رو بر نتابم از تو گرم تیر می زنی
خورسند ار مرا تو به شمشیر می زنی
گر تیغ می زنی سپرم پیش تیغ تو
هر چند بی جنایت و تقصیر می زنی
تیغ ازمیان کشیده داری سر زدن
غمگین از این رهم که چرا دیر می زنی؟
من پیش تو چو صورت تصویر مانده ام
بیهوده زخم تیغ، به تصویر می زنی
با دست خود اشاره به ابروت می کنی
هشدار، دست بر دم شمشیر می زنی
نخجیر را به تیر و کمان می زنند خلق
جانا! به تیر غمزه تو نخجیر می زنی
دلهای بسته در گره زلف تو بسی ست
تا کی گره به زلف گره گیر می زنی
«ترکی» به یار پنجه فکندن نه حد توست
زنهار از آن که پنجه تو با شیر می زنی
گویا مس وجود تو خواهی طلا شود
خود را بر آن وجود چو اکسیر می زنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف احساسات عاشقانه و عذابی است که شاعر از تیرهایی که معشوق به او میزند، میکشد. شاعر ابراز میکند که حتی اگر معشوق او را با شمشیر هم بزند، هیچگاه نمیتواند از او دور شود. او مانند تصویر بدون حرکت مانده و همچنان در زخمهای ناشی از عشق غوطهور است. شاعر به اشارههای معشوق به ابرو و نشان دادن قدرت او در تیراندازی به دلهای دیگران نیز اشاره میکند. نهایتاً، او به جذابیت و سحر وجود معشوق اشاره میکند و میگوید که عشق او همچون اکسیر، ارزش و طلا پیدا میکند. در کل، این شعر بیانگر قدرت و جذابیت عشق است که حتی در سختیها و دردها نیز ادامه دارد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم حضور تو را تحمل کنم، حتی اگر با تیر به من حمله کنی؛ زیرا خوشحال میشوم که تو با شمشیر هم به من آسیب بزنی.
هوش مصنوعی: اگر تو شمشت را به سوی من میکشی، من سپرم را جلو میآورم، هرچند که تو حتی بدون اینکه قصور یا خطایی داشته باشی، این کار را میکنی.
هوش مصنوعی: تو با تیغی که از میان کشیدهای، نشان میدهی که از راهی که در آن هستی، غمگینی و نگران این هستی که چرا دیر به هدفت میرسی.
هوش مصنوعی: من در حضورت مانند تصویری هستم که بیفایده است. تو با تیغ زخم میزنی و من فقط تصویر آن زخم را میبینم.
هوش مصنوعی: با دستت به ابرویت اشاره میکنی تا اخطاری بدهی، و در عین حال دستت روی تیغه شمشیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: مردم شکار را با تیر و کمان شکار میکنند، اما تو با چشمان زیبایت به قلب من تیر میزنی.
هوش مصنوعی: دلهای بسیاری در اثر پیچ و تاب موهای تو گرفتار شدهاند. تا کی میخواهی با این گرهها بازی کنی؟
هوش مصنوعی: به یار دست زدن کار تو نیست، مراقب باش که دست تو مانند دستان شیر است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که وجود تو مانند مس است که میخواهد طلا شود، تو با تلاش و کوشش خودت را مانند اکسیر به آن وجود میزنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من جان سپر کنم چو تو شمشیر میزنی
دیده هدف اگر به نشان تیر میزنی
ساقی بدست جام می و در کمین دین
مطرب تو راه دل بمزامیر میزنی
زنهار از فسون تو ای چشم حیله ساز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.