گنجور

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است

خجالت دل امیدوار نزدیک است

دلم ز وصل تسلی نمی‌شود امروز

اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است

ز من گذشته و از جذبه محبت من

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

چنین که با تو مرا تاب آشنایی نیست

به حیرتم که چرا طاقت جدایی نیست

خوشم به وعده او، با وجود آنکه به من

وفای وعده او غیر بی‌وفایی نیست

به غیر بس که درآمیختی،‌ به خلق ترا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

ز من دمی که گذشتی، شتاب حاجت نیست

نمی‌رسم ز پی‌ات، اضطراب حاجت نیست

چو من به بزم تو از آمدن پشیمانم

برای خاطر دشمن عتاب حاجت نیست

مرا چو می‌برد از هوش، اضطراب سوال

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

 

جفای او من بی‌تاب را به جا نگذاشت

برآن شدم که شکایت کنم، وفا نگذشت

مرا تو حال چه دانی، که بیخودی هرگز

ز ابتدا سخنم را به انتها نگذاشت

زمانه را، شه من، حق به جانب است درین

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

اگر کسی سبب وصل یار من شده است

زسر گرانی او، شرمسار من شده است

به طعنه مژده وصلی که غیر داد مرا

ز سادگی سبب انتظار من شده است

فزوده غم به غم و حسرتم به حسرت، اگر

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

میا به پرستش من، جون امید صحت نیست

به حال مرگ مرا دیدن از محبت نیست

به غایتی هوس گفت‌وگوست با تو مرا

که تاب خامُشی‌ام با وجود حیرت نیست

کنون که جان به لب آمد مرا، دمی بنشین

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

گشاد مهره دل زین بساط بر طرف است

درین بساط دغل، انبساط برطرف است

چنین که زهر غمم خو به تلخکامی داد

دگر هوای شراب و نشاط برطرف است

به یار همرهم، ای همرهان کناره کنید

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

رقیب بهر چه پیدا به رهگذار نیست

به وعده‌گاه وفا گر در انتظار تو نیست

زبس که از نظرم بی‌حجاب می‌گذری

گمان برم که جدایی به اختیار تو نیست

دل از فریب تو گردید آن چنان نومید

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

کجا نظر به من آن شوخ خشمگین نظر انداخت؟

مگر دمی که به سویم خدنگ کین انداخت

ز چین طرّه کزان خاک راه غالیه بوست

کمند فتنه به پای غزال چین انداخت

به بزم خواست که از من تهی کند پهلو

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

چو دل فتاد ز پا، غمزه‌‌اش ز کین برخاست

چو زخم خورده که خونریزیش از کمین برخاست

ز ناامیدی همصحبتان او خجلم

که از نشستنم آن سرو نازنین برخاست

به خواب اگر نه شهیدی گرفت دامانش

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

گذشت دور گل و یار سوی باغ نرفت

که آفتاب به نظّاره چراغ نرفت

ز بوی نافه چین، همچو داغ لاله مرا

خیال کاکل نورسته از دماغ نرفت

ببین نهایت دلبستگی که خون مرا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

زپا فتاده‌ام و سر بر آستانه اوست

فسانه گشته‌ام و بر زبان فسانه اوست

گمان آنکه ز عشقم هنوز بی‌خبر است

مرا زهمرهی بی‌تکلّفانه اوست

به هر طرف که نمایم عزیمت رفتن

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

ز بس که شوق مرا برقرار نگذارد

نشسته‌ام به سر راه یار نگذارد

چنان ز من گذرد سرگران، که طعنه غیر

مرا به رهگذر انتظار نگذارد

به بزم یار ز اندیشه عتاب، مرا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

دعای عمر به این صید مبتلا چه کند

به نیم کشته تیغ اجل، دعا چه کند

ز اختلاط منش می‌شود حیا مانع

ولی به جذبه عشقی چنین، حیا چه کند

به نا امید دل من، که آزمود ترا

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

جفا کشی که ز بزم تو خوار برخیزد

مرا ببیند و امّیداوار برخیزد

قیاس رشک ازین کن که نیم کشته هجر

ز بزم وصل تو بی‌اختیار برخیزد

گذشتنت ندهد شوق را چنان تسکین

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

چو همرهی به من آن سرو خوشخرام کند

ز بیم طعنه، به هرکس رسد سلام کند!

خیال وصل تو در خاطر است خلقی را

کسی ملاحظه خاطر کدام کند؟

ز دیدن تو دلم یافت لذّتی که فلک

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴

 

چنان ز بیم رقیبان نظر به ره دارد

که یک زمان نتواند مرا نگه‌دارد

حذر کنید ازان چشم، کاین همان چشم است

که روزگار مرا این چنین سیه دارد

به صد گنه کنم اقرار، تا نداند غیر

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳

 

دلم به غمزه آن شوخ دلربا چه کند

به زیر تیغ بلا، صید مبتلا چه کند

به مدعای دل آن به که ملتفت نشود

وگرنه با دل بسیار مدعا چه کند

حیای عشق نشود مانع از نظاره مشوق

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

نشان من چو بتان از ستیز می‌جویند

مرا نیافته شمشیر تیز می‌جویند

ز طرف دشت مگر گرد آن سوار نمود

که آهوان همه راه گریز می‌جویند

تو در کنار رقیبیّ و پاره‌های دلم

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵

 

کدام شاه چنین کینه‌خواه می‌آید

که بوی فتنه ز گرد سپاه می‌آید

زمانه ساخته پامال، خاکساران را

که شهسوار من از گرد راه می‌آید

به هر طرف که نگه می‌کند، خدنگ بلا

[...]

میلی
 
 
۱
۲۹۱
۲۹۲
۲۹۳
۲۹۴
۲۹۵
۵۷۷
sunny dark_mode