گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۱۹ - عاشق و مفتون

 

ای عارض نیکوی تو از قرص قمر به

اندام تو سر تا به قدم پاک و منزه

دانم که به من نیست تو را روی توجه

اما به تو من روز و شب استم متوجه

هم بر قد و بالای توام عاشق و مفتون

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۰ - رخ افروخته

 

دوش آمد دلبرم با چهرهٔ افروخته

وز رخ افروخته جان جهانی سوخته

از کمان غمزه اش تیری مرا بر دل رسید

شصت او نازم عجب تیرافکنی آموخته

از نگاهی جامهٔ صبر مرا او پاره کرد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۱ - در و مرجان

 

ای که در حسن، ماه تابانی

از لطافت چو حور و غلمانی

راست گویم به راستی قدت

سرو نبود به هیچ بستانی

نه طبیبی که مورث دردی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۲ - مس وجود

 

رو بر نتابم از تو گرم تیر می زنی

خورسند ار مرا تو به شمشیر می زنی

گر تیغ می زنی سپرم پیش تیغ تو

هر چند بی جنایت و تقصیر می زنی

تیغ ازمیان کشیده داری سر زدن

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۳ - آیینهٔ دل

 

تو به دین حسن که در پرده،دل از خلق ربایی

پردهٔ خلق دری گر ز پس پرده درآیی

در پس پرده نهانی و جهانی به تو مایل

آه بی پرده که رخ به خلایق بنمایی

شاه خوبانی و شاهان همه هستند گدایت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۴ - بهای بوسه

 

گر بدین سان کنی تو جلوه گری

دل خلقی به جلوه ای ببری

پرده از رخ اگر براندازی

پردهٔ صبر عاشقان بدری

مادر روزگار کی زاید؟

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۵ - شب معراج

 

تا که از پرده جلوه بنمودی

دل خلقی ز جلوه بربودی

هر که مهرت به جان خرید نبرد

بهتر از این به رایگان سودی

در دلم عشق ات آتشی افکند

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۶ - بوی پیرهن

 

دلم فتاده در آن زلف پر شکن که تو داری

قرار بده ز من، آن لب دهن که تو داری

قدَت چُو سرو، خطَت چون بنفشه، زلف چون سنبل،

کسی ندیده از این خوبتر چمن که تو داری

عجب ز فتنه این چشم فتنه بار تو دارم

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۷ - نکهت عنبر

 

آنانکه ز عشق تو مرا طعنه زنندی

ای کاش! چو من عاشق و دیوانه شدندی

گر عاشق و دیوانه شدندی چو من امروز

خود طعنه به دیوانگی من نزدندی

احوال دل مرغ گرفتار چه داند؟

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۸ - قرص آفتاب

 

جانا! چرا نپوشی بر روی خود نقابی؟

تا کی گشاده رویی تا چند بی حجابی؟

یا رو، گشاده مگذار پا از سرای بیرون

یا بر رخت بیفکن از زلف خود نقابی

مشتاقم آن چنان من بر لعل می پرستت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۹ - بادهٔ عشق

 

دلم باشد اسیر خوب رویی

نگاری، شوخ و شنگی، تندخویی

سر من در خم چوگان زلفش

بود سرگشته تر گویی ز گویی

چو یاد آید مرا محراب ابروش

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۰ - منزل عشق

 

رویی چگونه رویی، روشن چو ماهتابی

مویی چگونه مویی، صد نافه مشک نابی

ابرو کمان رستم، گیسو کمند سهراب

مژگان ز دل نشینی تیر فراسیابی

رخسارت از سپیدی، مانند سینهٔ باز

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۱ - بهشت جهان

 

هزار مرتبه گفتی که از غمم برهانی

در انتظار نشاندی مرا به چرب زبانی

خطا نمودم از اول، که دل به عشق تو بستم

خطایم این که منم سال خورده و تو جوانی

کس این جمال ندارد، مگر تو حور بهشتی؟

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۲ - بوی مشک

 

ای پری چهره تو از صلب کدامین پدری!

مگر ای شمس دل آرا تو قرص قمری!

آدمیزاده به دین حسن و لطافت نبود

به حقیقت ملکی، گرچه به صورت بشری

بوی مشک آید از اندام تو ما را به مشام

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۳ - آهوی دشت ختن

 

بس که ای شوخ پری چهره تو نازک بدنی

از حریری تن گلبرگ تو را پیرهنی

نتوانم به گل یاسمنت نسبت داد

که نازک بدنی، به ز گل یاسمنی

چون گل روی تو یک گل نبود در گلزار

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۴ - دلبر پریوش

 

رویی چگونه رویی، چون ماه آسمانی

قدی چگونه قدی، چون سرو بوستانی

بر ماه آسمان نیست هرگز چنین لطافت

بر سرو بوستان نیست این ناز و دل ستانی

بستان چو سرو قدت هرگز به خود ندیده

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۵ - گلبن رعنایی

 

تا چند نگارا تو! بدخوی و ستمکاری

این خوی و ستمکاری از دست بده باری

شغل تو دل آزاری ست کار تو جفا کاریست

تا چند دل آزاری، تا چند جفا کاری

من بار غم عشق ات، پیوسته کشم بر دوش

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۶ - اختر رخشنده

 

ای خاک سر کویت، کحل الصبر عاشق!

از چیست نمی پرسی، از کس خبر عاشق

سر در قدمت بازد، جان پیشکشت سازد

از لطف اگر آیی، روزی ببر عاشق

پا از سر کوی تو، هرگز نکشد بالله

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۳۷ - خطا پوش

 

یا رب! تو خالقی و، توانا و، قادری

رحمانی و، رحیمی و، غفار و، قاهری

بر بندگان خویش، رئوفی ومشفقی

بر حسن و قبحشان، تو بصیری و ناظری

خلاق وحش و طیر زمینی و آسمان

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۱ - اقتدار محمد

 

شمس و قمر، عکسی از عذار محمد

گردش گردون، به اختیار محمد

نافه مشک خطا و عنبر سارا

نکهتی از موی مشکبار محمد

چشمه حیوان مجال دمزدنش نیست

[...]

ترکی شیرازی
 
 
۱
۷۲۶
۷۲۷
۷۲۸
۷۲۹
۷۳۰
۷۷۰