گنجور

حاشیه‌ها

صبا گلباز در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۲۹:

من کیستم؟...از خویش به تنگ آمده‌ای...

 

این رباعی از شکیبی اصفهانی هست

برمک در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۷:

اینگونه راست است و گرسیوز نیکخواه نمیتواند از فردوسی باشد فردوسی افراسیاب و پیران را ستوده  مگر گرسیوز را به نیک خواهی ستودن  نتوان

چو بنوشت نامه یل جنگجوی
سوی شاه کاووس بنهاد روی
پس انگه چپ گرسیوز اندر شتاب
بیامد بنزدیک افراسیاب
همه داستان سیاوش بگفت
که او را ز شاهان کسی نیست جفت


برمک در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۵:

عنان از سر رخش برداشت خوار
انان و انیدن پارسی بچم راهنمایی و اوردن است

میلاد یزدانی در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۸ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی:

درود بر همگی.ای کاش یک نفر پیدا میشد یک بار روخوانی این مسمط را در این صفحه قرار میداد.

برای من خوانش بعضی از بندها دشوار است.

امین مظفری در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۵ در پاسخ به شهرام شریف‌زاده دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲ - داستان آن پادشاه جهود کی نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب:

آقا مهرداد مرسی ...عالی عالی..

 

Behtab Esmaeilpour در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۱۲ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۹ - عذر گفتن شیخ بهر ناگریستن بر فرزندان:

عالم روح و معنا ( شرح کریم زمانی )

Behtab Esmaeilpour در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۱۱ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۹ - عذر گفتن شیخ بهر ناگریستن بر فرزندان:

کسی که هنوز به دریای حقیقت واصل نشده و دیگران را به سوی خدا دعوت کنه از روی تقلید هست نه از روی مشاهدهٔ حقیقت و الهام الهی .

Behtab Esmaeilpour در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۸ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۹ - عذر گفتن شیخ بهر ناگریستن بر فرزندان:

رحمت و شفقت جزئی و محدود عالی‌‌همتان و عارفان با رحمت کلی الهی پیوند یافته و قطره‌وار در دریای رحمت او محو گشته و مرتبهٔ عین رحمت دریای حق را پیدا کرده لاجرم همگان را از ارشاد و هدایت خود برخوردار می‌سازد .( مثنوی شرح کریم زمانی )

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد:

متاسفانه معلوم نیست منظور شاعر از «پیلی بلان» در بیت 47 چیست؛ چون سپیدار (اسپیدار، اسفیدار یا همان درخت تبریزی) در فرانسه می‌شود peuplier. اگر منظور ایشان paillé blanc باشد، آن هم به معنی «کاهِ سفید» خواهد بود.

علی اصغر کلانتر در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸ - ‌در مدح یکی از علمای علّام و فضلای ذوی‌العزّ والاحترام گوید:

با سلام و تقدیم احترام. مصراع دوم بیت 8 که به صورت ذیر ثبت شده:

درد و مشت استخوان آمد پدید

احتمالا به این شکل بوده:

در دو مشت استخوان آمد پدید

در بخش ویرایش پیشنهاد، برای اصلاح پیشنهاد دادم. زیاد با ساز و کار گنجور آشنا نیستم که چطوری توی متن اعمال می شه.

با تقدیم احترام.

رضا در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:

جماعتی که نظر را حرام می‌گویند

نظر حرام بکردند و خون خلق حلال

این بیت خار چشم خیلی ها شده و شجریان چندین اجرای مختلف روی این غزل داشت و به زیبایی روی این بیت تاکید می کرد

رضا در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:

سعدی نظر باز

این غزل در تعریف از زنان سروده شده و به زیبایی تونسته حق مطلب رو ادا کنه

بهرام خاراباف در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۷ - جواب اشکال:

دیده ها بسته

 ببیند دوست را 

 چون مُشَبّک کرده باشد پوست را

#مولوی 

 

مشبک: سوراخ سوراخ، شبکه ای، 

. هرچیز درهم آمده و درهم آمیخته شده

 غلوه کن. چشمه چشمه. پنجره پنجره.

 

بدنم راغلوه کن کرده ام

پوستم راسوراخ سوراخ نموده ام

به همه چیزدرآمده ودر همه چیزدرآمیخته ام

چشمه درچشمه

پنجره درپنجره

به شبکه ای ازروزنه های تنم چشم دوخته ام

تا توراببینم ای دوست

تاتورابدارم ای دوست

بی آنکه دیده باشمت

بی آنکه داشته باشمت

احمد اسدی در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:

 

تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت

جانم از آتش مهرِ رخِ جانانه بسوخت

 

حافظ در چیدمان کلمات در کنار هم گویی جواهرات را در کنار هم تزئین می‌کند. واژه ی "مهر" در مصراع دوم با صنعت شعری ایهام در دو معنا به کار رفته است. مهر به معنای محبت و در معنای دیگر خورشید.

 

با دریافت مفهوم محبت از واژه ی مهر، حافظ "مهرِ رخِ جانانه" را به آتشی تشبیه می‌کند که جان او را می‌سوزاند. اما در کاربرد ایهامی واژه مهر و به کار بردن آن در مفهوم خورشید، حافظ "رخِ جانانه" را به خورشید تشبیه می‌کند که شعله ی این خورشید جان حافظ را می‌سوزاند.

سفید در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۸ - حسن دهلوی قُدِّسَ سِرّه:

 

چقدر این شعرها زیبا بودند...!

 

 

جمال س در ‫۵ ماه قبل، یکشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:

زیباتر از بیت چهارم سراغ ندارم

Mobin T در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱۱:

این معنی که هوش مصنوعی میکنه فاجعه س...میگه ملک دارای ان هوش سیاسی...معنی میکنه پادشاه..🤣

یکی نیست بگه منظورش شخص خاصه ملک الشعرا

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد:

مصرع نخست بیت 34 به ترتیب:

nou, nous

tous, tout

cellui

رضا از کرمان در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۵ - حکایت آن مخنث و پرسیدن لوطی ازو در حالت لواطه کی این خنجر از بهر چیست گفت از برای آنک هر کی با من بد اندیشد اشکمش بشکافم لوطی بر سر او آمد شد می‌کرد و می‌گفت الحمدلله کی من بد نمی‌اندیشم با تو «بیت من بیت نیست اقلیمست هزل من هزل نیست تعلیمست» ان الله لایستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها ای فما فوقها فی تغییر النفوس بالانکار ان ما ذا اراد الله بهذا مثلا و آنگه جواب می‌فرماید کی این خواستم یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا کی هر فتنه‌ای هم‌چون میزانست بسیاران ازو سرخ‌رو شوند و بسیاران بی‌مراد شوند و لو تاملت فیه قلیلا وجدت من نتایجه الشریفة کثیرا:

کنده‌ای را لوطیی در خانه برد ...

سلام 

هوش مصنوعی: یک فرد هلندی که در خانه مشغول کار بود، تکه چوبی را به زمین انداخت و فشارش داد.

   من که چار شاخ تو ترجمه هوش مصنوعی مات وحیران موندم  هلند  را از کجا آورده وسط این هیر وبیر  مدیران محترم گنجور با توجه به معنی واقعی این بخش از مثنوی تا دولت هلند سفیر ایران را نخواسته وبا ما قطع روابط نکرده لطفا ترجمه هوش مصنوعی را اصلاح یا حذف کنید بخدا خوبیت نداره !!!!

هوش مصنوعی دست مریزاد دمت گرم بخدا

دکتر صحافیان در ‫۵ ماه قبل، شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

هم نشینان عشرت‌جو، گره زلف معشوق را باز کنید( زیباتر و خوش‌بوتر شود) شبی سرشار حال خوش است که با حکایت دارازی گیسوی یار طولانی‌تر خواهد شد( خانلری: گره زلف- بدین وصله: گره)
۲-محفل حضور و خلوتی است برای انس دل‌ها و دوستان صمیمی جمع‌اند، آیه " و ان یکاد" برای دورباش چشم زخم بخوانید و در را بر نامحرمان ببندید.
۳- موسیقی برآمده از رباب و چنگ(پر کاربرد در محفل عرفانی) با صدای بلند می‌گویند که به این پیغام اهل راز گوش جان بسپارید( واج آرایی حرف ب که با توجه به بسته شدن لب‌ها هنگام ادای آن با راز ارتباط دارد)
۴- سوگند به جان معشوق(در اتصال به معشوق حقیقی دیده می‌شود) اگر به الطاف کارساز حق دل سپارید، غم بر شما چیره نشود و پرده اسرارتان را پاره نخواهد کرد(خانلری: پرده شما)
۵-تفاوت زیادی میان عاشق و معشوق است(از جهت رتبه، شان و جایگاه) چون او بی‌نیازی ورزد شما سراسر نیاز شوید(صفات مرید راستین: سیزدهم نیاز است، باید که در هیچ مقام از دست ندهد و اگرچه در مقام ناز می‌افتد خود را با تکلف با عالم نیاز می‌آورد که نیاز مقام خاص عاشق است و ناز مقام خاص معشوق، مرصادالعباد،۲۶۰)
۶- نخستین پند پیر هم‌نشین این است که از هم‌نشین ناسازگار( ناهم‌سو با هدف سلوک)دوری کنید.
۷- آری هر که دلش در این جمع، زنده به عشق نیست(تولد دوباره نیافته) به فتوای من بر او نماز میت بخوانید( در ارتباط کامل با بیت: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق...غزل۱۱ و از هزاران اندکی زین صوفیند-/باقیان در دولت او می‌زیند -نقل معروف:از هزاران تن یکی تن صوفی‌اند{زنده‌اند} دفتر دوم مثنوی))
۸- و چون حافظ از شما درخواست و خواهشی داشت، به لب شیرین معشوق دلنواز حواله‌اش دهید.
آرامش و پرواز روح

پیوند به وبگاه بیرونی 

۱
۱۵۱
۱۵۲
۱۵۳
۱۵۴
۱۵۵
۵۴۶۷