عطاءالله فرهی منش در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:
مفهوم بیت نخست واضح است:
"ساقی حدیثِ سرو و گل و لاله میرود"
یعنی ای ساقی ماجرای سرو و گل و لاله (بساط بزم و طرب) پایدار نیست و میگذرد.
"وین بحث با ثَلاثهٔ غَسّاله میرود"
و چون عمر این همنشینی به پایان رسد، در کفنی سه تکه به گور سپرده می شود.
در بیت دوم می فرماید:
"مِی ده که نوعروسِ چمن حَدِّ حُسن یافت"
(ساقی همچنان مورد خطاب است) چمن نو رسته همچون نو عروسی که به خانه بخت قدم گذاشته است، در نهایت زیبایی و جذابیت است، پس به سلامتی این رویداد می بده تا شادکامی به اوج رسد.
"کار این زمان ز صنعتِ دَلّاله میرود"
و پس از آن کاری که به هنر واسطهٔ وصل قرار بود به سرانجام رسد، مقدر خواهد گردید.
آیدین حاتمی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » سؤال پاکدینی از نوری دربارهٔ راه وصال:
هفت شهر عشق را عطار گشت. ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
برگ بی برگی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۴ در پاسخ به .فصیحی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:
درود و سپاس از پیامِ شوق انگیز شما که موجبِ تصحیح و تکمیلِ شرح می گردد.
.فصیحی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:
شرح غزل یعنی تفسیر استعارات و تمثیلها و کنایات و بیان رندیهای شاعر کاری که جناب برگ بی برگی انجام میدهند.از شما سپاسگزارم
تبدیل شعر به نثر را نمیتوان شرح نامید.
.فصیحی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۸ در پاسخ به عشق دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:
عشق زمینی بد نیست مثل تمام چیزهای زمینی دیگر که خوبند، فقط این که مثل همه چیز دیگر سایهای از عشق حقیقیاست
وقتی در زمین زندگی میکنی از گرد وغبار گریزی نیست مگر در می حقیقت جان ودل را شستشو دهیم
تنها عشق زمینی که میتونه از گزند زمین در امان باشه شاید تنها عشق مادرباشه ❤
فرید کیومرثیان زند در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:
(( به مهر سعدی ))
جهان ز یک دل روشن شود، نه از صد چراغ،
اگر صفا نبود، کجا رسد دل به باغ؟دلِ شکسته چراغِ شبانِ تنهاییست،
که نور میچکد از سینهاش چو ماهِ بلاغ.نه رنگ و نام، نه نَسَب، نه زر، نه لباس،
دلی که مهر ندارد، بود تهی ز فراغ.کسی که چشم محبت گشود بر عالم،
ز جانِ خویش گذشت و رسید بر اوجِ باغ.زبان اگرچه جدا، ولی دلِ آدمی،
یکیست با همه عالم، به مهر بیپردهگانتو را که در دل ما خانه کردهای ای سعدی،
نهفتهای و بلند، چو رازِ شعر و چراغ.فریدران در خویشتنِ خویش، غریبه گشت،
که یافت در تو نشانی ز جان و رسمِ ایاغ.
فریدارن = فرید کیومرثیان ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ روز بزرگداشت سعدی شیراز
فرهود در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۲۳ در پاسخ به وحید دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:
ریگ آموی و درشتیهای او
زیر پا چون پرنیان آید همی
مصرع اول بهاین شکل درست است، یعنی سختی و درشتیهای ریگهای کف رود «آموی»، وقتی که پابرهنه از آن میگذرم همچون حریر و ابریشم خواهد بود.
جویا حقیقت در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۶ در پاسخ به علیرضا موسوی دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۷۱ - ذکر حسین منصور حلاج قدس الله روحه العزیز:
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست - سخنشناس نهای جان من خطا این جاست
حسین بن منصور حلاج عمر خویش را در میان ادیان متفاوت سپری کرد و از هر دینی سخت ترین اعمال آنان را انجام میداد. قطعا روایات بیان شده دقیق نیستند اما بهرحال تمسخر ایشان نشان دهنده کوته فکری و فهم نکردن ایشان، پیام او و مصیبت وارد شده به اوست.
دکتر صحافیان در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:
ممنونم بله پایاب صحیح است *جایی که پای در آب استوار است و از غرق شدن جلوگیری می کند
فاطمه یاراحمدی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:
آقا رضااااااا؟ رضا جاااااان؟
جویا حقیقت در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۳ در پاسخ به Farshid دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۷۱ - ذکر حسین منصور حلاج قدس الله روحه العزیز:
این تقصبر به حسین بن منصور حلاج آن شیر بیشه حقیقت وارد نیست که ایشان خود از سال های قبل از عروج عاشقانه شان به سوی حضرت حق، از خداوند طلب چنین عاقبتی را کرده بودند و کلام "انا الحق" بهانه ای گشت برای رسیدن به آن عاقبت و افشای سرّ توسط ایشان از سر ناتوانی در نگه داشتن سرّ نبود بلکه خواست او و کلام خداوند بود. کما اینکه زمانیکه در زندان به او گفتند (نقل از تذکره الولیا) "ای شیخ از این سخنی که گفتی عذرخواه تا خلاص یابی حلاج گفت: کسی که گفت، گو عذر خواه. ابن عطا چون این بشنید بگریست وگفت: ما خود چند یک حسین منصوریم." همچنین ابن الحداد مصری گوید شبی حسین بن منصور را دیدم، بی خبر به او نزدیک شدم. رو به قبله ایستاده بود و می گریست و می گفت: ... بار خدایا دشمنان مرا در سرزمین هایت و همت گمارندگان به کشتن مرا از میان بندگانت بسیار گردان ... ( برای متن کامل مراجعه شود به روایت پنجم از کتاب اخبار حلاج)
دکتر حافظ رهنورد در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۰۵ در پاسخ به بیژن دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
در اشعار خواجه حافظ محتسب لقبیست که منحصرن به امیر مبارزالدین سر سلسلهی آلمظفر داده شده.
دلیل آنهم این است که مبارزالدین اهل تزویر و ریا بود. نهانی شرب خمر میکرد و در ملاعام میخانهها را بسته بود و شلاق تعزیر میزد بر مستها و شراب فروشها
فرمود: محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد.
ناشناس ناشناسی در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۵ در پاسخ به نیما خرم شاهی بیات دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸:
نیما داداش زنده ای؟
ناشناس ناشناسی در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۳ در پاسخ به فاطمه رضائی نیا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸:
چرت و پرت چیه خانم، هوش مصنوعی یکی از پیشرفته ترین ابزار هاست
علی شیرزادی در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۴ در پاسخ به kamran balani دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۴ - حکایت:
دقت شما جالب توجه بود. با این حال منطقاً همان «بسنده» درست است و در خوانش چون سریع خوانده میشود به نظر میآید ادای فتحه دارد و شاید هم واقعا بدل به فتحه بشود، ولی مهمتر اینکه قافیه نیست و لذا برای ما مشکل قافیه ایجاد نکرده است
مغبچه باده فروش در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۷ در پاسخ به مجتبی فتاحی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
با درود و سپاس، برهان شما برای این مدعا چیست؟ لطفا مستندات خود را ارایچئه دهید.
مغبچه باده فروش در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۵ در پاسخ به همایون دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
با درود بر شما، سپاسگزارم از اینکه اندیشهها راه به چالش میکشید؛ گفتار درخور درنگی بود... و البته هیچگاه از هجمه در امان نمیماند!
مغبچه باده فروش در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۴ در پاسخ به محمدعلی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
با درود و سپاس بیکران. امکان دارد بفرمایید آن رمز که مانع از کشفش شدند چه بود؟ و اینکه چه مستنداتی هست دال بر اینکه این بیت از حافظ هست؟ در کدامین نسخهها موجود هست؟
مغبچه باده فروش در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۰۲ در پاسخ به خشايار دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
درود بر شما. سپاسگزارم اگر بفرمایید به چه دلیلی حذف شده دقیقا و در کدامین نسخه با نسخه ها موجود میباشد.
حمزه براتی در ۴ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹: