به تودیع تو جان میخواهد از تن شد جدا حافظ
به جان کندن وداعت میکنم حافظ خداحافظ
ثناخوان توام تا زندهام اما یقین دارم
که حق چون تو استادی نخواهد شد ادا حافظ
من از اول که با خوناب اشک دل وضو کردم
نماز عشق را هم با تو کردم اقتدا حافظ
هم از چاهم برآوردی و هم راهم نشان دادی
که هم حَبلُالْمَتین بودی و هم نورُالهُدیٰ حافظ
تو صاحبخرمنی و من گدایی خوشهچین امّا
به انعام تو شایستن، نه حدّ هر گدا حافظ
به شعری کز تو در آغاز عشق کودکی خواندم
به گوش جان هنوزم از خدا آید ندا حافظ
به روی سنگ قبر تو نهادم سینهای سنگین
دو دل با هم سخن گفتند بیصوت و صدا حافظ
در اینجا جامهٔ شوقی قبا کردن نه درویشی است
تُهی کن خِرقهام از تن که جان باید فدا حافظ
تو عشق پاکی و پیوند حُسن جاودان داری
نه حُسنت انتها دارد نه عشقت ابتدا حافظ
سخن را گر همه یک جملهٔ دستوری انگاریم
تو و سعدی خبر بودید و باقی مبتدا حافظ
هر آنکو زنگ غم دارد به دل از غمزهٔ خوبان
تو بزدایی غمش از دل به سازی غمزدا حافظ
مگر دل میکَنم از تو بیا مهمان به راه انداز
که با حسرت وداعت میکنم حافظ خداحافظ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حافظ درباره درد فراق و عشق عمیق او به محبوب است. شاعر از جدایی و وداع سخن میگوید و احساسات عمیقش را بیان میکند. او به استادیش در عشق، ایمان و راهنماییهایش اشاره میکند و خود را گدای محبت او میداند. حافظ عشق را ابدی و بیپایان توصیف میکند و میگوید که حتی پس از جدا شدن، یاد و نام محبوب در دلش باقی خواهد ماند. در نهایت، او خواهان بازگشت محبوب خود است و با حسرت وداع میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر وداع تو، جانم از بدن جدا میشود. حافظ با مرگ و جداییات خداحافظی میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهام، همواره ستایشگر تو ام، اما به خوبی میدانم که هیچکس نمیتواند مانند تو در مقام استادی باشد.
هوش مصنوعی: من از زمانی که با اشکهای قلبم وضو گرفتهام، نماز عشق را با تو کنار هم خواندهام.
هوش مصنوعی: تو نه تنها مرا از چاه مشکلات نجات دادی، بلکه مسیر درست را نیز به من نشان دادی. تو هم استحکام و قوتی بودی و هم روشنی و هدایت.
هوش مصنوعی: تو مالک خوشهها و محصولات هستی و من فقط گدا و در جستجوی چند دانه هستم، اما به خاطر لطف و بخششت، من شایستهای بیش از یک گدا هستم.
هوش مصنوعی: به شعری که از عشق کودکی تو خواندم، هنوز هم صدای خدا را میشنوم که مرا مراقب و نگهدار میکند.
هوش مصنوعی: روی سنگ قبر تو، دلم سنگین است و درونم پر از احساسات متضاد است. دلهای ما بدون صحبت و صدا با هم در گفتگو هستند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در اینجا، پوشیدن لباس شوق و عشق به معنای فقیر بودن و خالی بودن از روح و معنایی نیست. بنابراین، از تنم این لباس را بردار که جانم باید فدای عشق و حقیقت شود.
هوش مصنوعی: تو عشق خالص و زیبایی پایدار را در آغوش داری، نه زیباییات پایانی دارد و نه عشقت شروعی.
هوش مصنوعی: اگر تمام سخن را به یک جمله دستوری تصور کنیم، تو و سعدی در آن جمله خبر هستید و بقیه مانند مبتدا هستند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش غم سنگینی دارد، میتواند با زیبایی و محبت تو این غم را از دلش بزداید و به آرامش برسد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از تو دل بکنم و دور شوم، بیا و مهمان من شو تا دوباره با حسرت وداع تو را بدرقه کنم. حافظ، خداحافظ!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.