جانا! چرا نپوشی بر روی خود نقابی؟
تا کی گشاده رویی تا چند بی حجابی؟
یا رو، گشاده مگذار پا از سرای بیرون
یا بر رخت بیفکن از زلف خود نقابی
مشتاقم آن چنان من بر لعل می پرستت
چون شب نشین به خوابی یا تشنهٔ برآبی
شب ها به وعدهٔ وصل پیوسته مانده تا صبح
گوشم به راه پیغام، چشمم به فتح بابی
از قامت دل آرا، وز عارض سمن سا
چون سرو بوستانی، چون قرص آفتابی
آن چشم سرمه سایت، وان خال دل ربایت
جادوی فتنه بازی ست، هندوی بی کتابی
آن لعل آبدارت، وان زلف تابدارت
آن درج پر ز گوهر، وین خم به خم طنابی
لطفت به حالت دوست، قهرت به جای دشمن
آن آیتی ز رحمت، وین آیت عذابی
ملک وجود «ترکی» ویرانه شد ز عشق ات
شه کی خراج گیرد از کشور خرابی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عاشقانههای عارفانه است که به توصیف زیبایی و جذابیت محبوب میپردازد. شاعر از معشوق میخواهد که برای خود نقابی بگذارد تا زیباییاش پنهان بماند و از بیحجابی خودداری کند. او به احساس عمیق اشتیاق و عشقش به محبوب اشاره میکند و بیان میکند که چگونه شبها را به انتظار وصال سپری میکند. تصاویر زیبایی از قامت و چهره محبوب، و همچنین تأثیرات عشق بر وجود شاعر، در این شعر به وضوح قابل مشاهده است. شاعر به وضوح بیان میکند که عشق به محبوب، زندگی و دنیا را برای او دگرگون کرده است.
هوش مصنوعی: عزیزم! چرا روی خودت پوششی نمیگذاری؟ تا کی میخواهی بدون هیچ پوششی و با چهرهای باز در معرض دید باشی؟
هوش مصنوعی: یا به خانهام نرو و در را باز مگذار، یا اگر میخواهی خارج شوی، از موهایت پوششی برای خود بساز.
هوش مصنوعی: من آنقدر به تو علاقه دارم که انگار در خوابم و در انتظار رنگ لبت هستم، همانطور که یک شبنشین به خواب میرود یا یک تشنه به آب.
هوش مصنوعی: در شبها، که همیشه منتظر رسیدن به وصال هستم، تا صبح گوشم به صداهاست و چشمانم به دنبال نشانهای برای آغاز یک فصل جدید در زندگیام.
هوش مصنوعی: از زیبایی قامت و چهره دلپذیر او میتوان به نیکی یاد کرد. او مانند سرو در باغ و مانند قرص کامل خورشید است.
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند سرمه زیبایی دارند و آن خال بر دل، دلربایی میکند. جادوی زیبایی تو، همچون جادوگری بیکتاب است که همه را فریفته میکند.
هوش مصنوعی: آن دندان زیبای تو، و آن موهای درخشان تو، انگار که جواهری زیباست و این حلقهای که به شکل خمیده است.
هوش مصنوعی: مهربانیات به دوستت و خشمات به دشمن نشاندهندهی رحمت و عذاب خداوند است.
هوش مصنوعی: ملک وجود و زندگی من به خاطر عشق تو خراب و ویران شده است. حالا که چنین وضعیتی دارم، دیگر چگونه میتوانم از این ویرانی چیزی طلب کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی
دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی
زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد
ساقی برات ما ران بر عالم خرابی
گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم
[...]
ای از شکنج زلفت هرجا که انقلابی
هرگز نتافت بر کس چون رویت آفتابی
در پیش عکس رویت شمس و قمر خیالی
در جنب طاق چشمت نیل فلک سرابی
بی تنگی دهانت جان مانده در مضیقی
[...]
رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب
زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی
هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری
هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی
گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد
[...]
بوی کباب داری تو نیز دل کبابی
در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی
زین سر چو زنده باشی تو سرفکنده باشی
خود را چو بنده باشی ما را دگر نیابی
ای خواجه ترک ره کن ما را حدیث شه کن
[...]
ای صورت خیالت در پیش من شرابی
وی پرتو جمالت در چشمم آفتابی
از چشم پرخمارت در مغزِ من بخاری
وز زلفِ تابدارت در جانم اضطرابی
شبهای تا به روزم از دیده رفته سیلی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.