گنجور

حاشیه‌ها

حمید رضا۴ در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۴:۰۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:

بعید نیست توماس ادیسون، دانشمند و مخترع بزرگ، این رباعیِ خیام را خوانده و بکار گرفته بود!

به گفته خودش، او شبها یک پیمانه می مینوشیده تا بیشتر بیدار مانده و به کار و اختراعات بیشتری بپردازد.

درود بر او که در طول عمر هشتاد و چهار ساله اش، خدمات بیشماری به جامعه انسانی کرد.

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۱۹ در پاسخ به فراز رنج پور دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵:

...

 من هم به این موضوع فکر کردم ...

چه دنیایی ؛

هعی ... :(

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۱۶ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:

اگر میدانستید ریاضی یعنی چه و چه ارتباطی با جهان دارد این نمیگفتید 

ریاضی با همه چیز ارتباط دارد 

از فیزیک علمی تر و فهم ش سخت تر 

فیزیک تجربی ست و درک ش ساده 

ریاضی اما سخت چون فرمول است ؛

اما این طور نیست !

فرمول نیست

ریاضی با هر علمی و منطقی ارتباط دارد حتی با دین ؛

نمیگویم چه ارتباطی که اگر بگویم کسان بسیاری مخالفت میکنند ...

ولی همین که خیام ریاضی دان بوده و دانشمند مطمئن باشید که این جهان رو آن جهان را اعتقاد داشته و یک دید علمی فلسفی داشته ؛علمی چون دانشمند و ... بوده فلسفی چون شاعر و ریاضی دان بوده 

 

حالا برخی میگویند که اشعار خیام فلسفی نیست ؛

ولی هست ...

هر شعری فلسفه ای دارد چون شاعر فلسفه ای دارد و هر انسانی فلسفه ای ست پس هر چیز به فلسفه متصل و با فلسفه معنی میشود ...اصلا اگر فلسفه نباشد که وجود آدمی زیر سوال میرود 

با عرفان یا غیر عرفان بودن اشعار خیام ولی کاری ندارم فعلا مطالعات من کم و گستره افکار من تا آنجا نیست که در این مورد اظهار نظر کنم ...

سپاس

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » خیال‌انگیز:

شرین و زیبا 

زیبایی 

گل ها ...

گدا محبت 

و خواجه عشق

»-------«

...و گل ها راز خاطره را میدانند جز این بود پای به پای ماندن خشک نمیشد ...

 

******

خیال !

رویا !

کدام ؟

رویا دست نیافتنی ؛

خیال از دست داده ای و یا امیدی هست و هوسی هست به آن ؛ ... .

هوس ؟!

نفس آدمی ؟

چه ؟

هوس تنها این نیست ؛

هوس آرزوی آدمی ست عاشق ؛ ...

آرزو ؟

نه 

بلکه مراد عاشق ... .

 

