رویی چگونه رویی، روشن چو ماهتابی
مویی چگونه مویی، صد نافه مشک نابی
ابرو کمان رستم، گیسو کمند سهراب
مژگان ز دل نشینی تیر فراسیابی
رخسارت از سپیدی، مانند سینهٔ باز
گیسویت از سیاهی، همچون پر غرابی
از خط و خال گیسو، مطلوب خاص و عامی
وز قد و چشم و ابرو، محبوب شیخ و شابی
در لعل آبدارت، آب بقاست پنهان
دریاب تشنگان را گر می کنی ثوابی
ای پادشاه خوبان! با من چرا چنینی
در پاسخ سؤالم کی می دهی جوابی؟
زین بیش می نمودی، با من عتاب و نازی
و اینک نمی نمایی نه ناز و نه عتابی
مست است ترک چشمت، خنجر به کف ز مژگان
تا فتنه ای نسازد کی می رود به خوابی؟
گر در حضور هستی، ور در غیاب هستی
چون جسم در حضوری، چون روح در غیابی
چندی ست کز فراغت، شب ها ز غصه تا صبح
خوابم نرفته در چشم، چشمم ندیده خوابی
«ترکی» ز منزل عشق، منزل مکن فراتر
با عشق همسفر باش، تا کام دل بیابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی
دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی
زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد
ساقی برات ما ران بر عالم خرابی
گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم
[...]
ای از شکنج زلفت هرجا که انقلابی
هرگز نتافت بر کس چون رویت آفتابی
در پیش عکس رویت شمس و قمر خیالی
در جنب طاق چشمت نیل فلک سرابی
بی تنگی دهانت جان مانده در مضیقی
[...]
رویی، چگونه رویی؟ رویی چو آفتاب
زلفی، چگونه زلفی؟ هر حلقه یی و تابی
هر پرتوی ز رویت، در چشم عقل نوری
هر حلقه یی ز زلفت، در حلق جان طنابی
گر عکس عارض تو، بر صحن عالم افتد
[...]
بوی کباب داری تو نیز دل کبابی
در تو هر آنچ گم شد در ماش بازیابی
زین سر چو زنده باشی تو سرفکنده باشی
خود را چو بنده باشی ما را دگر نیابی
ای خواجه ترک ره کن ما را حدیث شه کن
[...]
ای صورت خیالت در پیش من شرابی
وی پرتو جمالت در چشمم آفتابی
از چشم پرخمارت در مغزِ من بخاری
وز زلفِ تابدارت در جانم اضطرابی
شبهای تا به روزم از دیده رفته سیلی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.