گنجور

حاشیه‌ها

سپیتامن آرین در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۵۷ در پاسخ به ناشناس دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:

خیر هرکس ذره ای با ادبیات فارسی آشنایی داشته باشه میفهمه استعارات ترک وهندو و رومی و زنگی معانی خاصی دارند

شیخ نوید نظری در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۴ - ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد و اکتساب:

مرده باید بود پیش حکم حق / تا نیاید زخم از رب الفلق 

پرواضح است که معنای این بیت زیبا تسلیم محض بودن در برابر حکم حق است.

مرا به یاد این آیه شریفه قرآن انداخت که: اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمین. 

مانند حضرت ابراهیم علیه السلام که تسلیم حق بود.

اسماعیل علیه السلام هم تسلیم حق بود.

در داستان ذبح اسماعیل علیه السلام میفرماید: فلما اسلما! وقتی که هر دو تسلیم حکم حق شدند.

 

علی محبی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۷:

تفسیر این شعر را هم لطفا قرار بدین

 

محسن سپهر در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱:

بسیار زیبا سروده. 

و ای کاش کسی هم می گفت :

طبیب درد بی درمان تویی تو...

محسن جهان در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:

تفسیر ابیات ۳۴ الی ۳۶ فوق:

بسیار کسان مغرور و متفاخر هستند که، همانند لهیب آتش سرکش بوده و خود را نور مطلق و برتر می‌دانند. فقط در صورت مواجهه با انسان‌های مجذوب حق از این بلند پروازی دست کشیده و به گمراهی خود پی می‌برند. و خواهند فهمید که این ذهنیت و افکار باطل‌ شعله ور شده درون، وهم و خیال بوده و در مسیر خداپرستان نیست. و تمام مایملک، علم و دانایی، القاب و عناوین دنیوی بصورت عاریه به آنها تعلق گرفته و بایست در هنگام مرگ بازپس دهند.

داریوش ابونصری در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:

جهان از بدی ها بشویم بِرای (ب +رای یعنی به تدبیر)
پس آنگه درنگی کنم گرد پای
چنانکه استاد بهرام مشیری فرمودند این بیت درست است و در نسخهء بیروت چنین آمده گونه های دیگر همه نادرست هستند.

امیر رضایی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:

چشمه ی حیوان تو را باز ببیند

 درد دل کشد و غم یار نبیند

احسنت باید ایرانیان افتخار کنند چنین شاعران بزرگ و توانمندی در کشور زیسته و هنوز آثار این بزرگواران پر مفهوم و حرف دل است 

محسن در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

این غزل را استاد مهدی نوریان خوب شرح کرده‌اند:

پیوند به وبگاه بیرونی

شیخ نوید نظری در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

این مصرع زیبا همان معنای "و لم یکن له کفوا احد" است.

"لیس کمثله شیء"

Alireza Asadi در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۴ - فِی التَّأَسُّفِ وَ النّدامَةِ عَلیٰ صَرْفِ الْعُمرِ فیما لایَنْفَعُ فِی الْقِیامَةِ وَ تأْویلِ قَولِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم: «سُؤْرُ الْمُؤْمِنِ شِفاءٌ»:

شیخ بهایی از بزرگترین عالمان دوران خود بود ولی بعدها متوجه شد که جز عشق و عرفان چیزی وجود ندارد برای رسیدن به خدا و زندگی را شروع یک نقطه در دایره می‌دانست که باید به آخر دایره برسانیم ،،تمام علوم صرف و نحو و فقه و ... را بدانیم فقط برای رفع حاجت دنیوی است و برای آخرت باید عاشقی کرد و به صفر رسید و صفر یعنی تخلیه مغز از هر چه امور دنیوی است و یکی شدن با الله یا انسان کامل و رسیدن به خود شناسی ،،،برای رسیدن به الله باید الله درونت را در نقطه صفر مرزی پیدا کنی وگرنه از زیانکاران هستیم.

