گنجور

حاشیه‌ها

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:

که رستم را گمان کودک ِگهواره می کردم ------
درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:

شعر زیبا است و فضای خوبی را هم تصویر کرده---شاعر شب در بزمی حضور دارد که معشوق او هم حضور دارد .وحالا که مجلس گرم شده او وصف حال میکند و در بیت دوم هم اعلام میکند که دیشب جلوی صورت تو(معشوقه)آینه گرفتم. روز سفید خودم را سیاه کردم---با اجازه دوستان فرهیخته کلمه (امشب) درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:

اثری از دیر و حرم ندیدم هر چند---
پیشنهاد میشود

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:

طرح نوئی فروغی می ریختم ،اگر بود----
درست است

Soccer Coach در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:

همه نقدها شمردی به وکیل در سپردی _ ... عدد و شمار دیگر
معنای این بیت چیست؟

Helen در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:

معلم ما نظرش اینکه مخاطب خداست.میخواستم بدونم درسته یانه؟

مصطفی یکتا در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

در آموزش ردیف آوازی استاد کریمی
از ابیات این شعر برای آموزش ماهور استفاده شده است
لطفا درلیست خوانندگان اضافه کنید
ممنون
یکتا

معلم جغرافیا در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تأمّل فاسد:

ضمن احترام به مولانا و شما فرهنگ دوستان . خودمونیم خوش به حال ملت های پیشرفته که اینقدر در فرهنگ و ادبیات آنها به قناعت و گردن کج کردن و ستم پذیری و سپردن امور به دست صاحب قدرت اصلی ،تشویق نشده اند به نظر من این طرز اندیشیدن آدم را راحت و راضی میکنه ولی خوشحال و برخوردار و پیشرو نمی کنه

مجید در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - ماندهٔ بابا:

لطف کنید واژۀ غوچ ار اصلاح کنید؛ صحیح آن «قوچ» است.

عباس در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

ضمن تایید فرمایش احمد عزیز درباره بیت اول، پیشنهاد می کنم آن را با این معنا در ذهن یک بار دیگر بخوانید:
جان ناقابل (جزوی) چه باشد که اویی که دارای همه است ( کل ما) بخواهد آن را از طریق مرگ ( اجل) برباید؟
"صد جان" نثارش می کنم و می گویم: تقدیم به تو برای همیشه.
همراه بودن "جزو" و "کل" را مولانا ( و بیشتر از او عطار) در ده ها بیت دیگر تکرار کرده،یک جست و جوی ساده در همین گنجور موید این ادعاست. شایسته است اصلاح فرمایید.

احمد فرزین در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:

گر انگشت سلیمانی نباشد چه خاصیّت دهد نقش نگینی
عمرو بن معدی کرب که از سلحشوران نامدار عرب بود شمشیری موسوم به «صَمْصامه» داشت که در بُرندگی زبانزد بود. خلیفه دوم آن را خواست و چون کارآیی مطلوب را در آن شمشیر نیافت به عَمْرو نوشت: صمصامه تو، بر خلاف شهرتی که دارد، بُرندگی لازم را ندارد. عَمْرو نیز در پاسخ خلیفه نوشت: من شمشیر برایت فرستادم، نه ساعد، و شهرتی که صمصامه در بُرندگی دارد مرهون بازوی توانمند من است
[تسنیم، جلد 2 - صفحه 79]

برگ بی برگی در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۴:

بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب
من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم
سپاس از شاهرخ عزیز که این بیت را بسیار زیبا معنی کردند درود بر شما . این غزل فوق العاده زیباست

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:

پرده بر انداختم ز آن رخ و گیسو----پیشنهاد میشود

کامیاب در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

در بیت اول اگر مصرع دوم را اینطور معنا کنیم که: جز ارادت به دوست چیزی در سر ما نیست این برداشت همان برداشت مصرع اول یعنی سرسپردگی نسبت به پیر است و از خواجه بسیار بعید ! واضح است "هرچه بر سر ما می رود" در مصرع دوم یعنی هرسرنوشتی که برای ما رقم بخورد به "ارادت" یعنی اراده اوست. شاید بحث جبرو اختیار در اینجا ابهام ایجاد کند ولی با در نظر گرفتن خلقیات خواجه بعید است که منکر اختیار بشری برای رقم زدن سرنوشت خویش باشد. لذا مصرع دوم شاید همان "هرچه از دوست رسد نیکوست" می باشد.
" نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس / بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست "
سبو : بجز سبوی شراب ، کوزه استعاره از آدم خاکی نیز هست.
سبوکش : شرابخوار – خدمتکار میخانه که سبو را حمل می کند
سنگ به معنای بی رحم و قسی نیز میتواند باشد.
کارخانه سنگ : دنیای بی رحم و فانی
سنگ و سبو : ناپایدار و فنا پذیر و شکننده
سرا : سرها – خانه و در عربی به معنای نرمی و رافت که با سنگ تضاد دارد.
در این جهان که با آزاد اندیشان سر ناسازگاری و بی مهری دارد، و چون سنگ بی رحمانه رندان را مانند کوزه درهم میشکند تنها من نیستم که گرفتار این کالبد خاکی و فانی ام و بار زندگانی را به دوش می کشم . همان طور که در دیر تزویرکاران بسیارند و در خرابات رندان و باده نوشان! در کارخانه سفالگری سبوها (انسان) بسیارند و در سرا و ساختمان سنگ ها.
همچنین سبوکش و خدمتکاری که سبو بر دوش حمل می کند با شانه که حامل زلف عطرآگین معشوقست در بیت بعدی مقایسه شده :
مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را ...

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

ز تجلی جمالش ز دو کون رستم---
به امید عهد سستش همه عهدها شکستم---
درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:

اگر به باد، سلیمان، همیشه دستی داشت---
که از جفای تو پیمانِ بسته نشکستم---
درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:

در مرده نظر کن که دمی در بدنش روح----درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸:

بیت آخر---گر تو مرادی ولی وای زحرمان دل----درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷:

دل من خسته مژگان سیه چشمان شد----آه اگر چشم بپوشد ز خال سیهش---درست است---

حمید در ‫۵ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

سلام :
یک نکته جالب :
کام همه دنیا را بر هیچ "منه" سعدی
این مصرع را در جایی به این شکل دیدم :
کام همه دنیا را بر هیچ "بنه" سعدی
جالب اینجاست که در هر دو صورت و با بکار گیری دو کلمه متضاد ، معنی شعر تغییر نمیکند و همچنان بر بی اعتنایی به دنیا اشارت دارد . (نمیدانم این ویژگی در زبان ما چه نام دارد و آیا در زبانهای دیگر ملل هم وجود دارد ؟ )

۱
۲۱۷۱
۲۱۷۲
۲۱۷۳
۲۱۷۴
۲۱۷۵
۵۵۰۸