گنجور

حاشیه‌ها

هوشنگ بهمنی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵:

 مصرع دوم از بیت دوم را لطفا اصلاح بفرمایید 

پیاش مسلمانی در عرصهُ پیشانی

افسانه چراغی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را:

دستی سلب خلل ندیده برد از پی آن سلب دریده

آن پیر وقتی می‌خواست در جست‌وجوی مجنون راهی شود، با خود یک دست لباس سالم و پاکیزه برای مجنون که لباس پاره بر تن داشت، برد تا برای دیدار لیلی بپوشد.

افسانه چراغی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را:

از طاقچهٔ دو نرگس جفت بر سفت سمن عقیق می‌سفت

نرگس: گل نرگس که چشم به آن تشبیه شده/ سُفت: طاق که کنایه از گونه است/ سمن: گل سمن که صورت در سفیدی و لطافت به آن تشبیه شده/ عقیق: سنگ قیمتی سرخ‌رنگ که اشک به آن تشبیه شده.

کیخسرو در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

بیت۱ ماه حسن اضافه تشبیهی: حسن به ماه تشبیه شده (ذوالنور) زیبایی به ماه تشبیه شده که نور آن از بازتاب درخشندگی چهره معشوق است (حسین‌علی یوسفی)

بیت۳ طرف: چشم. (یا در پارسی: کمربند زر متناسب با گردی چشم یار - حمیدیان) طرف بستن استعاره از بهره بردن.

هیچ کس در دوران دلفریبی و مستی نرگس چشم تو از سلامتی دیده بر هم نگذاشت (یا از پرهیزکاری طرفی برنبست) چه بهتر که در برابر چشمان مست شما کسی ادعای پرهیزکاری و پرده‌نشینی نکند (جلالی)

با آن گردش چشم تو هیچکس نمی‌تواند از پارسایی خود سودی ببرد، بهتر است که پاکدامنی خود را به رخ چشمان شما نکشند (یا در مقابل مستان و عاشقان شما از پارسایی دم نزنند) (ذوالنور) 

بیت۴ خانلری و سایه و فرزاد: زانکه زد بر دیده آب روی رخشان شما / قدسی: آب از روی...

بخت خواب‌آلوده ما از سرچشمه طراوت و شادابی روی درخشان شما آبی به چهره خود زده است(جلالی)

چهره درخشان شما آبی به صورت بخت من پاشید (ذوالنور)

آب: اشک شوق آرزوی دیدار (حسین‌علی یوسفی) 

بیت۶: شما: کارگزاران یحیی شاه یزد (استعلامی) مردم یزد (حمیدیان) که از شما بهره‌ای به من (حافظ) نرسیده (هنوز، چرا که غزل پیش از سفر به یزد سروده شده)

یا اشاره دوری به دوران پیش از اسلام و مباح بودن باده در آن دوران‌ها که به شاعر چیزی از آن نرسیده (هروی)

یا شاید به معنای کلی‌تر: آرزوی مراد و شادی برای هر بزم و دورانی که حافظ از آن غایب است (نظر شخصی)

بیت۱۰ لعل شکرافشان: لب شیرین گفتار

بیت۱۲ بساط:فرش بساط قرب استعاره از مجلس تقرب یا محضر (جلالی) دم و دستگاهی که سبب نزدیکی است (ذوالنور) همت: عزم، کوشش، دعا، پیوند دل‌ها (حمیدیان)

بیت مقطع خانلری و سایه و فرزاد: تا ببوسم همچو گردون...

گردون متناسب‌تر می‌نماید از بابت مبالغه بیشتر و همچنین عدم تکرار اختر و نیز ایهام جزء گرد در گردون با خاک (حمیدیان) 

 

افسانه چراغی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او:

گفتا که منم سلیم عامر سرکوب زمانهٔ مقامر

زمانه مُقامِر: روزگار قمارباز

افسانه چراغی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - دیدن مادر مجنون را:

آنگه شود این گره گشاده کز چار فرس شوی پیاده

چار فرس: چهار اسب کنایه از چهار عنصر یا آخشیج (خاک و آب و باد و آتش)

افسانه چراغی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - آگاهی مجنون از وفات مادر:

هر دیده ز روی سست خیزی می‌کرد بر او گلاب‌ریزی

سست‌خیز به معنی تنبل و کند و کاهل است. به نظر می‌رسد اینجا به این معنی باشد که از روی ناچاری و درماندگی؛ شاید چون کار دیگری از دستشان بر نمی‌آمده.

نظامی در بیت دیگری می‌گوید:

در عالم اگرچه سست‌خیزیم

در کوچگه رحیل تیزیم

فاطمه زندی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

هزاران درود بر روان پاک حضرت سعدی 

عالی جناب سعدی آیینه‌ داری‌ است‌ که‌ نه‌ فقط‌ صورت‌ عصر خود را در آثارش‌ باز می‌تاباند، بلکه‌ با شناختی‌ ژرف‌ و دقیق‌ چنان‌ سیمایی‌ از آدمی‌ عرضه‌ می‌دارد که‌ همگان‌ از توانگر و درویش‌ و عارف‌ و عامی‌ می‌توانند تصویر خویش‌ را در آیینه‌ کلام‌ او ببینند و با بهره‌ گرفتن‌ از زیورِ آموزه‌ها و اندرزهای‌ او، خوی‌ و خصلت‌ و گفتار و رفتار خود را به‌ زیبایی‌ و کمال‌ بیارایند. 

امیدوارم که توفیق انس با آثار این بزرگ مرد نصیب همگان گردد...