فرهاد یزدان پناه در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۶:

با عرض سلام و درود خدمت شما عزیزان.بنده درجایی این شعر را اینگونه خواندم نمیدونم صحیح است یا غلط

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی   تا درآغوشش بگیرم تنگ تنگ

من از او عمری ستانم جاودان     او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ

اشکان رنجبر بیرانوند در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - حکایت:

پاره ای ازین شعر توسط شهرام شعرباف تنیده شده در موسیقی راک به زیبایی فراهم شده است و به دوستداران حتماً شنیدنش را توصیه می کنم.

فاطمه زندی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:

وزن : مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن 

معنی بیت اول 

ای کسی که جان خردمندان در خم چوگان تو اسیر مانده است ، بدان که هر گویی که به میدان تو افتد ، هرگز از آن بیرون نمی رود  ، به سخن دیگر ، خردمندان اسارت در خم چوگان تو را  بر آزادی ترجیح می دهند .

[ تناسب : گوی ، چوگان / تشبیه : جان به گوی مانند شده است .]

معنی بیت دوم 

برای همگان روز هنگامی فرا می رسد که خورشید از کوه سر بر می آورد ، اما خورشید درخشان چهره ات در شب ما فقط از گریبان تو سر بر می زند .

[ گریبان : یقه / کنایه : سر بر کردن ( سر بلند کردن ، بیرون آمدن ) /پارادوکس : سر بر کردن خورشید در شب /تشبیه مضمر : چهره به خورشید مانند شده است .]

معنی بیت سوم 

اگر باد شاخه ای را از گلستان وجود تو به حرکت در آورد و اشتیاق را در  عاشقانت به پا کند ، جان آنان در تنشان به رقص و پای کوبی خواهد  پرداخت .

[ مشتاقان : عاشقان و شیفتگان /ذوق : نشاط،و شادی ./استعاره ء مکنیه : ( تشخیص ): جان ( به قرینه ء به رقص آمدن ) / استعاره ء مصرحه : گلستان ( وجود چون گل معشوق )]

معنی بیت چهارم

دیوار خانه ات به صورتگر نیازی ندارد ، زیرا آنچه سرایت را می آراید ، نقش دیوارهای آن نیست ، بلکه تو خود موجب زیبایی و آراستگی آن هستی .

[ بایستن : لازم و شایسته بودن / صورت : نقش و تصویر ./تناسب : دیوار ، سرا ، ایوان ، نقاش ، صورت .]

معنی بیت پنجم 

دل سخت تو بر من نمی سوزد و به رحم نمی آید ،گویی ، دل من در بی قدری به سنگی می ماند که در چاه زنخدانت افتاده است.

[ آرایه ء تکرار: دل ، سنگ /تشبیه : دل به سنگ با دو وجه شبه : در مورد معشوق سختی و در مورد سعدی بی قدری /جناس زاید : سنگین ، سنگ 

معنی بیت ششم 

جان فشانی در پیش تو کار دشواری نیست ، اما من این جان بی قدر خود را که به لاشه ای می ماند ،شایستهء قربان کردن در راه تو نمی دانم .ما پیش از نثار جان در راهت بی جان گشته ایم.

[ جان باختن : جان را نثار کردن / نظر : نگاه و چشم / لاشه : تن بی جان و مرده .]

معنی بیت هفتم 

رنجوری در اثر داغ تو برای من بسی بهتر از آن است که از تو دور بمانم .در زیر گام هایت جان دادن شایسته تر است از اینکه در اثر دوری از تو بمیرم .

[ داغ : آتش و حرارت ،/رنجوری : دردمندی و ملالت /تشطیر : رنجوری ، دوری ] 

معنی بیت هشتم 

ای بیابان جدایی ، تازمانی که شور و شوقی برای رسیدن به حرم وجود دارد ،دشواری های راه ، عاشقانت را به هراس نمی افکند .

[ بادیه : صحرا و بیابان /حرم : گرداگرد خانه و مکان مقدس( جایی که بیگانه اجازه ورود ندارد ) /مغیلان : نوعی درختچه خار ،در بیابانهای عربستان /تشبیه : هجران به بادیه /استعاره ء مصرحه : خار مغیلان ( دشواری های راه )]

معنی بیت نهم 

از زمانی که قامت دلربا و سحر کننده ات مرا مجذوب ساخت ، دیگر حذر کردن از فتنه برایم مقدور نبوده است .

