در جلوهگاه جانان جان را به شوق دادم
در روز تیرباران مردانه ایستادم
جان با هزار شادی در راه او سپردم
سر با هزار منت در پای او نهادم
جز راستی نبینی در طبع بی نفاقم
جز ایمنی نیابی در نفس بی فسادم
نام تو برده میشد تا نامه مینوشتم
روی تو دیده میشد تا دیده میگشادم
در وادی محبت دانی چه کار کردم
اول به سر دویدم، آخر ز پا فتادم
مجلس بهشت گردد از غایت لطافت
هر گه ز در درآید حور پری نژادم
جز عشق سبز خطان درسی به من نیاموخت
استاد کاملم کرد، رحمت بر اوستادم
تا با قضاش کردم ترک رضای خود را
با هر قضیه خوش دل با هر بلیه شادم
طرح توی فروغی میریختم، اگر بود
حکمی بر آب و آتش، دستی به خاک و بادم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر عشق و فداکاری خود را برای معشوق بیان میکند. او به شوق معشوق جان خود را فدای او کرده و با دلی شاد در مسیر عشق قدم میگذارد. شاعر در برابر نویسندگی و محبت، از خودگذشتگی میکند و تلاش میکند در این راه صادق و خالص باشد. در نهایت، او به عشق به عنوان استاد زندگیاش اشاره میکند و معتقد است که با هر چالشی در عشق، خوشحال و راضی است. این شعر نمادی از ایثار و دوستی عمیق در عشق است.
هوش مصنوعی: در حضور معشوق، با شوق و عشق، جانم را فدای او کردم و در روزی که به سختی آزمایش میشدم، با اراده و شجاعت ایستادگی کردم.
هوش مصنوعی: با دل خوش و به شوق بسیار، جانم را فدای او کردم و با کمال افتخار، سرم را در برابر او گذاشتم.
هوش مصنوعی: به جز صداقت و راستگویی، در ذات من چیزی دیگر نیست و اگر در وجودم آرامش میجویی، بدان که در دل بیآلایش من، هیچ فساد و پلیدی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که نامهای مینوشتم، همیشه نام تو به یادم میآمد و هر بار که چشمم را باز میکردم، تصویر تو در ذهنم میدرخشید.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، میدانستی که چه سختیها و تلاشها کردهام؟ ابتدا با تمام توان و انگیزه پیش رفتم و به سوی هدفم شتافتم، اما در نهایت از روی خستگی و ناتوانی به زمین افتادم.
هوش مصنوعی: هر بار که پری زیبایی از در وارد میشود، مجلس به قدری لطیف و دلانگیز میشود که مانند بهشت میگردد.
هوش مصنوعی: تنها عشق بود که درسی به من نیاموخت و بقیه چیزها را فراموش کردم. استاد من را به کمال رساند و بر او رحمت باد.
هوش مصنوعی: من با تقدیر الهی، خوشحال هستم و دیگر به رضایت خود اهمیتی نمیدهم. با هر مشکل و سختی، دل شاد دارم.
هوش مصنوعی: اگر حکم و قانونی بر آب و آتش وجود داشت، من طرح و نقشی از زیبایی تو میکشیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم
در بیخودی مطلق با خود چه نیک شادم
چشمم بدوخت دلبر تا غیر او نبینم
تا چشمها به ناگه در روی او گشادم
با من به جنگ شد جان گفتا مرا مرنجان
[...]
گفتا شه شهیدان کامد روا مرادم
تا آتش محبت زد شعله بر نهادم
در کربلای عشقش بار بلا گشادم
در جلوهگاه جانان جان را به شوق دادم
درروز تیر باران مردانه ایستادم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.