اهل بغداد را زنان بینی
طبقات طبقزنان بینی
هاون سیم زعفران سایان
فارغ از دستهٔ گران بینی
زعفران سای گشته هاونها
تنگ چون تنگ زعفران بینی
حقههای بلور سیمافشان
هر دو هفته عقیقدان بینی
غار سیمین و سبزه پیرامن
در برش چشمهٔ روان بینی
ماده بر ماده اوفتان دو به دو
همچو جوزا و فرقدان بینی
چار بالش چو نقره از پس و پیش
دو رفاده ز پرنیان بینی
چون طبق بر طبق زنند افغان
در طبقهای آسمان بینی
کوس کوبی است این ... کوبی
که همه عالمش فغان بینی
ای برادر بیا و جلدی کن
... میزن چو آنچنان بینی
آب ... ینه رفت و رونق ...
تا علمشان بدین نشان بینی
بس کن این هزل چیست خاقانی
که ز هزل آفت روان بینی
گر به نقش زنان فرود آئی
همچو نقش زنان زیان بینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم بگشای تا جهان بینی
وان جهان را به چشم جان بینی
بی حجابی جمال جان بینی
سر بنهفته را عیان بینی
طلعت عشق اگر عیان بینی
روی جانان بچشم جان بینی
از تلون اگر برون آئی
نقش یکرنگی جهان بینی
گر ز حبس خرد توانی رست
[...]
فقر بگزین که عز و شان بینی
خاک شو تا بهارِ جان بینی
غنچهسان چاک زن گریبانی
خویش را چند سرگران بینی؟
از فنا، معنیِ بقا دریاب
[...]
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی
بر همه اهل آن زمین به مراد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.