[ حذر کردن : دوری کردن /فتان : فتنه انگیز و فتنه جو ، زیبا و دلفریب که به زیبایی مردم را مفتون می سازد .]

معنی بیت دهم 

شایسته است که سعدی به دلیل آنکه تو را مثل جان خویش می داند ، بلکه بیش از جانش دوست دارد، در این دنیا مرگی نداشته باشد ،و جاودانه گردد.

[ شاید : از مصدر شایستن ، شایسته و سزاوار است /تشبیه : تو ( معشوق ) به جان ]

معنی بیت یازدهم 

این تشنه ای که در کنار چشمهء آب حیات تو جان می دهد ، مثل اسکندر جهان را برای دست یابی به آن چشمه زیر پای نهاده است.

]ذوالقرنین : در لغت به معنی صاحب دو گیسو ، صاحب دو قرن زندگی ...."فرهنگ لغت " /تلمیح : اشاره به داستان اسکندر و جست و جویش برای آب حیات /استعارهء مصرحه : چشمه ء حیوان ( لبان حیات بخش معشوق )]

منبع : شرح غزلهای سعدی 

دکتر محمدرضا برزگر خالقی 

دکتر تورج عقدایی 

سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید .

 

 

فاطمه زندی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:

غزل ۱۴۵ سعدی 

وزن : فاعلاتن مفاعلن فع لن 

معنی بیت اول 

درود خدای بر تو باد که چه لب و دندان شیرینی داری !

[آفرین : دعا و تحسین .]

معنی بیت دوم 

به هر کس که دلش مثل یوسف گم شده است ،بگو که آن را در چاه زنخدانت ببیند .

[تشبیه : دل به یوسف ( اضافه ء تشبیهی ) /استعاره ء مصرحه : چَه : ( گودی چانه در زیر لب ) ]

معنی بیت سوم 

در پارس هیچ آشوبی به پای نمی شود ، مگر آنکه چشمان فتنه انگیز تو آن را به وجود آورده باشد .

[ فتنه : آشوب و غوغا / فتان : فتنه انگیز و فتنه جو ، زیبا و دلفریب که به زیبایی مردم را به مفتون سازد /جناس اشتقاق : فتنه ،فتان ]

معنی بیت چهارم 

اگر سرو حرکت هم می داشت و رفت و آمدی می کرد ، باز هم به گرد حرکات تو نمی رسید .

[ شدن : رفتن / جولان : گردیدن و گشتن / کنایه: به گردچیزی یا  کسی نرسیدن ( نرسیدن به کسی یا چیزی به جهت سریع رفتن و یا در نیافتن پایه و مقام کسی یا چیزی ) /تشبیه مضمر و تفضیلی : تشبیه خرامیدن معشوق به سرو و  برتری خرامیدن او بر آن .]

معنی بیت پنجم : 

تو مثل آفتابی و شبستان تو بر اثر وجودت مثل روز روشن می گردد ، پس شب تو با روز دیگران برابر است .

[ شبستان : خوابگاه و شب خانه ، اندرونی و خلوت خانه ./تضاد : شب ، روز / تناسب : روز ، آفتاب /تشبیه مضمر : معشوق به آفتاب مانند شده است /جناس زاید : شب ، شبستان /]

معنی بیت ششم 

ای معشوق زیبا و روحانی  ، تا کی باید از دست نگهبان تو شکوه داشته باشیم ؟ 

[ استعاره ء مصرحه : بوستان روحانی  ( معشوق زیبا و لطیف ) ،بوستان بان ( رقیب ) ]

معنی بیت هفتم 

ما همانند بلبلان نغمه سرای رخسارت هستیم ، پس بگذار لحظه ای در گلستان وجودت ناله سر دهیم .

بلبل : پرنده ای ست که نماد عاشق نالان است و معشوق او گل سرخ /یک نفس : یک دم و یک لحظه / نالیدن : به آواز اندوه خود را بیان کردن ،بانگ و فریاد زدن ./تشبیه : ما ( عاشقان ) به بلبلان و معشوق به گلستان مانند شده است ]

معنی بیت هشتم 

اگر هزار بار بر من جور و جفا روا داری ، باز هم هزار برابر دوستت دارم .

