از روی تو در نظر خیالی مانده ست
وز وصل تو در سرم محالی مانده ست
بیرون رود و بگذرد آخر روزی
در طالع من اگر وبالی مانده ست
|
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
|
راهنمای نوار ابزار |
|
|
پیشخان کاربر |
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
|
اعلانهای کاربر |
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
|
لغزش به پایین صفحه |
|
|
لغزش به بالای صفحه |
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
|
نشان کردن شعر جاری |
|
|
ویرایش شعر جاری |
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
|
شعر یا بخش قبلی |
|
|
شعر یا بخش بعدی |
از روی تو در نظر خیالی مانده ست
وز وصل تو در سرم محالی مانده ست
بیرون رود و بگذرد آخر روزی
در طالع من اگر وبالی مانده ست



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از احساسات عمیق و اندوه ناشی از دوری معشوق سخن میگوید. او میگوید که تصویر معشوق همیشه در ذهنش باقی مانده و انتظار وصال او برایش به یک خیال تبدیل شده است. همچنین به این نکته اشاره میکند که اگر روزی از این وضعیت رهایی یابد، در سرنوشتش چیزی از این عشق و احساسات باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: از دیدن تو در خیال همچنان بیخبرم و از بودن و وصال تو در ذهنم مانند یک آرزو و غیرممکن باقی مانده است.
هوش مصنوعی: روزهایی خواهد آمد که ممکن است از زندگی من بگذرد و با خود بال و پر خوشبختی را به همراه بیاورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اسبم ز فراق جو چو نالی مانده ست
از پیکر اصلیش مثالی مانده ست
بیچاره ز خرمن خیالیست جوش
ز آنروست کزو همی خیالی مانده ست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.