ای که در حسن، ماه تابانی
از لطافت چو حور و غلمانی
راست گویم به راستی قدت
سرو نبود به هیچ بستانی
نه طبیبی که مورث دردی
نه حبیبی که دشمن جانی
به تو مشتاقم آن چنان که به آب
تشنهٔ خسته در بیابانی
دامنم پر زاشک و خون دل است
گر خریدار در و مرجانی
می شنیدم که نیست در تو وفا
چون بدیدم هزار چندانی
خشم آلوده با من استی و بس
با رقیبان مدام خندانی
به طریقی که کشته ای تو مرا
نکشد کافری، مسلمانی
ترک چشم تو خون «ترکی» ریخت
تو مگر حکمران ترکانی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و لطافت محبوب خود اشاره میکند و او را از دیگران متمایز میسازد. شاعر با استفاده از تشبیههایی چون ماه و حور، زیبایی محبوب را توصیف میکند و بیان میدارد که هیچ چیز و هیچ کس به اندازه او برایش اهمیت ندارد. این اشتیاق و آرزو به او مانند تشنهای در بیابان برای آب است. شاعر احساس درد و رنجی عمیق به خاطر جدایی و بیوفایی محبوبش دارد و در عین حال، حس خشم و حسرت نسبت به وضعیتی که در آن گرفتار شده، به وضوح احساس میشود. این احساسات و عواطف در نهایت به تصویر کشیدن عمق عشق و درد ناشی از آن میانجامد.
هوش مصنوعی: ای کسی که در زیبایی همچون ماه روشن و در لطافت مانند حوریان و دلبران هستی.
هوش مصنوعی: به راستی میگویم، قامت تو مانند سرو در هیچ باغی نیست.
هوش مصنوعی: نه آن پزشک که درد را به ارث میبرد و نه آن معشوق که جان را به دشواری میگیرد.
هوش مصنوعی: من به تو علاقهمندم به اندازهای که یک مسافر تشنه در بیابان به آب نیاز دارد.
هوش مصنوعی: دستهایم پر از اشک و درد دل است؛ اگر کسی باشد که ارزش آن را بداند و بخواهد.
هوش مصنوعی: میشنیدم که وفایی در وجود تو نیست، اما وقتی خودم دیدم، فهمیدم چندین بار این را تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: خشم و ناراحتی تنها به من مربوط است و تو همیشه با رقیبانت شرط خوشی و خنده داری.
هوش مصنوعی: تو به گونهای مرا کشتهای که نه کافر میتواند این کار را انجام دهد و نه مسلمان.
هوش مصنوعی: چشمان تو همچون چشمهای خون میریزد، آیا تو حکمران ترکها نیستی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساخت آنگه یکی بیوگانی
هم بر آئین و رسم یونانی
ما به هر مجلسی ز تو زده ایم
همچو بلبل هزاردستانی
بسته کاری نکرده ای با ما
مردمی کرده ای فراوانی
زود در هر چه خواستیم از تو
[...]
تا کی این لاف در سخن رانی
تا کی این بیهده ثنا خوانی
گه برین بی هنر هنر ورزی
گه بر آن بی گهر درافشانی
با چنین مهتران بی معنی
[...]
ای پناه همه مسلمانی
رافع بن علی شیبانی
تاج دینی و از مکارم تو
همه اصحاب دین بآسانی
در معالی بلند مرتبتی
[...]
من یکی شاعرم نه سامانی
نز نژاد ملوک ساسانی
نه مرا باد حشمت میری
نه مرا اسب و طوق سلطانی
نه غلامان رومی و خزری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.