گنجور

 
ترکی شیرازی

هزار مرتبه گفتی که از غمم برهانی

در انتظار نشاندی مرا به چرب زبانی

خطا نمودم از اول، که دل به عشق تو بستم

خطایم این که منم سال خورده و تو جوانی

کس این جمال ندارد، مگر تو حور بهشتی؟

کس این خرام ندارد، مگر تو سرو روانی

ز جنس آدمیان کس ندارد این قد و قامت

تو سرو قد ملکی، یا ز فرقهٔ پریانی

اگر ملک نه ای از چیست با بشر ننشینی؟

وگر پری نه ای از چشم من چرا تو نهانی؟

رخت بهشت و، قدت طوبی و، دهان تو کوثر

ز فرق تا به قدم دلبرا! بهشت جهانی

سری به صحبت بیچارگان فرود نیاری

مگر ز نسل سلاطینی و شهی ز شهانی

ز بس که تند گذر می کنی تو از نظر من

عجب نباشد اگر گویمت که برق یمانی

ز تیر غمزهٔ تو جان کجا برم به سلامت

ز بس که سست وفایی، ز بس که سخت کمانی

ز آستان تو «ترکی» گمان مکن که کشد پا

گرش به لطف بخوانی، ورش به قهر برآنی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عطار

کجایی ای دل و جانم مگر که در دل و جانی

که کس نمی‌دهد از تو به هیچ جای نشانی

به هیچ جای نشانی نداد هیچ کس از تو

نشانی از تو کسی چون دهد که برتر از آنی

عجب بمانده‌ام از ذات و از صفات تو دایم

[...]

امامی هروی

دلم ز روح سحرگه سوال کرد به لفظی

چنانکه آب خجل گشت از او به گاه روانی

که چیست در همه عالم به طبع موجب صحت

که کیست در همه گیتی سجود حاتم ثانی

جواب داد دلم را که ای بر اسب تفکر

[...]

مولانا

ببرد عقل و دلم را براق عشق معانی

مرا بپرس کجا برد آن طرف که ندانی

بدان رواق رسیدم که ماه و چرخ ندیدم

بدان جهان که جهان هم جدا شود ز جهانی

یکی دمیم امان ده که عقل من به من آید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی

به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت

که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی

مرا مپرس که چونی به هر صفت که تو خواهی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
حکیم نزاری

چو تازه کرد جهان نوبهار و رفت خزانی

تهی‌ست دستم ساقی بیار باده که جانی

وگر چو دستِ من است ای پسر تهی شده مشکت

دو اسبه از پیِ می شاید ار الاغ دوانی

چه گونه فوت توان کرد خاصه موسمِ گل‌ها

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه