گنجور

 
ترکی شیرازی

رویی چگونه رویی، روشن چو ماهتابی

مویی چگونه مویی، صد نافه مشک نابی

ابرو کمان رستم، گیسو کمند سهراب

مژگان ز دل نشینی تیر فراسیابی

رخسارت از سپیدی، مانند سینهٔ باز

گیسویت از سیاهی، همچون پر غرابی

از خط و خال گیسو، مطلوب خاص و عامی

وز قد و چشم و ابرو، محبوب شیخ و شابی

در لعل آبدارت، آب بقاست پنهان

دریاب تشنگان را گر می کنی ثوابی

ای پادشاه خوبان! با من چرا چنینی

در پاسخ سؤالم کی می دهی جوابی؟

زین بیش می نمودی، با من عتاب و نازی

و اینک نمی نمایی نه ناز و نه عتابی

مست است ترک چشمت، خنجر به کف ز مژگان

تا فتنه ای نسازد کی می رود به خوابی؟

گر در حضور هستی، ور در غیاب هستی

چون جسم در حضوری، چون روح در غیابی

چندی ست کز فراغت، شب ها ز غصه تا صبح

خوابم نرفته در چشم، چشمم ندیده خوابی

«ترکی» ز منزل عشق، منزل مکن فراتر

با عشق همسفر باش، تا کام دل بیابی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی

دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی

زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد

ساقی برات ما ران بر عالم خرابی

گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم

[...]

عطار

ای از شکنج زلفت هرجا که انقلابی

هرگز نتافت بر کس چون رویت آفتابی

در پیش عکس رویت شمس و قمر خیالی

در جنب طاق چشمت نیل فلک سرابی

بی تنگی دهانت جان مانده در مضیقی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب

زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی

هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری

هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی

گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد

[...]

مولانا

بوی کباب داری تو نیز دل کبابی

در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی

زین سر چو زنده باشی تو سرفکنده باشی

خود را چو بنده باشی ما را دگر نیابی

ای خواجه ترک ره کن ما را حدیث شه کن

[...]

حکیم نزاری

ای صورت خیالت در پیش من شرابی

وی پرتو جمالت در چشمم آفتابی

از چشم پرخمارت در مغزِ من بخاری

وز زلفِ تاب‌دارت در جانم اضطرابی

شب‌های تا به روزم از دیده رفته سیلی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه