رو سر بِنِه به بالین، تنها مرا رها کن
تَرکِ منِ خرابِ شبگردِ مبتلا کن
ماییم و موجِ سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی
بگزین رَهِ سلامت، تَرکِ رَهِ بلا کن
ماییم و آبِ دیده، در کنجِ غمِ خزیده
بر آبِ دیدهٔ ما، صد جای آسیا کن
خیرهکُشیست ما را، دارد دلی چو خارا
بُکْشد، کَسَش نگوید: «تدبیرِ خونبها کن»
بر شاهِ خوبرویان، واجب وفا نباشد
ای زردرویِ عاشق، تو صبر کن وفا کن
دردیست غیرِ مردن، آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم، کاین درد را دوا کن
در خوابِ دوش پیری، در کویِ عشق دیدم
با دست اشارتم کرد، که عَزم سویِ ما کن
گر اژدهاست بر رَه، عشقیست چون زمرّد
از برقِ این زمرّد هین دفعِ اژدها کن
بس کن که بیخودم من، ور تو هنرفزایی
تاریخ بوعلی گو، تنبیهِ بوالعَلا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احوالات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر از معشوق میخواهد که او را تنها بگذارد تا دچار درد و رنج نشود. او تاکید میکند که در این نابسامانی و دوری، باید از زندگی و سلامتی خود محافظت کند و از بیوفایی پرهیز نماید. شاعر به درد عشقی اشاره میکند که درمانی جز مرگ ندارد و از قصههای خواب و عشق میگوید. در نهایت، او از معشوق میخواهد که بیدلیل غم و اندوه او را بیشتر نکند و به خودشناسی و سلامت پایبند باشد.
بیدار نمان و برو بخواب و مرا تنها بگذار؛ منِ مست و شبگرد و پردرد را تنها بگذار.
ماییم و امواج خروشان سودا و درد که شب و روز بر ما میتازد و در این بلا تنها ماندهایم؛ خواهی بیا ما را ببخش، خواهی ما را رها کن و ستم کن.
از من بگریز تا تو هم مانند من در بلا و درد نیفتی، راه سلامت و عافیت را بگزین و راه بلا را بگذار و مگزین.
تنها همراه من در گوشه ی غم و تنهایی اشک چشم است، آنچنان اشکی که که با آن صد آسیاب را میتوان چرخاند. (آسیاب آبی، قدمتی باستانی دارد که از آن برای آرد کردن گندم یا روغن گرفتن از گیاهان استفاده میشود)
ما را یار خیرهکش و بیرحمی است که دلی سنگ و سخت همچون خارا دارد؛ میکشد و کسی هم نمیتواند از او خونبها بخواهد.
بر شاه زیبایان و خوبرویان وفا و مهرورزی واجب و تکلیف نیست؛ پس ای عاشق بیبهره و زردروی، تو صبر کن و وفا کن.
این درد، دردیاست که غیر مردن دوایی ندارد؛ پس من چگونه بهتو بگویم این درد را درمان کن؟
در خواب و رؤیا پیر دانایی را دیشب در کوی عشق دیدم، با دست به من اشاره کرد که سوی ما بیا.
اگر خطرها و بلاها در راه تو هستند مترس و بیم مدار که عشق همچون زمرّد از تو محافظت میکند؛ با برق آن زمرد اژدها را بران و دور کن.
بس کن که من بیخود و مست هستم، اگر تو هنرفزایی تاریخ بوعلی را نقل کن و تنبیه بوالعلا را بخوان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ما آشنای خویشیم بیگانگی رها کن
دُردی به ذوق می نوش درد دلت دوا کن
در بحر ما قدم نه با ما دمی برآور
آب حیات ما نوش میلی به سوی ما کن
خواهی که پادشاهی یابی چو بندگانش
[...]
ای پادشاه خوبان رحمی بر این گدا کن
از مکرمت دلم را از قید غم رها کن
من خسته وغریبم شددردو غم نصیبم
گفتی که من طبیبم درد مرا دوا کن
ما را نبود گاهی جز درگهت پناهی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۰۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.