گنجور

حاشیه‌ها

مهدی مقدم در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶:

بدان ای شهنشاه ترکان و چین

گسسته دل روشن از به گزین

معنی بیت بالا چی میشه؟

علی احمدی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:

به دامِ زلفِ تو دل مبتلایِ خویشتن است

بکُش به غمزه که اینَش سزایِ خویشتن است

دل من در زلف تو گرفتار شده و بیمار است آن هم بیمار و گرفتار خودش (از بس که تو را ندیده )پس بیا و با غمزه خودت آن را بکش که از این بیماری رها شود این سزای اوست که به این راه عاشقی وارد شده است

گَرَت ز دست برآید مُرادِ خاطرِ ما

به دست باش که خیری به جایِ خویشتن است

این آرزوی ما عاشقان است اگر امکان دارد دست به کار شو که برای خودت هم خوب است 

به جانت ای بتِ شیرین دهن که همچون شمع

شبانِ تیره، مُرادم فنایِ خویشتن است

ای بتی که خوش سخن هستی واقعا من شبها مثل شمعی که می سوزد آرزویم مرگ در راه عاشقی است

چو رای عشق زدی با تو گفتم ای بلبل

مَکُن که آن گلِ خندان به رای خویشتن است

اینجا خودش را بلبل می خواند و می گوید ای بلبل عاشق وقتی به فکر عاشقی افتادی به تو گفتم که این کار را نکن چون معشوق به مصلحت خودش عمل می کند و هر وقت بخواهد رویش را نشان می دهد و عطر افشانی می کند

به مُشکِ چین و چِگِل نیست بویِ گُل مُحتاج

که نافه‌هاش ز بندِ قَبایِ خویشتن است

لازم هم نیست که عطر و مشک و زیورآلات داشته باشد گل اگر گلبرگ هایش را باز کند تو فیض خواهی برد و مست خواهی شد 

مرو به خانهٔ اربابِ بی‌مُروتِ دهر

که گنجِ عافیتت در سرایِ خویشتن است

در این روزگار مبادا به سوی خانه کسانی بروی که به ظاهر همه چیز دارند ولی انصاف ندارند .در زلف یار خود اگر هم بیمار باشی بازهم گنج عافیت را در همین سرای خودت (زلف یار) جستجو کن 

بسوخت حافظ و در شرطِ عشقبازیِ او

هنوز بر سرِ عهد و وفایِ خویشتن است

راه عشق اینگونه است که با سوختن همراه است ولی باید وفادار به پیمان خود با معشوق بمانی و این عین عافیت است نه گرفتاری .

یکی از درسهای ابن غزل در عشق های زمینی است .عشقبازی عهد است نباید به آن به شکل گرفتاری نگاه کرد .چیزی که متاسفانه در اذهان بسیاری از متاهلان جامعه می بینیم . 

فریما دلیری در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:

عالی 

محمد مرادی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۱ - پادشاهی هوشنگ چهل سال بود:

عالی

عادل مینایی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۳:

همچو موسی کی خوریم از دایه شیر

زانک مست شیر و بستان توییم
به جای کی خوریم اشتباها «کم خوریم» نوشته شده که طبیعتا هم با داستان حضرت موسی که از دایه های دیگر هیچ شیری نخورد تضاد دارد و هم در ادای مصرع دچار سکته ای خفیف است که با «کی خورد» بر طرف می شود
نظر شخصی:
پستان هم صرفا به واسطه ی قرابت معنایی در این مفهوم کاملا می نشیند! اما شیر در معنای سلطان جنگل است که با «بستان»  آشناست مفهوم نیز منتقل می شود.

نیما در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۰ در پاسخ به جعفر عسکری دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

سلام؛ نه مشکلی نداره، نگارش صحیح‌تر اینه که:

پری را خاصیت آن‌ است، که از مردم نهان باشد

فرهود در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۵ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۴ - رجوع به قصهٔ رنجور:

بله بسیاری از مشاغل با پسوند «گر» هستند

مثل کمانگر که یعنی کسی که کمان می‌سازد، یا َآهنگر

دروگر مخفف درودگر است

در لغت‌نامه دهخدا نوشته شده درود یعنی چوب، تخته.

علی.نیشابور در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۵۰ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

سلام رضا نازنین

اینقدر خاکی و بی ریا و اینقدر پخته آگاهی می بخشی.

سپاس بیکران

بهرام چگینی در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹:

مصرع اول چجوری تلفظ میشه؟

فرید وحدت در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۵۶ در پاسخ به محمد رضا نظام دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » کتان و ماه:

درود بر شما،توضیحی عالی داده اید،جالب است که در بیتی از صائب به ترکیب ماه و کتان بر خوردم،...هر چند پایه تو به گردون رسیده است....ای ماه از کتان خبری می گرفته باش...‌که در جستجو به توضیحات عالی و مکفی شما رسیدم سپاس بسیار🙏

یار در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۴۸ در پاسخ به همایون دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:

رباعی با فضای فکری سعدی همخوانی دارد

البته من اشعار ابوسعید را نخواندم

از هر کدام است، روحش شاد!

کوروش در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:

هرکه مستوحش بود پر غصه جان

کرده باشد با دغایی اقتران

 

یعنی چه

 

کوروش در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:

صبر شیر اندر میان فرث و خون

کرده او را ناعش ابن اللبون

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو:

چون زره دان این تن پر حیف را

نی شتا را شاید و نه صیف را

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۴ - رجوع به قصهٔ رنجور:

گرچه آن صوفی پر آتش شد ز خشم

لیک او بر عاقبت انداخت چشم

 

صوفی بر چه عاقبتی چشم انداخت ؟

کتک زدن اون مرد چه مشکلی میتونست برای صوفی بوجود بیاره ؟

 

کوروش در ‫۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۵ در پاسخ به فرهود دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۴ - رجوع به قصهٔ رنجور:

پس دروگر یعنی نجار ؟

محمد مهدی فتح اللهی در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:

در بیت سوم برخی از منابع حرف (سلح) را نیاورده‌اند و بجای ان (قلج) آورده اند که در زبان ترکی به‌معنای سلاح و شمشیر است

محمد مهدی فتح اللهی در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:

اصالت مولوی نه چیزی به معنای اشعار و آثار ایشان اضافه می‌کند و نه کم اما به‌هرحال مولوی‌دوستان، مشتاق فهمیدن اصالت ایشان هستند. آنچه که روشن است هم از لحاظ تاریخی و هم با کاوش در اشعار ایشان این است که مولانا ترک است.زاده‌ی بلخ( که شهر بلخ هم تحت سلطنت ترکان بوده در ان زمان و هم فرهنگی ترکی دارد).

خود مولانا می‌گوید: اصلم ترک است اگرچه هندی گویم

مهدی مقدم در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۴:

معنی بیت زیر چیست؟ البته مصرع اول نامفهوم است برای من.

بد از من که هرگز مبادم میان

که ماده شد از تخم نره کیان

Fatemeh N در ‫۳ ماه قبل، شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶:

درودها 

فکر کنم مصرع اول به عاشقان خود غلط باشه 

به عشاقانِ خود بنما....

۱
۱۴۰
۱۴۱
۱۴۲
۱۴۳
۱۴۴
۵۶۷۲