گنجور

حاشیه‌ها

امین مروتی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:

شرح غزل شمارهٔ ۶۴۸ (ای قوم به حج رفته)

            مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)

 

محمدامین مروتی

 

این غزل مبین رویکرد مولانا به عبادتی به نام حج است. حج ز نظر عارفان، طواف کعبۀ دل است و طواف کعبۀ گل را کافی نمی دانند. یعنی رویکردی معنوی به عبادات و من جمله حج دارند. حج معنوی یا ابراهیمی، با حج ظاهری تفاوت هایی دارد که مولاما در این غزل آن ها را گوشزد می کند.

 

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید

به حاجیان می گوید خدا فقط در مکه و کعبه نیست. در همه جا هست.

 

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار

در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

به جای سرگردانی در بیابان و رفتن به مکه، ببینید همسایه تان به شما نیاز ندارد که حج واقعی همین است.

 

گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید

هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

خداوند صورت ندارد که فقط در کعبه مجسم شده باشد. هر جای روی کنید او هست. اگر به این بی صورتی رسیدید، خواهید دید که کعبه و صاحب خانه خودتان هستید.

 

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید

یک بار از این خانه بر این بام برآیید

مولانا می گوید هستند کسامی که ده بار به حج رفته اند و زیارتی صوری کرده اند بی آن که یک بار به بام معنای حج رفته باشند.

 

آن خانه لطیفست، نشان‌هاش بگفتید

از خواجۀ آن خانه نشانی بنمایید

در وصف خانه کعبه سخن ها گفته اید بی ان که از صاحب خانه یعنی خدای کعبه سخنی گفته باشید. یعنی محو خانه شده اید و صاحبخانه را فراموش کرده اید.

 

یک دسته گل کو، اگر آن باغ بدیدید

یک گوهر جان کو، اگر از بحر خدایید

اگر به خدای کعبه می رسیدید، با خود دسته های گل معنا به ارمغان می آوردید. اگر در بحر معنا رفته بودید، در و مرواریدی با خود می آوردید ولی شما به عبادت خانه اکتفا کرده اید و دست خالی برگشته اید.

 

با این همه آن رنج شما، گنج شما باد

افسوس که بر گنج شما پرده شمایید

مولانا در انتها دعا می کند که رنج همان زائران صوری هم به ثمر بنشیند و به گنج معنا تبدیل شود. این در صورتی میسر می شود که خود و نفسانیت از میان برخیزد و حائل و پرده ای بین زائر و گنج معنا نشود.

 

17 دی 1403

 

زهرا نشومی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۷ در پاسخ به ابوالفضل دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:

اگر ساده دل بود که وزن شعر خراب می شد. شاید جایی که خوندید اشتباه نوشته باشن

زهرا نشومی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۸:

با عرض سلام و احترام، خواستم بگم حیف نیست سایت مفیدی مثل گنجور با استفاده ناشیانه از هوش مصنوعی اعتبار خودش رو زیر سوال ببره؟ استفاده از هوش مصنوعی خوبه ولی به شرطی که یک ناظر انسان ویرایشگر داشته باشه. وقتی معنی شعر توسط هوش مصنوعی رو خوندم وحشت کردم. تا جای زیادی درسته ولی ایراداتی داره که ایجاد اشتباه می کنه در خواننده ناآگاه. فرض کنید یک دانش آموز داره برای مدرسه معنی شعر رو از اینجا می گیره. بعد بگه این شعر میگه انسان های بد مورد آزار قرار نمیگیرند؟؟ بیت بعدی که دیگه بدتر. خواهش می کنم یا معنی نذارید یا معنی درست و بازبینی شده بذارید. علی الخصوص که همین طوریش هم میبنیم مردم با هوش مصنوعی مثل وحی الهی برخورد میکنن و عقیده دارن هر چی میگه درسته!

حسین خسروی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۰۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱:

فروهشته لفچ و برآورده کفچ به ...

فروهِشته لَفچ و برآورده کَفچ
به کردارِ قیر و شَبَه کفچ و لفچ

فروهشته: آویزان کرده

برآورده: بالاآورده، برون زده، بیرون داده

لفچ: لب و لوچه
کفچ: کفک، کف دور دهان
شبه: سنگی سیاه (در این واژه حرف هـ تلفظ نمی‌شود. shaba)

به کردارِ: مانندِ (ادات تشبیه است.)

