شمارهٔ ۱ - دیباچه جلالای طباطبایی بر مثنویاتی که کلیم و قدسی در تعریف کشمیر سرودهاند: به نام پادشاه پادشاهان - سرافرازی ده صاحب کلاهان
شمارهٔ ۲ - حمد و نعت: الهی بلبل این بوستانم - مکن عاجز ز وصف گل زبانم
شمارهٔ ۳ - تعریف ملک کشمیر و آب و هوای آن: خوشا کشمیر و خاک پاک کشمیر - که سر بر زد بهشت از خاک کشمیر
شمارهٔ ۴ - تعریف باغ و بهار و سرسبزی کشمیر: چرا افسردهای قدسی و دلگیر؟ - نظر بگشای، کشمیرست، کشمیر!
شمارهٔ ۵ - مشکلات راه کشمیر و کوه پیرپنجال: به کشمیر اعتقاد ما درست است - ولی ایمان به راهش سخت سست است
شمارهٔ ۶ - بازآمدن به تعریف کشمیر: اگر این است نزهتگاه کشمیر - هزاران جان فدای راه کشمیر!
شمارهٔ ۷ - اوصاف دلربایی باغ فرحبخش: مرا باغ فرحبخش است منظور - ندارم آرزوی روضه حور
شمارهٔ ۸ - تعریف باغ فیضبخش: ز باغ فیضبخشم دل بود شاد - کز ایام جوانی میدهد یاد
شمارهٔ ۹ - اوصاف باغ شاهزاده: بود برجی به باغ شاهزاده - که با قردش بود گردون پیاده
شمارهٔ ۱۰ - اوصاف باغ نشاط: دلت را گر هوای انبساط است - نشاط عمر در باغ نشاط است
شمارهٔ ۱۱ - تعریف باغ جهانآرا: ندارد دهر، جای دل فروگیر - به از باغ جهانآرای کشمیر
شمارهٔ ۱۲ - تعریف باغ صادقآباد: صفای بوستان صادقآباد - ز فیض صبح صادق میدهد یاد
شمارهٔ ۱۳ - در توصیف باغ الهی: بود باغ جنان باغ الهی - بچین زو کام دل چندان که خواهی
شمارهٔ ۱۴ - تعریف نورباغ: بهشت جاودانی نورباغ است - که این معموره را چشم و چراغ است
شمارهٔ ۱۵ - در تعریف باغ بحرآرا بر لب دریا: ز دریا باغ بحرآرا نمایان - چو از آیینه، عکس روی جانان
شمارهٔ ۱۶ - تعربف تالاب صفاپور: بود جام جهانبین گرچه پرنور - ندارد نور تالاب صفاپور
شمارهٔ ۱۷ - تعریف ورود شاهجهان به کشمیر: کند طاووس کشتی بر هما ناز - که جا در زیر چترش کرده شهباز
شمارهٔ ۱۸ - تعریف چشمه اچول: اگر عمر ابد خواهی در ایام - ز آب چشمه اچول طلب، کام
شمارهٔ ۱۹ - تعریف باغ بیگمآباد: چو آمد سوی باغ بیگمآباد - صبا در رعشه جاوید افتاد
شمارهٔ ۲۰ - تعریف باغ آصفآباد: چو آمد سوی باغ آصفآباد - سلیمان ملک خود را رونما داد
شمارهٔ ۲۱ - تعریف چشمه ورناک: خَضِر سرچشمه ورناک جوید - که دست از چشمه حیوان بشوید
شمارهٔ ۲۲ - صدای سروش برای ثناگستری چمن کشمیر: مرا این نغمه مالد دم به دم گوش - که بلبل در چمن عیب است خاموش
شمارهٔ ۲۳ - در تعریف پیرپنجال: در باغ بهشت است این که الحال - برآورده به سنگش، پیرپنجال
شمارهٔ ۲۴ - مدح شاهجهان و پایان کلام: کف قدرت پس از مقصود ایجاد - جهان را زینت از شاه جهان داد
شمارهٔ ۲۵ - در توصیف باغ جهانآرای اکبرآباد: تعالیلله ازین باغ دلافروز - که شامش راست فیض صبح نوروز
شمارهٔ ۲۶ - در توصیف شکارگاه شاه جهان در پالم: زهی صیدگاه شهنشاه دین - که صیاد دوران ندیدش قرین
شمارهٔ ۲۷ - در توصیف جلد کتابی سلطنتی: صدفوار این جلد گوهرنگار - لبالب بود از در شاهوار
شمارهٔ ۲۸ - تعریف تخت سلطنتی و تاریخ ساخت آن: زهی فرخنده تخت پادشاهی - که شد سامان به تایید الهی
شمارهٔ ۲۹ - وصف خوابگاه شاهی: زهی عالی بنا کز پایداری - بقا را کرده تعلیم استواری
شمارهٔ ۳۰ - در وصف ناتوانی و بیماری: مسلمانان فغان زین ناتوانی - که دارد در گمانم زندگانی
شمارهٔ ۳۱ - تعریف توکل و قصه رهزن فقیر شده و حال بتپرست تارک دنیا: زندهدلی بهر تماشای هند - رفت ز کشمیر به اقصای هند
شمارهٔ ۳۲ - مذمّت مدح خسان و فواید هجو ایشان و مذمّت شعرای طامع و کاذب: دوش به رسواشدن عالمی - بود سرم بر سر زانو دمی
شمارهٔ ۳۳ - در شکایت از احوال خود و ستایش عشق: من چه کسم؟ غمزده بیکسی - بر سر گرداب ملامت خسی
شمارهٔ ۳۴ - در مذمّت سخنناشناسان: سهل دان حرف منکران سخن - که ندانند قدر و شان سخن