گنجور

حاشیه‌ها

رضا کاکولوند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸۵:

دانلود: تصنیف خورشید تیغ وصال، خواننده وآهنگساز رضاکاکولوند، شعر مولانا

Reza Kakulvand Tasnif Khorshid Tighe Vesal  Singer & Music Composer Poetry Molana ghazaliate shams 

رضا کاکولوند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۰:

Reza Kakulvand Tasnif Bahar  Singer & Music Composer Poetry Molana ghazaliate shams 

دانلود تصنیف بهار، خواننده و آهنگساز رضاکاکولوند شعر مولانا

رضا کاکولوند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

تصنیف هلا یاران، خواننده و آهنگساز رضا کاکولوند، شعر مولانا

Reza Kakulvand Tasnif Hala Yaran  Singer & Music Composer Poetry Molana ghazaliate shams 

رضا کاکولوند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۱:

دانلود: تصنیف انتظار خواننده و آهنگساز رضا کاکولوند شعر مولانا

Reza Kakulvand Tasnif Entezar  Singer & Music Composer Poetry Molana ghazaliate shams 

علیرضا بدیع در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۵ - ترجیح ملک هند به عقل از هوای خویش بر روم و بر عراق و خراسان و قندهار:

بی هسته درست است در دو بیت اخر. خسته تایپ شده

رضا کاکولوند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۰:

دانلود تصنیف دلدار دوشینه خواننده و اهنگساز رضاکاکولوند، شعر مولانا

Reza Kakulvand Tasnif Dedare Doushine Singer & Music Composer Poetry Molana
ghazaliate shams 

رضا کاکولوند در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۱:

دانلود: تصنیف بهار خرم، خواننده و آهنگساز رضا کاکولوند، شعر مولانا
Reza Kakulvand Tasnif Bahare Khoram  Singer & Music Composer Poetry Molana ghazaliate shams 

همایون در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:

درود بابک جان، ازاینکه نوشته‌ام خشم تورا برانگیخت تا پاسخی برآن بنویسی و هشداری، سپاسگزار و شادمانم، از نگاه من خدا چیزی یا جایگاهی یا مقامی نیست که بتوان آنرا شناخت و برایش به هرگونه داوری و یاوری برخاست. از نگاه جلال‌دین و عارفان ناب، خدا که همه هستی و کردگاری و آفریدگاری است به گونه روشنایی در آدم پدیدار میشود و اگر خدا جایگاهی داشته باشد بیگمان در هستی آدمی است نه جایی دیگر، هرگونه رنجشی در این باره نشان رنگی از باورهای دینی و خشک اندیشی است هرچند اینکه هیچکس و هیچ چیزی برتر از خدا نیست هم درست است اما بیرون از هستی و اندیشه ماست 

آدمی هنگامی عارف و رازآشنا میشود که خدا را در خود ببیند نه بیرون و شمس‌دین یار جانی جلال‌دین است و اوست که شمس را یافته است، ما تنها نوشته های بی ارزشی در باره شمس شنیده‌ایم 

دیگر آنکه غزل شیوه‌ای بسیار ویژه از سخن گفتن است که با بیت نخستین پدید می آید و به اوج پرواز می‌رود و سپس فرود می آید چون پرواز آدمی هیچ مرزی ندارد این غزل هم فرودی ندارد و بالا و بالاتر می‌رود تا آنکه در بیت پایان هستی را برای شمس به سجده و فرود در می‌آورد بسیار غزل جانانه‌ایست بویژه آنکه اوج آن را نگاه کنیم که پر در پر و پرده در پرده پوشیده و آشکار میشود. زنده باشی و در پرواز 

ناصر سلطانی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۰ در پاسخ به هادی خدامی فهادان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:

احسنت من هم با شما کاملا موافقم

حاج میرزا جواد ملکی  در قنوت نماز شب می خوندن

رضا از کرمان در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۷ در پاسخ به علی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:

درود

ای سعدی آیا دست از عاشقی برنمیداری واین روش و سنت را ترک نمیکنی ؟ (در پاسخ به این سوال  سعدی میگه) چگونه میتوانم خصلتی که در گل وجودی من  تنیده شده وبا گوشت وپوست وخون من عجین شده را ترک وفراموش کنم .

من با تمامی خردورزی ودانشم  در مقابل ساخت دارویی برای رفع ودرمان بیماری  عاشقی ناتوان،   و در چاره‌گری عشق نا‌آگاهم.

