بار سر میخواهد از من خواهم گردن نهاد
پیش او سر چیست باید دیده روشن نهاد
بخت من مییافتی سر رشته گم کرده را
گر سر زلفش توانستی بدست من نهاد
دیده بر نقش دهانش دوختن فرمود دل
هر کرا در جان ز مهرش یکسر سوزن نهاد
عند گیسو برفشاندی ریخت جانها بر زمین
هرچه از نو ریخت بر پا زلف بر دامن نهاد
مردم چشم ضعیفم بر امید پای بوس
بسکه روی خاک آن را دیده بوسیدن نهاد
سرو خود را داشت آزاد از تو کردش سرزنش
باغیان آنگه زبان طعن بر سوسن نهاد
هر زمان گوید که با من مهر دیگر کرده ای
جرم دیگر بین که خود آن ما هر و بر من نهاد
قصه حسنت شبی میگفت از هر در کمال
به فرود آمد به بام و گوش برروزن نهاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق صحبت میکند. او میگوید که برای عشق و زیبایی معشوق، حاضراست هر تلاشی کند؛ حتی سر خود را فدای او کند. شاعر میگوید که وقتی به چهره معشوق نگاه میکند، دلش میسوزد و اشتیاق او را دارد. شاعر همچنین به زیبایی موهای معشوق و اثر آن بر قلب و جانش اشاره میکند و میگوید که دست زدن به زلف او جانها را به زمین میریزد. او امید خود را در بوسیدن پای معشوق میبیند و به نقد دیگران درباره زیبایی معشوق و همچنین تغییر رویه معشوق در ابراز عشق اشاره میکند. در نهایت، او به زیبایی و کمال معشوق اشاره میکند که هر شب شبیه داستانی شنیده میشود.
هوش مصنوعی: سختیهای زندگی را باید به جان خرید و در مقابل یار یا محبوب خود، humility نشان داد. برای نشان دادن عشق و ارادت، باید همه چیز را فدای او کرد و هیچ چیز نمیتواند مانع از این ارزشیابی و جانفشانی شود.
هوش مصنوعی: اگر بخت من به من کمک میکرد و سرنخ گم شدهای را پیدا میکرد، شاید میتوانستم با گرفتن یک رشته از موهایش، او را به دست بیاورم.
هوش مصنوعی: ایشان میگویند که هر کسی که دلش تحت تأثیر عشق او قرار گرفته، به گونهای شده که نتوانسته از دیدن زیباییهای او چشم بردارد و تمام توجهش معطوف به آنچیزی است که در چهره او وجود دارد. به عبارت دیگر، عشق او به آنچنان قوتی رسیده که دلها را گرم کرده و دلها را در سوزی از عشق خود فرو برده است.
هوش مصنوعی: زمانی که بر روی گیسوانت برف ریختی، جانها به زمین افتادند. هر چه از نو به زمین ریخت، بر زلف تو نهاد شد و بر دامن تو قرار گرفت.
هوش مصنوعی: مردم با چشمان ضعیفم، بر امیدی گام میزنم. آنقدر شیفتهی زیباییام که آمدهام خاک را ببوسم.
هوش مصنوعی: سرو زیبای باغ، به خاطر آزادیش خود را از انتقادات باغبانها دور کرد و سپس به سوسنها نیش زبان زد.
هوش مصنوعی: هر بار که میگویی با من عشق تازهای برقرار کردهای، بدان که این یک گناه جدید است، زیرا خود آن ماجرای قبلی که بر من تحمیل کردی، کاملاً پابرجاست.
هوش مصنوعی: یک شب داستان زیبایی تو را تعریف میکرد که از هر طرف با کمال و زیبایی به بام آمده و گوشش را به دریچه گذاشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.