گنجور

حاشیه‌ها

.. منا.. در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:

چطور مولانا این چنین کلمات را به رشته در آورده که در این حد زیبایی باشد؟ برای من جالب است که بر خلاف غزلیات حافظ و سعدی ما پیوند کمی با غزلیات مولانا داریم. 

مهرناز در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۸:

همین که در وادی عرفان منظور از زن ،انسان ناآگاه ،فاسد ، جاهل و کافر هم بدونن کار قشنگی نیست .مگر نه اینکه همون عرفا از دامن مادراشون به اون جایگاه رسیدن .اگر در یک دوره هم اینچنین گفته می‌شده نباید امروز تکرار بشه 

فرهود در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۷ در پاسخ به محمد مهدی منصور دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۱:

نظر شما بجاست و درست به‌نظر می‌رسد.

از پی میوه ضعیف رسته درختان زفت (مولانا)

مصرع زیر از ادیب‌الممالک است:

آن‌سان درخت زفت قوی چون ثمر نداد.

 

 

بردیا در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱:

بیت اول می‌شود از من دل برد 

فرهود در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۱ در پاسخ به امین آب آذرسا دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:

درود

گرْسنگ یا گرْسنه هر دو با (سکون حرف ر ) درست هستند. اما گُرُسنه با ساختار صوتی زبان فارسی هم‌خوانی و هماهنگی ندارد.

منظور بخش و سیلاب اول این کلمه است که در هیچ کلمه فارسی دیگری وجود ندارد (گُرُس)

کلمه‌ای مثل «بُرُس» (اسم ابزار و وسیله) که گاهی در فارسی استفاده می‌شود فرانسوی است (Brosse).

بنابراین فردوسی «گُرُس» نمی‌گفته‌است.

این موضوع ربطی به قافیه شعر ندارد. مثالی که آورده بودم برای توضیح بهتر بود که شکل درست کلمه را نشان دهد.

 

سیدمحمد جهانشاهی در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:

تو بگردان دُور ، تا ما مَردوار

دُورِ گردون ، زیرِ پای آریم پست

محمد مهدی منصور در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۱:

چه گفت آن بید سرجنبان که از مستی سبک سر شد

چه دید آن سرو خوش قامت که رفت و پایدار آمد

 

در مصرع دوم احتمالا به جای رفت باید زفت باشه تا معنی درست باشه

سایه روشن در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - اول کسی کی در مقابلهٔ نص قیاس آورد ابلیس بود:

درود

آنچه من از استاد ادبیات آموخته بودم این بود:

اصطلاحاتی است مر ابدال را 

که از آن نبود خبر غفال را

این نسخه بیشتر مفهوم را می رساند. 

سید محمد مرعشی در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

با سلام و احترام خدمت همه دوستان 

لطفاً برای خواندن شرح این غزل به لینک زیر مراجعه فرمایید پیوند به وبگاه بیرونی

حسام ابراهیم‌وند در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۴ در پاسخ به Ti Chan دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

واقعاً که ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی! 

حسام ابراهیم‌وند در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۵۰ در پاسخ به Hamedowski Mo دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

اینجا واسه گرفتن صله از  اتابک بوبکربن سعد زنگی از اتابکان سلغری فارس بوده! خیلی مهم نیست! بالاخره زندگی خرج داشته... 

فرید کیومرثیان زند در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام شاعر:

(( به مهر سعدی )) 

جهان ز یک دل روشن شود، نه از صد چراغ،
اگر صفا نبود، کجا رسد دل به باغ؟

دلِ شکسته چراغِ شبانِ تنهایی‌ست،
که نور می‌چکد از سینه‌اش چو ماهِ بلاغ.

نه رنگ و نام، نه نَسَب، نه زر، نه لباس،
دلی که مهر ندارد، بود تهی ز فراغ.

کسی که چشم محبت گشود بر عالم،
ز جانِ خویش گذشت و رسید بر اوجِ باغ.

