گنجور

حاشیه‌ها

شعردوست در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱:

منظور فردوسی در این شعر کلات نادری هست زیرا روستای چرم هم در فاصله 15 کیلومتری آنجاست. قلعه فرود هم انگار بر بلندای کوهی در آن حوالی بوده که الان بنام تخت فرود شناخته میشه.
تاریخ کلات بسیار قدیمیتر از نادرشاه هست. مثلا مسجد کبود گنبد کلات در زمان سلجوقیان ساخته شده و در زمان نادر بازسازی شده. همچنین معابد و آتشکده های بسیاری در درگز وجود داشتن که در 120 کیلومتری کلات هست.

کاظم ایاصوفی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸:

مصراع آخر شد مقیم آن سر کوی درست است

کاظم ایاصوفی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۰۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸:

مصراع دوم‌ بیت ششم سر تا پا گرفت درست است

کاظم ایاصوفی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۰۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸:

مصراع اول سرو دید درست است نه سرو به دید

تنها خراسانی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳:

«یا غایه امانی»
سعدی علیه رحمه در یکی از غزل های زیبای دیگر خود چنین غا یه امانی را به نظاره می نشیند:
یا غایة الامانی قلبی لدیک فانی
شخصی کما ترانی من غایة اشتیاقی
ای نهایت آرزوهای من، دلم در نزد تو فانی شده است. حال من از فرط شوق و اشتیاقی که دارم این است که می‌بینی.

پوریا در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی:

در مصراع زیر "بنات" النعش صحیح می باشد که نام 7 ستاره است که قسمتی از دب اکبر را تشکیل میدهد.
بذات‌النعش را کرده ز هم دور

مازیار در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:

فوق العاده‌ست این شعرِ جناب عطّار

احمد خان در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

سلام بر اساتید محترم 'اینکه مصرع اول از یزید باشه جای تعجب نداره هرکسی دیوان اون رو بخونه میفهمه که شاعر قابلی بوده

گارن در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۲:

بَختی از بختیا و بختریا - هر چیز که به بلخ بخت روشن یا بلخ بخت بامیک منسوب باشد انرا بختی می نامند غما و دردا که استادان زمان نیز همگی انرا ندانسته به بخت النصر نسبت داده اند و گفته اند چون بخت النصر بلخ را گرفته بود انرا بختی می گویند با انکه نه بخت النصر بلخ را گرفته و نه نسبت به او درست است - بویزه در این شعر سعدی انرا با سختی اورده

nabavar در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

گرامی یک نفر
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری
گویا می گوید: آمدم که روی زیبای ترا ببینم، ولی در خود که می نگرم { وقتی به خود می آیم } می بینم از دیدنت سیر نمی شوم { از دیدنت نمی توانم دست بردارم } از بسیاری لطف و زیبایی چهره ات

یک نفر در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

دوستان میشه یکی بگه بیت سه مصرع اول یعنی چی دقیقا
ممنون

wana در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۹ دربارهٔ رهی معیری » منظومه‌ها » خلقت زن:

سلام اگر معنی این شعر هم نوشته شود بهتر است چرا که این شعر در بر گیرنده ارزش اسلامی زن نیست و اسلام برای زن خیلی ارزش قایل است اگر مفاهیم این شعر نیز درج گردد خیلی خوب هست یا من درک نکرده ام ویا هم آقای معیری ارزش زن را نادیده گرفته است
والسلام

صاد در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۲ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۱:

خط آخر یه مه کم داره
مه فرود آمد

بهاره لباف در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۰:

در منبع دیگری این رباعی بدین صورت ذکر شده: ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز
از روی حقیقی نه از روی مجاز
“بازیچه همی کنیم بر نطع وجود”
افتیم به صندوق عدم یک یک باز
که در اینجا اشاره ای هم به وجود تئاتر عروسکی در اون زمان شده و واژه ی نطع هم درواقع بساطی بوده که نمایش عروسکی بر روی اون اجرا میشده.

حامد در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۱ - کبودی زدن قزوینی بر شانه‌گاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن:

این به اصطلاح علمای بزرگ ما اگر واقعا چیزی در چنته دارند بهتر است با معنی کردن ابیات به صورت ساده برای افراد مبتدی آن را نشان دهند نه آن که با ادعا های خود به جان هم بیافتند.