رضا از کرمان در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۰۵ در پاسخ به Taha Salmani دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٢۵:

سلام 

 در پاسخ به شما میتوان گفت  در این شعر داره به سیر تکاملی انسان اشاره میکنه که همه انسانها از دیار عدم به دنیا می آیند وسپس پس از طی مراحل زندگی باز به دیار عدم باز میگردند  شما را به کلام مولانا دفتر سوم مثنوی بخش 187  وحاشیه های آن ارجاع میدهم  شاید موضوع برایتان روشن گردد  آنجا که مولانا میفرمایند 

از جمادی مردم ونامی شدم /// ازنما مردم به حیوان  سر زدم  الی آخر 

شاد باشی  

علی صبوری در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۵۵ در پاسخ به محسن یوسفی دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱:

استاد رشید کاکاوند در برنامه اکنون احتمال اینکه شعر متعلق به همام باشد رو بیشتر دانسته اند به دلیل هم عصر بودن و شناخته تر بودن سعدی احتمال اینکه همام شعری رو از سعدی به نام خود ثبت و ارائه کرده باشه خیلی کمتر هست.

حسین مرکزی در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۳۸ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

نمیتونه درست باشه، چون وارد سرای شدن مگر چه مشکلی داره که باید به دوش ببرندش؟

در ضمن "که گر به پای درآیم" یعنی اگر به سماع برخیزم، به پا خاستن، درحالی که با پای خود وارد شدن هم معنی میده. جناسی هم پا با دوش داره و "درآمدن" با "دربردن". همچنین به پای درآیم، ذهن را برای مفهوم از پا درآمدن هم که در مصرع بعد اتفاق می‌افته آماده میکنه.

کوروش در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۲ - عرضه کردن مصطفی علیه‌السلام شهادت را بر مهمان خویش:

گفت پیغمبر ز غیب این را جَلی

 

در مقالات نوادر با عَلی

 

یعنی چه

 

 

 

رضا از کرمان در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:

تا توانی پا مَنِه اندر فَراق ...

سلام 

معنی بیت 

تا میتوانی باعث جدایی و فراق مباش که ناپسند ترین چیزدر پیش خداوند طلاق است .(ظاهرا حدیث است )

شاد باشید

Reza Akbari در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

این غزل حافظ بیانگر این هست که حافظ اهل نظر بوده و نه اهل خبر 

سید مختار رحیمی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

 دیگ پخته شدن  دامی است که از آن فرار میکنیم 

خواهش های نفسانی بیراهه برنده ، را نادیده بگیریم و بت منیت را بشکنیم و فقط اوامر الهی را عمل کنیم بقول جناب لسان الغیب ، حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز 

محل شکستن این بت، دام بعدی است که امیدوارم همه ما را به این وعده گاه بکشانند جانب دام باز رو ور نروی برانمت 

التماس دعا

سید مختار رحیمی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

سلام محضر دوستان

فاتحه شو به نظر بنده یعنی به آنچه در این سوره مبارک آمده ایمان داشته باشی( ستایش فقط مخصوص ربی است که باید تربیت را از او بگیریم) وبه ادعای سنگین (عبد شما هستم و فقط از شما کمک می خواهم) عمل کنیم ادعای سختی است نه؟عبد کسی استکه بدون چون و چرا دستور مولی خود را اطاعت میکند در ادامه سوره ،دعا میکنیم ما را به راه راست هدایت کن و اگر منحرف شدیم به قول مولانا، رب العالمین ما را گوش کشان به راه راست میکشد که نهایت آن وحدت وجود و  فنا فی الله جل جلاله هست . دوستان قدر خود را بدانیم جانشینان خداوند رحمان و رحیم در زمین هستیم ضلالت و گمراهی مسیر ما نیست . به سخن نفس اماره به سوء و و سوسه های در گوشی شیطان گوش ندیم تا  گوش کشان ما را نکشند 

Taha Salmani در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٢۵:

معنی این شعر کسی داره

مهدیس حاجی محمدی در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۲۸ در پاسخ به حبیب دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶:

در روایات داریم حضرت علی علیه السلام برای حضرت محمد صلی الله به مانند هارون برای موسی بودند جز اینکه ایشان ،امیر المومنین، پیامبر نبودند و اینجا میگه پیامبر به علی علیه السلام قرآن رو داد که هیچ تحریف و دستی در اون برده نشده درحالی که در زمان حضرت موسی سامری مردم رو با تحریف کتاب خدا و دین گمراه کرد. 

یا علی!پیوند به وبگاه بیرونی

همیرضا در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۲۲ در پاسخ به کمال فانی دربارهٔ فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:

در دو منبع چاپی در دسترس پیشنهاد شما دیده نمی‌شود (همان صورت خارج از وزن دیده می‌شود)، حدس می‌زنم پیشنهاد جنابعالی حدس شخصی باشد که اگر اینطور باشد نمی‌تواند درست باشد چون «شدند» در مصرع اول مربوط به «متفق» در مصرع دوم است (شیخ و ... بر محو آزادی ما متفق شدند)، پیشنهاد شما جملهٔ اول را کامل می‌کند (اینها شبرو شدند) و جملهٔ دوم را ناقص که به نظر نمی‌رسد منظور فرخی بوده باشد.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۵ - بند پنجم:

«هیولی» برگرفته از یک واژه یونانی به معنی «ماهیت» (چیستی) است که در فارسی به آن پذیرا می‌گفته‌اند.

1- واژۀ «پذیرا» را در <لغتنامه دهخدا> ببینید.

2- واژه «هیولی» را در <فرهنگ نفیسی> (علی اکبر نفیسی) نگاه کنید.

۱
۱۶۷
۱۶۸
۱۶۹
۱۷۰
۱۷۱
۵۴۲۱