چرا منکر شدی ای میر کوران
نمیگویم که مجنون را مشوران
تو می گویی که بنما غیبیان را
ستیران را چه نسبت با ستوران
در این دریا چه کشتی و چه تخته
در این بخشش چه نزدیکان چه دوران
عدم دریاست وین عالم یکی کف
سلیمانی است وین خلقان چو موران
ز جوش بحر آید کف به هستی
دو پاره کف بود ایران و توران
در آن جوشش بگو کوشش چه باشد
چه می لافند از صبر این صبوران
از این بحرند زشتان گشته نغزان
از این موجند شیرین گشته شوران
نپردازی به من ای شمس تبریز
که در عشقت همیسوزند حوران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به چالشهایی در شناخت حقیقت و واقعیت اشاره دارد. شاعر از میرکوران (نقشی اسطورهای) میخواهد که به دنبال حقیقت باشد و اشاره میکند که عشق و جستجوی حقیقت چگونه انسانها را به جایی میرساند که از آن ناپایداری و بیثباتی برمیخیزد. او دریا را نماد وجود و زندگی میداند و کف آن را نماد ظاهر و بیاهمیت. در نهایت، عشق را به عنوان نیرویی سوزاننده و عمیق معرفی میکند که حتی موجودات نیکو را تحت تأثیر قرار میدهد. شاعر خواهان آن است که به درک عمیقتری از عشق و وجود برسد.
هوش مصنوعی: چرا انکار میکنی، ای فرمانروایان عشق؟ من نمیگویم که مجنون را نصیحت کن.
هوش مصنوعی: تو میگویی که بگو چگونه موجودات غیبی به ستیران (شخصیتهای خیالی) وابستگی دارند و چه ارتباطی با حیوانات (ستواران) دارند؟
هوش مصنوعی: در این دریا، نه کشتی وجود دارد و نه تختهای. در این بخشش، نزدیکان و دوران گذشته هم به هم شبیهاند و هیچ تفاوتی ندارند.
هوش مصنوعی: عدم همانند دریا است و این جهان مانند یک کف روی آن دریا میباشد. و مردم در این جهان به اندازه مورچهها کوچک و ناچیزند.
هوش مصنوعی: از جوش و خروش دریا، دو کف (موج) به وجود میآید که یکی نمایانگر ایران و دیگری نمایانگر توران است.
هوش مصنوعی: در آن شورش و فعالیت، بگو چه تلاشی باید انجام داد، چرا که این صبوران فقط از صبر خود صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: زشتها به زیباهایی تبدیل شدهاند، و از این امواج، شیرینی و شور به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: به من نزدیک نشو ای شمس تبریز، چرا که در عشق تو فرشتهها نیز در حال سوختن هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
پس آنگه گفت با خورشید حوران
سلامت باد بسیار از خُسوران
بلای یارکش همچون صبوران
اگر نزدیک باشی نه ز دوران
به بهرامی دل خود پر مشوران
که نه بهرام بینی و نه گوران
چه دیدم، مجمعی از ناصبوران
ز گریه گشته آن ده، شهرکوران
سواری نیزه دار از ایل گوران
ز نزدیکا سلیمان خان نه دوران
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.