 

شاد باشی 

عبدالله مکان در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

تصحیح می کنم؛  همان نخوری با تلفظ ضمه برای خ در بیت هفتم درست هست  

علی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶:

در بیت 54

از نظر بنده، کم شد اشتباه است و گُم شد بهتر معنی میده

محسن کیخائی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۲:

ترسا صنما همدمِ عیسی است دمت

روح القدسی‌، چگونه خوانم صنمت‌؟

 

چون موی شدم، ز بس که بُردم ستمت

مویی‌ مویی که موی‌مویم ز غمت

 

 

 

 

 

 

از عشقِ صلیب‌موی رومی رویی

آبخاز نشین گشتم و گرجی گویی

 

از بس که بگفتمش که مویی مویی

شد موی زبانم و زبان هر مویی

 

 

 

مویی واژه‌ای گرجی است، به معنیِ بیا

از آنجا که یار خاقانی، ترسا کیش و از زیبایان گرجی بوده‌است، خاقانی در اینجا با زبانِ وی، با او سخن گفته‌است و گوهرهای گفته‌ی خویش را، نغز و نازک، به"موی " در کشیده‌است.

گفتنی است که مویی، ریختِ گفتاریِ مودی

(به گرجی მოდი ) است و بیشتر در غرب گرجستان به‌کار برده می‌شود.

 

 

 

خاقانی در اینجا از " عشقِ صلیب‌مویِ رومی‌رویی" گرجی‌گوی شده‌است و "مویی مویی"کرده‌است.

تشبیه از گونه‌ی آشکار است. سه مویی با یکدیگر جناس تام می‌سازند.

موی‌موی از موییدن است. 

مانند لرز°لرز: موی°مویان. بر پایه‌ی موی، نمونه‌ی شگفت و دلاویز از آرایه‌ی تکرار، بیت را آراسته است.

 

ابخاز(آبخاز) : منطقه‌ای در غرب گرجستان

 

 

 

منابع: 

۱. دیوان خاقانی، جلد دوم، نشر مرکز 

میرجلال الدین کزازی

 

۲. رخسار صبح، نشر مرکز

میرجلال الدین کزازی

علی احمدی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۱:

مورخه ۲ اسفند ۱۴۰۳ با برنامه اکنون که میدیدم جناب استاد کاکاوند با این شعر آشنا شدم و چقدر زیباست 🌹

مِهتی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳:

کانکه جنگ آرد، به خون خویش بازی می‌کند

روزِ میدان و آن که بگریزد به خونِ لشکری

الحق که شیخ عجل، متفکری منطقی و با احساس مسئولیت بوده که همچین بیتی سروده
ای کاش سیاستمدار های دنیا اندکی از این فهم رو داشتن. پشت جنگ نشستن و فرستادن یاران، حقیریست...

علی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۲ در پاسخ به ع.ر.گوهر دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۹:

درود بر نفس پاک و ذات بی عیب شما، صد هزار درود

 

برمک در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۷:

وشی  گونه ای پارچه  گرانبها بافته شهر وش از فرارود


کمین جامه را داد سازی دگر
وشی زیر کرد آستر بر زبر.

نظامی.

درم خواهی از گلبنانش گذر کن
وشی بایدت مگذر از جویبارش.

ناصرخسرو.




علی در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:

دو بیت پایانی رو اگر ممکن هست معنی کنه

رضا از کرمان در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۴۲ در پاسخ به امیرحسین فردی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

آقای فردی عزیزم درود برشما

  منظور من  به تنهایی شخص شما نیست

اگر باور داشته باشیم که  گنجور به عنوان یک سایت مرجع  مورد استفاده پژوهشگران ودوستداران ادب پارسی قرار میگیرد بهتر است تمامی عزیزان در نوشتن حاشیه دقت لازم را بعمل آورند  تا در خواننده ایجاد شک وشبهه ننماید از شما دوست عزیزم عذر‌خواهی مینمایم  ولی داستان کیمیاگری ابتدای حاشیه  حضرتعالی ، کمی غیر واقعی وعجیب بود .

از وقتی که صرف نموده‌اید ممنونم 

 

  شاد باشی 

۱
۱۱۴
۱۱۵
۱۱۶
۱۱۷
۱۱۸
۵۴۶۰