زبان اگرچه جدا، ولی دلِ آدمی،
یکی‌ست با همه عالم، به مهر بی‌پرده‌گان

تو را که در دل ما خانه کرده‌ای ای سعدی،
نهفته‌ای و بلند، چو رازِ شعر و چراغ.

فریدران در خویشتنِ خویش، غریبه گشت،
که یافت در تو نشانی ز جان و رسمِ ایاغ.


فریدارن = فرید کیومرثیان ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ روز بزرگداشت سعدی شیراز

فرید کیومرثیان زند در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۳ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳:

( نفس بی نام ) 

نگه افکندم به آیینه‌سرانجامم
ندیدم لحظه‌ای در خود دوامم

میانِ سایه‌ها بی‌نور ماندم
غریقی در عبورِ بی‌مرامم

شدم پژواکِ اندوهی قدیمم
صدای موجِ شب‌های ختامم

نه بخشیدم به جانم هیچ مرهم،
نه گفتم مهربان باش ای مقامم

به زخمِ ناگفته خو کرده‌ام،
نشسته با سکوتی ناتمامم

در خویشتن خویش آواره گشتم
فرو رفته‌ست در خود التیامم

نفس دارم، ولی با درد و ماتم
و این افسانهٔ فریدران است.. سلامم

فرید کیومرثیان ، دوشنبه - ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

امین آب آذرسا در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

یک سوال

ممکن است این یک پیش داوری اشتباه باشد.

اما آیا ممکن است حافظ مصراع "غلام همت آنم که زیر چرخ کبود" را با الهام از مصراع "غلام قامت آن لعبت عباپوشم" سروده باشد؟

امین آب آذرسا در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۵۵ در پاسخ به استاد سیاست دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

حالا لازم نیست حافظ که او نیز شاعری بزرگ است را با این حرف ها به تمسخر بگیرید. کسی منکر بزرگی سعدی نیست.

امین آب آذرسا در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۴۸ در پاسخ به فرهود دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:

درود

اینکه در این بیت گُرسَنه خوانده می شود الزاما به این معنا نیست که شکل صحیح واژه همین است. شعرا گاهی برای درست شدن وزن شعرشان به تغییر تلفظ آخرین واژه بیت می پردازند. مانند سخن که بارها در برخی اشعار به شکل سُخُن آمده. در اینجا هم به خاطر اینکه واژه آخر مصراع اول میمَنه خوانده می شود، گرسنه نیز عمدا تغییر کرده. بنابراین برای اثبات ادعای خود باید دنبال مدرک محکم تری باشید.

در ثانی، واژه گرسنه در گذشته در اصل گُرُسنَگ بوده است. این که در حال حاضر در جمع بستن گرسنه، ه را به گ تبدیل می کنیم و آن را به گرسنگان تبدیل می کنیم به خاطر همین موضوع است. همچنین تشنه و ستاره نیز در گذشته به ترتیب تشنگ و ستارگ بوده اند.

علی محبوبی در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:

با سلام .

در مصرع اول بیت 9 

 ( از ما ببر خبر بر دوست ای صبا)

وزن شعر صحیح به نظر نمیرسد و کمتر است.

لطفا اساتید معزز مربوط، نسبت به بازبینی مصرع اول بیت، در نسخه اصلی،  اصلاح لازم را انجام دهند. 

حمیدرضا باصفا در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - هرچه باداباد:

بیت سوم؛ «مرداد» هست؛ نه «مراد»!

بیت چهارم؛ «وَزَم» هست؛ نه «و  زم»

بیت هجدهم؛ «خرداد» هست؛ نه «خورداد»!

منبع: دیوان قصاید، مثنویات، تمثیلات و مقطعات پروین اعتصامی؛ بر اساس طبع ابوالفتح اعتصامی 

لطفاً بیشتر دقت کنید.

علی در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۵ در پاسخ به سید محمد سجادی دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:

درسته، حذف همزه استفاده میشه

محمد شریف صادقی در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷:

بیت یکی مانده به آخر عجب شاه بیتی ست!

۱
۱۵۱
۱۵۲
۱۵۳
۱۵۴
۱۵۵
۵۵۴۸