ای عارض نیکوی تو از قرص قمر به
اندام تو سر تا به قدم پاک و منزه
دانم که به من نیست تو را روی توجه
اما به تو من روز و شب استم متوجه
هم بر قد و بالای توام عاشق و مفتون
هم در رخ زیبای توام خیره و واله
از حسرت سیب زنخ و سرخی رنگت
رنگ رخم ای دوست بود زردتر از به
از طاق فرود آر یکی شیشه پر از می
جامی تو بکن نوش ودگر جام به من ده
جامی به کفم برنه و جان در عوضش گیر
جانی بستان از من و جامی به کفم نه
ابروی تو کافی ست به خون ریزی «ترکی»
بیهوده مکش تیغ و کمان را منما زه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و دلبستگی شاعر به محبوبش است. او زیباییهای محبوب را بهطور خاص توصیف میکند و از جذابیتهای ظاهری و فیزیکی او، مانند قد و رنگ رخ، به وجد آمده است. شاعر به حسرت و آرزوهایش برای نزدیکی به محبوب اشاره میکند و از او درخواست میکند که لطف کرده و جامی از می به او دهد. همچنین، او به نوعی تلخی و درد عاطفی ناشی از دوری و عدم توجه محبوب به خود نیز اشاره دارد. در نهایت، این شعر نمایانگر عشق شیدایی و احساسات شدید است که شاعر نسبت به محبوبش دارد.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلربای تو همچون ماه کامل است و تمام اندامت از سر تا پا پاک و بدون نقص میباشد.
هوش مصنوعی: میدانم که توجهی به من نداری، اما من همیشه روز و شب به یاد تو هستم.
هوش مصنوعی: من هم به قامت زیبای تو عشق میورزم و مجذوب هستم، هم در چهرهی زیبا و جذاب تو شگفتزده و حیرتزدهام.
هوش مصنوعی: به خاطر آرزو و حسرت چهرهٔ زیبا و سرخی رنگ تو، چهرهام ای دوست، زردتر از زردآلو شده است.
هوش مصنوعی: از بالای قوس، یکی شیشه پر از شراب بیاور و آن را در دست من بگذار، و جام دیگری هم به من بده تا بنوشم.
هوش مصنوعی: یک جام در دستم بگذار و جانم را در عوض بگیر؛ جان دیگری را از من بگیر و جام را از دستم خارج نکن.
هوش مصنوعی: ابروی تو به اندازهای زیبا و دلرباست که نیازی به استفاده از تیغ و کمان نیست. با زیباییات دیگر نیازی به کشتن و ایجاد درد و رنج نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ماه رمضان رفت و مرا رفتن او به
عید رمضان آمد، المنه لله
آنکس که بود آمدنی آمده بهتر
و آنکس که بود رفتنی او رفته بده به
برآمدن عید و برون رفتن روزه
[...]
سالار بک ای از در احسنت و زه زه
ای خسرو احسان ترا لشکر انبه
زوار شده خسرو احسان ترا خیل
دست تو وزیر است قوی همت و بشکه
اجرائی کز دست سخای تو رهی راست
[...]
در موسم نیسان ز سما شد سوی دریا
در کسوت قطره
بیمار و بر افتاد نفس دوش سحرگه
پیغام تو آورد صبا سلمه الله
چون خاک رهم بود قراری و سکونی
باد آمد و بر بوی توام میبرد از ره
باد سحر از بوی تو بخشید مرا جان
[...]
ما روی تو دیدیم و زجان مهر بریدیم
دل آمده نزدیک و بر او دوخته دیده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.