گنجور

 
۶۱۰۱

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۵

 

... کز گل یاسمن باغ فراغی دارم

دمد از تربت من لاله از آن فصل بهار

تا بدانی بدل از عشق تو داغی دارم ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۰۲

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۳

 

... باغبانا چو دهد دست خط و چهره دوست

تابکی در چمن لاله و ریحان دیدن

چند در بند تن ای دل شده ای خون زفراق ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۰۳

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۶

 

... بر خاک شهیدان زعنایت گذری کن

گاه ار بتماشای گل و لاله خرامی

بر حالت خونین کفنانت نظری کن ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۰۴

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۸

 

... تو کشی صهبای گلرنگ از ایاغ مدعی

من خورم از خون دل هر شب شراب لاله گون

تیر افکندی بمن آمند غلط بر جان غیر ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۰۵

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۴

 

... جز توکل که بود راهبر باغ خلیل

خوش در آتش شدن و لاله و ریحان دیدن

چاره هجر چه و وصل کدام است بگوی ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۰۶

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۰

 

... من که لالستان کنم دامان و جیب از اشک سرخ

باغبان گو لاله ام بر جیب و بر دامن مکن

جوشن خط است موی چون زره در رزم عشق ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۰۷

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۳

 

... چیست نرگس در گلستان چشم خونریز بتان

لاله در بستان کدام آن عاشق خونین کفن

خط خونینم رقم هر دم زند بر گرد لب ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۰۸

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۱

 

... گفت هجوم مور بین باز به گرد انگبین

کاخ تمام لاله شد تا تو کشیده ای نقاب

بزم پر از ستاره شد خوی چو فشاندی از جبین ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۰۹

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۲

 

... طلعت لیلاست این یا داغ مجنون توامان

لاله های داغداری کو بروید از دمن

کشتگان عشق را هر یک نشانی داده اند ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۰

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۶

 

... بانگ جرس بلی رسد پیش زپیش کاروان

گریه فزود ژاله ام داغ نمود لاله ام

کز دل و دیده عاشقان این دو همی دهد نشان ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۱

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۳

 

... هان به هوای رنگ و بو گلشن عشق را مجو

لاله خون چکان دمد لابد ز آب جوی او

گو همه شب نماز کن کی به قبول او رسد ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۲

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۹

 

... برخیز زلف و رخ بنما و بچم که دل

خواهد بنفشه زار و گل و سرو و لاله ای

محتاج درس و حکمت یونانیان چراست ...

... گفتم که ماهی و نبود ماه را کلاه

سروی به سر ز مشک نبسته کلاله ای

بهر کساد حسن خطت می زند سلاح ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۳

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۲

 

ز مویت سنبل بویا شکسته

ز رویت لاله حمرا شکسته

رخت کرده کساد گل بگلزار ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۴

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۳

 

ای مو بر آفتاب تو مشکین کلاله ای

ای خط به ماه عارض دلدار هاله ای ...

... ای خوی ز تو طراوت آن چهره برفزود

بر گل نگر تو شبنم و بر لاله ژاله ای

چون نیک بنگری دل خونین عاشق است

گر داغدار سر زند از خاک لاله ای

جانان جان و مظهر ذاتی و اصل نور

از ماء و طین نه تنها فرخ سلاله ای

معنی باء بسمله قرآن ناطقی

دست خدا و مظهر لفظ جلاله ای

آشفته را نزاده به جز مدحت علی ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۵

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۶

 

... کز او تمام دشت و بیابان گداخته

خون است لاله سربسر اما نمیچکد

خونش بدل زداغ گلستان گداخته ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۶

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۲

 

... بیاد طلعت لیلا و داغ مجنون است

اگر که لاله زند سر بدامن دمنی

شهیر در همه شهری بدلبری ایشوخ ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۷

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۸

 

... می بخواه و بگذر از کاوس کی

آب آتشگون و لاله آتشین

برد از خاطر غم سردی دی ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۸

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۷

 

... تا چند های هوی کنی آشفته خیزهی

منعم زعشق لاله رخان ای پدر مکن

جز باده ام میار تو در پیش یا بنی

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۱۹

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۲

 

... این خاک غم انگیز بود تربت عشاق

کش نیست بجز لاله در این دشت گیاهی

شاید که براهی گذری ای بت طناز ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۶۱۲۰

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۶

 

لاله سرزد از دمن گل از چمن سبزه زجوی

می بخور بر طرف جوی و سرو گلرویی بجوی ...

آشفتهٔ شیرازی
 
 
۱
۳۰۴
۳۰۵
۳۰۶
۳۰۷
۳۰۸
۳۶۲