سعید در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

با درود بر همه بزرگوارانی که سخاوتمندانه شرح های ارزشمندشون رو برای فهم بهتر و استفاده کم دانشی مانند من به اشتراک می گذارند از آقای رضا ساقی بزرگوار تشکر ویژه دارم و خواهشمندم بر غزل شماره 265 با مطلع : "بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز" نیز شرحی درج بفرمایند.

مرزبان در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در ستایش نصرة الدین ابوالمظفر اصفهبد لیالواشیر پادشاه مازندران:

زه زه خه خه به به از این سخنوری خدایش بیامرزاد این سخن ور یگانه را چه میتوان گفت در این سخن کو عنصری که تا ببیند این شعر ابدار کو متنبی تا ببیند این شعر ابدار بیشک لقب حسان العجم در خور مقام بلندش نیست بلکه گر حسان را خاقانی العرب بخوانند به خود خواهد نازید خاقانی در چند جا جان و زبانش را با هم امیخته و با دلش شعر گفته یکی مرثیه خاندانش دیگر در راه حج و مدح مصطفی و سدیگر انجا که نام ایران و پارس میاید دیگر عنان بر نمیگیرد او براستی دیوانه وار عاشق ایران پارس است میدانیم که شروانشاهان شاهنامه خوانی داشتند و خاقانی انچه از اشعارش بر میاید بسیار خوب ایران را میشناسد او مسلمان است و شعر عرب را هم خوب میشناسد و با همه عشقی که ایران دارد از عرب چشم پوشانده اندیک دشمنی او با ترکان است
او در روزگاری بود که سلجوقیان غز بر اذربایجان و شروان و خراسان امدند و هزاران فساد بر انگیختند و اذربایجانیان را کشتند
ملک عجم چو طعمه ترکان اعجمیست
عاقل کجا بساط تمنا برافگند
از همین رو انگاه که شاهزاده پارسی مازندران کیالیاشیر را میستاید با جان میستاید او عرب را بلند میدارد چون اهل بخششنند تا انجا که نام ایران نباشد انگاه شهریار ایران نام بلند عرب را بر افگند
این شعر را با دقت بخوانید این ارزوهای خاقانی در ان دوران پر اشوب است این شعر تاریخ ایران است خاقانی در این شعر سیف فرغانی دیگریست فردوسی دیگریست
ملک عجم به کوشش دولت بپرورد
نام عرب به بخشش نعما بر افگند

حمیدرضا در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۱ - در هجو:

ماساژ زعفرانی تنها یکی از آئین کامجویی زنان عرب قرون وسطی است که سحر عامر* در مقاله‌اش «عرب‌های لزبین قرون وسطی و زن‌های لزبین‌مانند» به آن اشاره دارد.
اهل بغداد را زنان بینی
طبقات طبق زنان بینی
هاون سیم زعفران سایان
فارغ از دستهٔ گران بینی
زعفران سای گشته هاون‌ها
تنگ چون تنگ زعفران بینی
«رسم عشق‌ورزی بین زنان این است که عاشق رو بخوابد و معشوق زیرش.
آنکه زیر است به پشت می‌خوابد
یک پایش را دراز می‌کند و دیگری را خم، و سعی می‌کند به طرفی تکیه کند که دهانه مهبلش کاملاً از هم باز شده باشد.
در این فاصله، دیگری پایش را در شکمش جمع می‌کند و لب‌های مهبلش را لای لب‌های مهبل معشوقش می‌گذارد و طوری از طریق حرکات از بالا به پایین و از پایین به بالا به هم می‌مالدشان که تمام بدن تکان بخورد.»

غار سیمین و سبزه پیرامن
در برش چشمهٔ روان بینی
#ماده بر #ماده اوفتان دو به دو
همچو جوزا و فرقدان بینی
وادامه ماجرا...

نگین کشاورز در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۰۸ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

خوبان جهان صید توان کرد بهزر
خوش‌خوش بر ایشان بتوان خورد به ‌زر
نرگس که کله‌دار جهان است ببین
کاو نیز چگونه سر برآورد به زر

کاظم ایاصوفی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۴۰ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶:

مصراع اول ره درست است نه راه

۱
۱۷۷۵
۱۷۷۶
۱۷۷۷
۱۷۷۸
۱۷۷۹
۵۴۰۶