[ هزار چندان : هزار برابر.] 

معنی بیت نهم : 

توانایی بازوی شکیبایی را امتحان کردیم ، گویی توانایی آن  مثل توانایی شیشه است در برابر سندان دوری تو .

[ آبگینه : شیشه /سندان:  ابزاری است که آهنگران و مسگران بر آن چیزها کوبند./استعارهء مکنیه : زور بازوی صبر /تضاد : آبگینه ، سندان .]

معنی بیت دهم 

اگر تو بر سر پیمان خویش بمانی یا نه ، ما عهد خویش را  باتو به پایان می بریم و وفادار می مانیم .

[ به آخر بردن : به پایان رساندن و به عهد خود وفا کردن .] 

معنی بیت یازدهم 

اگر در دوری از تو جان بسپارم ، این مرگ را مژده ای دان که برای رسیدن به تو می پردازم .مردن من رسیدن به توست .

[ تضاد : وصل ،هجران .]

معنی بیت دوازدهم 

ای سعدی ، اگر در راه طلب معشوق جانت را فدا سازی   ،عارفی زنده و جاوید خواهی بود .

[ عارف : دانا و شناسنده  /کنایه : جان بر آمدن ، رنجور و دردمند گشتن .]

منبع : شرح غزلهای سعدی 

دکتر محمدرضا برزگر خالقی 

دکتر تورج عقدایی 

سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید .

 

 

 

,,شاهرخ کاظمی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۵:

بانام خداوند

بطور کلی حضرت مولانا

می فرمایند مرکز, شما انسان

باید, عدم یا خداوند باشد

غیر از خداوند هر چیز دکری باشد

جزو اغیار وبزودی خداوند انرا

می گیرد  واین از, غیرت خداونده

که حافظ, خودش در انسان 

هست. انسان امتداد خداونده

ولی چیزهای دکر را در مرکزش

قرار داده وتمام معظلات دنیا

بخاطر همینه 

دنیا مثل زن بدکاره است

که نباید عاشقش شد

واکر غیر خدا مرکزش باشه

بلاخره. بوی گندش در میاد

متل کسی ازش باد خارج

بشه بی صدا ولی بوی این

عمل در میاد

محمداحسان سلطانی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۳:

این بیت اگر چنین اصلاح شود بهتر خواهد شد چون بوریابا نی تناسب پیدا می کند و مفهوم شعر هم بدون شک حاصل خواهد شد.

بی ‌فقر دعوی من و ما گم نمی ‌شود

نی شد ز بوریا شدن آگه‌ که من نی‌ام

مسعود ‌ در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:

معنی بیت

آب حیوان نتوان گفت که در عالم هست

گر چنانست که در چاه زنخدان تو نیست

چیه؟

محمدرضا حبیبی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:

تفاوت‌هایی با نسخه خطی هست. مثلاً بیت سوم، مصرع دوم در تصویر هست «ازو غارت که دل را پرداز» که وزن را هم رعایت نکرده! بیت پنجم با «می شمعم ده...» شروع شده که با مصرع دوم مراعات دارد و این یکی یحتمل حق با نسخه خطی بوده.

دختر پرسپولیسی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۴۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۵ - ارباب زمستان:

ببخشید میشه بگید معنی این بیت چی میشه 

به کاخ ظلم باران هم که اید سر فرو ارد

ولیکن خانه در سر کوفتن داند گدایان را 

مهدی حبیبی در ‫۲ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۵ در پاسخ به اشکان Adin دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵:

سلام رفیق 

این دوتا مصرع با هم معنی رو کامل میکنند 

منظور شاعر اینه که چون روی تیغ تیز تر و آزار دهنده تر از پشتشه پس اون هرکه اگر از ما روی بگردونه ممنونیم ما 

از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر

هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما

 

یعنی اگه روشو برگردونه طرف بی آزار ترش سمت ما میشه 

۱
۱۰۴۶
۱۰۴۷
۱۰۴۸
۱۰۴۹
۱۰۵۰
۵۴۶۲