معنای بیت:

لب‌هایشان بزرگ و آویخته بود و از دهان کف برآورده بودند.

لب‌ها و کفِ دورِ دهانشان مثل قیر و شَبَه سیاه بود.

 

HosseinKhosravi 

تلگرام: t.me/abshartalaee 

اینستا: hkh1651232

وبلاگ: baran1222.blogfa.com 

جلال ارغوانی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:

وقتی که خوبرویان از دل قرار بردند

تنهاست  شعر سعدی دردل نهد قراری

جلال ارغوانی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۸:

از مهر  وعشق  سخن گفت سعدی و ببین

در لطف گفت و سخن نیست چون تو دیگری 

جلال ارغوانی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۶:

سعدی اندر سخن گفتن

کان زری ومعدن شکری

جلال ارغوانی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۵:

سعدی گل فشان منم نیست چومن سخنوری

دلبر دل نشین تویی نیست چوتو شکر بری

جلال ارغوانی در ‫۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۴:

سعدی  سخن  گرفت زگفتارت آبروی

چون گفته ات نداشت به رخسار زیوری

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:

سعدی از گفتار خوب بی نظیر

آب حیوانی چنین جان پرور ی

 

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲:

 

سعدی پاک خوش سخن تاکه همی زند نفس

سر ننهد به کوی  کس دل ننهد به دیگری

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱:

تنها نه  روح  و دل وجانی  تودر    سخن

سعدی به جسم سخن چشمی وهم سری

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹:

سعدی خوش سخن از تو غرور می کند

همچو بهار دل کشی همچو نگار دل بری

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۸:

حور وپری به  دیده درآیند در عالم

سعدی به پیش تو کجا کنند جلوه گری

 

حسین خسروی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱:

ز کار زهشتان بپرسم نهان که ...

در باره‌ی این بیت تمامی شارحان تا آن‌جا که من دیده‌ام به خطا رفته‌اند، چون کلمه را زهشت + ان دانسته‌اند. در حالی که در این‌جا اصلا کلمه‌ی زهشت وجود ندارد. 

کلمه‌ای که استاد به کاربرده زهش است که اسم مصدر است از زه به معنی زاییدن
بنابراین زهشتان (زهش‌تان، زهشِ تان) یعنی زهشِ شما (ساکنان هروم یا بردع) 

یعنی زاییدن‌تان

زاییدنِ شما
چگونگیِ زاییدنِ شما

چگونگیِ فرزندآوریِ شما

اسکندر می‌گوید: می‌خواهم به صورت خصوصی بپرسم شما که مرد ندارید چگونه باردار می‌شوید؟

 

t.me/abshartalaee 

baran1222.blogfa.com 

 

 

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:

سعدی واین سخنوری بر گل رویت ای پری

از اثرات  روی  تو دفتر  عشق  حاصلم

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۹:

 

سعدی زسخن جمله دلها بگرفتی

مشهور خواصی ونگر شهره عامی 

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸:

سخن نیک چوگفتی تواز آن نیک صنم

سعدی اندر سخن نیک ببین؛ نیک، به نامی

مهران بوجاور در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

سلام متاسفانه خلاصه و برگردان به زبان ساده که توسط هوش مصنوعی انجام میشود بسیار ناپخته و در مواردی کاملاً نادرست است مثلاً در همین غزل ، شاعر به سرگردانی طی سلوک از ظاهر به باطن دین اشاره دارد اما هوش مصنوعی   شعر را بصورت جستجوی راه فیزیکی بین دو مکان ترجمه کرده است و هیچ اشاره ای به معانی عرفانی مسجد و میخانه و خرابات و حریف و ساقی نشده است و و در نهایت هم گفته که شاعر به دنبال عطار میگردد !!! و ظاهراً نمیداند که عطار تخلص خود شاعر است . به نظر من ترجمه و تفسیر اشعار فارسی با هوش مصنوعی تجربه جالبی نیست و شخص با جستجویی ساده در اینترنت به نتایج بهتری میرسد. ممنون

جلال ارغوانی در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۷:

تا گفت سخن سعدی از دولت وصل تو

شد خسته زناکامی شد دولت خوش نامی

۱
۱۶۹
۱۷۰
۱۷۱
۱۷۲
۱۷۳
۵۴۶۷