 

~~~////..... . . .                    .

 

 

چه زیبا عاشقانه میسوزی بآتشی که شمع و پروانه میسوزد ... 

 

... .

 

 

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

آره همین طور هست و بر عکس سعدی ست ؛

ولی با همه این تفاسیر ازنظرمن حافظ اینجا با بهره گیری از صحرای کربلا عشق دیگری را به تصویر کشیده که همین باعث زیبایی این شعر شده و همین استفاده از وقایع کربلا نشان از دین داری حافظ دارد ولی دین داری و از عارفان بودن حافظ نمیتوان دلیل عاشق نبودن او نباشد ؛البته شاید این حرف ها ربطی نداشته باشد ولی به نظر من این شعر برای امام حسین سروده نشده ...

امروز اول محرم هست ؛درود به آن عزیز عاشق تشنه معشوق ...

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

راستش نمیدانم شعر حتما به امام حسین سروده شده یا نه چون شک دارم ؛

اگر به امام حسین هست به نظرم این بیت این را تکذیب میکند :

بر زلف چون کمند ش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت ...

شاید مصراع دوم کمی به امام حسین بتوان ربط داد ولی در مصراع اول نه ؛

شاید هم حافظ عزیز موضوع امام حسین رابا یک عشق دیگر در آمیخته و از صحنه کربلا برای توصیف عشق دیگری استفاده کرده ؛

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۵۴ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

از حاشیه ها شما تازگی میبارد و از این شکار کر ن واژگان لذت میبرم ...خوشا به شما

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۰:

مورد دوم از حاشیه ها شما دوست عزیز ، مرد نیک ،یعنی بار دل عارف جلوه دهر نمیشود درست است 

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۳۲ در پاسخ به بابک چندم دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

ناشناسی که شما را بابک خطاب میکنند ...

خیلی حاشیه های دلچسبی میگذارید ... درود 

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:

در دیوان حافظ قدیمی من اینطور هست :

بیت دوم مصراع اول : ...که با زلف توام 

مصراع دوم:سر تشدید دارد 

بیت بعدی ای که اینجا قرار داده شده بیت چهارم هست و بیت سوم که اینجا قرار نداده اید :

حسن مهرویان مجلس گرچه دل میبرد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود 

و بیت هفت دیوان من یا همان بیت شش شما ، :رزاق تشدید دارد 

بیت هشتم :ساعد سیمین ساق که شما جای آن دامن گذاشته اید 

لطفا درست کنید نمیدانم از چه نسخه ای تصحیح میکنید ولی شاید صبح نباشد ؛

باتشکر  

جهن یزداد در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۱۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴:

ازماست که برماست

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۲ - جواب آن مغفل کی گفته است کی خوش بودی این جهان اگر مرگ نبودی وخوش بودی ملک دنیا اگر زوالش نبودی و علی هذه الوتیرة من الفشارات:

به نظر من مولانا در این شعرگفته که زندگی را بیهوده ندانیم و مرگ را نخواهیم و آن دنیا را بهتر ندانیم ؛

شعر میگوید که این دنیا خوب است و بهتر نباید مرگ خواست باید به دیگران کار نیک کرد و به دیگران پرداخت همین بیت آخر هم این را نشان میدهد 

در واقع آن ها که به خدا عشق واقعی دارند آرزو آن جهان را دارند چون میدانند که آنجا ظلم نیست و ...ولی از خدا نمیخواهند ،چون به دنبال اعمال نیک در این دنیا هستند ؛

مولانا هم همین را میگوید 

و همین شعر او نشان میدهد که خودش هم اینگونه بوده و همین شعرش همین کمک را به ما میکند ... 

آتش نو در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۹:

در مصرع دوم از بیت سوم که میگه ز اسرا چه می پرسی چون شهره واظهارم میگه من نه مثل حلاج به سر و راز حرف میزنم بلکه کاملا واضح دارم خودم را که صفات خداوندی دارم نمایش میدم که در بیت چهارم که توضیحش در حاشیه قبل ذکر شد داره میگه من زاده آن شیرم یعنی زاده خداوند هستم وصفاتم درست مثل خداوند هست آشکار کرده برای همین هم میگه از این صراحت وآشکاری که من حرف زدم اگر حلاج الان زنده بود الان حلاج من را دار میزد

آتش نو در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵۹:

در دو بیت آخر میگه نمیخواد اقرار کنید به اسراری که گفتم چون در مصرعی از بیت بالا قبلا گفته بود من زاده آن شیرم یعنی زاده خداوند هستم وصفات من هم که زاده آن شیر هستم دقیقا مثل خداوند هست دلجویم و خونخوارم البته خون عاشقان

کوروش در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۰۷ در پاسخ به تاوتک دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۲ - جواب آن مغفل کی گفته است کی خوش بودی این جهان اگر مرگ نبودی وخوش بودی ملک دنیا اگر زوالش نبودی و علی هذه الوتیرة من الفشارات:

میشه شعری که توش این حرفو زده بگید

شایان در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۰:

"بار دل عارف نشود جلوه دهر"
با عرض پوزش جلوه دهر بار عدل عارف نمی شود یا بار دل عارف جلوه دهر نمی شود؟

غبار ره در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۹:

محرم گنج تو گردیم چو ویرانه شویم

Polestar در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵ - چراغ هدایت:

در پاسخ به علی:

به کام دشمن دون، یعنی به نفع دشمن فرومایه

به دوستی، یعنی سوگند به پیمان دوستی

مروّت: انسانیت

مفهوم بیت:

اینکه بیایی دست دوستانت رو ببندی به نفع دشمنانت،

سوگند به پیمان مقدس دوستی که این کار بر خلاف شرایط انسانیت است.

ملیکا رضایی در ‫۳ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۰۷ در پاسخ به همایون دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

همایون !

عالی بود ! ....

۱
۱۳۹۲
۱۳۹۳
۱۳۹۴
۱۳۹۵
۱۳۹۶
۵۴۵۹