مهدی ا در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۲۲ در پاسخ به گمنام دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
این غزلیلات زیبا و تمام غزلیات از قلم افتاده در پیوند کلیات شمس تبریزی با اعراب تقدیم میشود. لطفاً سر آغاز را نیز مرور و دعای خیر خود را راهی مؤلفین و تحقیق گران عزیزفرمائید.
علی شریفی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۴۷ در پاسخ به معصومه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
به نظر با سکون لام باید خوانده شود
علی شریفی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۴۱ در پاسخ به معصومه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:
منم برام سوال هست، دل خست کجاست به چه معناست؟
Alireza در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۸:
شاید به معنای (شایسته است) میباشد و نباید به لحنی که بر معنای (احتمال) دلالت بکند خوانده شود
ماهان در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » خیالانگیز:
این شعر رو استاد غلام حسین بنان در برنامه گلهای رنگارنگ شماره 224 نیز خوانده است. همچنین در مصرا دوم از بیت دوم میگوید " که بردیدار خود ، ای تازه گل عاشق تر از مایی "
مصطفی اروجی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:
تنها سعی میکنم در مورد بیت هایی که دشواری دارند شرحی هرچند غلط بنویسم.
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام از خواب نباشد مگر انگشت گزیده (عاشق در خواب به گمان لب معشوق زیبای خود را گزیده در حالی که این تنها خوابی بوده است و او در حسرت این خواب انگشت خود را گاز می گیرد)
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی الا به کمان مهره ابروی خمیده (کمان مهره یا همان کمان گروهه برای پرتاب گلوله های مدور استفاده میشده. حضرت سعدی اشاره میکنه شما به کمک کمان ابرو و تیری که در واقع همان دایره مردمک چشم شماست؛ مرغ دل ما صاحب نظران را صید کردی)
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی گر دیده به کس باز کند روی تو دیده (اگر در حالی که سعدی یک بار چهره تو را دیده است، به چهره کس دیگری نگاه کند، (دعا میکنم که) چشمانش دیگر روی تو را نبیند.)
(معنای دور اما زیبای دیگری که به ذهن من میرسه اینه که حضرت سعدی می فرماید ای دیده (ای نور دیده من، سومین دیده در بیت)! اگر روی تو دیده ی (چشم خود را که همان تیر تو است، دومین دیده در بیت) خود را بر کسی عیان کند دیگر نمیخواهم دیده (چشم، اولین دیده در بیت) من تو را ببیند.)
امیر گیاهچی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۵۵ در پاسخ به بهار شیرازی دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۴ - مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی:
به آیه ۲۷سوره حج اشاره دارد
امیر گیاهچی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۵۴ در پاسخ به بهار شیرازی دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۴ - مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی:
درود
یعنی خوشا به درگاهی که چون خانه کعبه است و هر کسی از راه دور به سویش میآید
درگاه بوبکر بن سعد رو به خانه کعبه که همه با پای پیاده و از راه دور به سویش می آیند تشبیه کرده
همیرضا در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۶ در پاسخ به جعفر عسکری دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۲:
اگر مرجع تکمیل جاافتادگی مصرع اول را هم ذکر بفرمایید عالی خواهد شد.
به عنوان یک بازی ذهنی برای پر کردن جاهای خالی و با توجه به صحبت از «روز» در مصرع آخر برساختهٔ ذهن من برای جاهای خالی مصرع سوم این است:
«شب بی غم تو ندیده بودیم روا»
دوستان توجه دارند که این یک جعل مسلم و عمدی و اعتراف شده است و آن را جدی نگیرند و از شاعر ندانند که البته ذهنهای شعرآزموده به آسانی این قضاوت را از روی ضعف بیان و عدم تناسب زبان خواهند کرد.
جعفر عسکری در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۲:
"جز بر دل من عشق تو فیروز مباد
جز جان من از عشق تو با سوز مباد
... ... ... ... ندیده بودیم روا
روزی که غمت نبینم آن روز مباد!"
دیوان صفحه 348
شوربختانه هنوز مصرع سوّم، ناقصه!
جعفر عسکری در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:
"بی روی تو خورشید جهانسوز مباد
مَه بی تو چراغ عالم افروز مباد
با وصل تو کس چنین بدآموز مباد
روزی که تو را نبینم آن روز مباد!"این رباعی از رودکی نیست، از "اهلی ترشیزی" ست.
جعفر عسکری در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۲۵ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۷:
سلام. طبق دستنویس FY.1203 کتابخانهی دانشگاه استانبول، صفحهی 85، مصرع چهارم "سر سوی هم آورده و قدها زده خم" ثبت شده که به نظر درستتر میرسه.
البتّه مصرع سوّم هم " وان ابروش به شکل کشتی گیران" ثبت شده که اشکال وزنی داره.
کوروش در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۲۶ در پاسخ به علی رجبی دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۱۰:
دقیقا
کوروش در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶:
منظور از آب و آبگینه چیه در این بیت ؟؟؟
در آبگینهاش آبی که گر قیاس کنی
ندانی آب کدام است و آبگینه کدام
؟؟؟
آیینه در ۳ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۸۹:
در مورد صحت تایپ شعر مطمئن هستید؟
مصرع دوم هر دو بیت مشکل وزن دارد
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۹ - آواز دادن هاتف مر طالب گنج را و اعلام کردن از حقیقت اسرار آن:
کوروش عزیز بیت ۱۱ را یک بار دیگر بخوانید یا بیت ۲۴و ۲۵
این بیتها شاید از دید برخی ها خیلی ترجمان روان و ساده ای باشد ولی همین ها جواب شما هست ...
ولی این که به ابله بودن دعوت نموده مشکل این است که به ابله بودن دعوت نکرده ؛
بلکه مولانا در معنوی لغوی این را آورده ولی در تجمان اصلی شعر منظور نادانی و ابله بودن نیست ...
این همه که ما از خدا میگوییم و دین و عرفان و ... و مولانا ما را به فلسفه دعوت کرده ...
اولین گام برای غرق شدن در فلسفه این است که عقاید پیشین خود را از ذهن دور ریزیم و همه چیز را دوباره بنگریم ...
مثل کودک که بدون یاری گرفتن از معلم شروع به کشف میکند ... یا کسی که بدون اینکه پیامبری آید و وحی از خدا گردد خوب و بد را تشخیص دهد ؛
جهان را بدون داشته ها باید دید ...
برای همین هست که مولانا میگوید خویش را عریان کن از فضل و فضول ...
ولی اینکه میگویید بر چه اساس این عقاید را دارد راستش جواب تان را مولانا میتواند میگوید نه کس دیگر و تنها میتوانم بگویم که اگر غرق در چیزی شوی (برای این چیزی که من نمیدانم نامش باید چه باشد ) و این چیزی هم حتما نباید کاری کنی که پیدایش کنی چراکه در کنار همگان هست ، و به آن فکر کنی و مشغولش شوی ، کسی چه میداند شاید کسی چون مولانا شدید ...
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۶:
نتوانستم جز از برای دوستی دست بر حاشیه نبرم؛
سالهای بسیاری با چندی دوست بودم و آنگاه که غم ها بر به راستی چیرگی نمود و طعم دردناک خستگی بر لبانم تشنگی افزود ، دوری از دوستان بر من چیره شد.
آن زمان دانستم که هیچ دوستی دوامی ندارد ...
تنهایی در من خیمه کرده بود ...
به راستی انسان جز در تنهایی دوست را تشخیص ندهد ...
ولی هیچ گاه نتوانی یافتن دوست حقیقی ... اگر هم یافتی تنها همو دوست تو خواهد ماند .
نظر من از دوست چندی ست تغییر یافته ...
سالهای بسیاری آدم در تنهایی به سر میبرد و غافل از آنکه شاید همین لحظه بعدی حقیقت به سر آید ...تشخیص حقیقت در گذر زمان سخت است ، حال آنکه اگر در این گذران عمر و ثانیه ها سختی ها به در خانه ات بنشیند ...
عمری در هوای دوست دم به دم نفس میکشم
غافل از آنکه حیات من نه در دم زدن بل تنها به دلیل بودن اوست که ادامه میابد ...
در این عرصه اگر خوب نگاه کنیم دوستی ها راست نیست ...
همگان شبیه هم هستند و این همگان تنها به یک دلیل آن هم پیروی از جمعیت است که شبیه هم اند .
اگر دنیای آدمی در تشابه و یکسانی یکدیگر فرو رود بی گمان عشق و دوست داشتن از هم تمایز داده نخواهد گشت ...
بیگمان عشق یک رنگ دارد ولی یار یک رنگ نیست..
تازمانی که آدمی خود واقعی خود نباشد چه انتظار که رنگ عشق با رنگ دوست داشتن ، رنگ دشمن با رنگ دوست جدا باشد ...
باید به رنگ خویشتن گشت تا رنگ آینه و آب را نگریست ...
مصطفی در ۳ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:
با درود
این غزل زیبا را با صدای آسمانی استاد شجریان در کانال تلگرام"حافظ با صدای شجریان" در این نشانی بنیوشیم:
هنگامه حیدری در ۳ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۹:
در بیت 7 کلمه طمعش درست است
پیام رنجبر در ۳ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۵ - نالیدن ستون حنانه چون برای پیغامبر صلی الله علیه و سلم منبر ساختند کی جماعت انبوه شد گفتند «ما روی مبارک ترا به هنگام وعظ نمیبینیم» و شنیدن رسول و صحابه آن ناله را و سؤال و جواب مصطفی صلی الله علیه و سلم با ستون صریح: