لاله سرزد از دمن گل از چمن سبزه زجوی
می بخور بر طرف جوی و سرو گلروئی بجوی
می کشان سرخوش زباده عاشقان از وصل دوست
عارفان خامش ولی زهاد اندر های و هوی
جان زجانان مست شد می در قدح دیگر مریز
گلشن دل سبز شد گو سرو و گل از گل مروی
وصل کعبه در نظر داری زرنج پا منال
گر قدم فرسوده شد ای زاهدا با سر بپوی
تو زهر رنگی که داری جامه ای گل عاشقم
من نیم بلبل که گردم پای بست رنگ و بوی
سر بنه اندر طلب ای آنکه جانان طالبی
عشق ترکان ترک کن یا ترک دین و دل بگوی
الحذر ای مردمک از موج چشم سیل خیز
دجله و جیحون و عمان است این نه آب جوی
بر سر ار سودای وصل دوست داری سر بنه
دست از جانان نمی شوئی تو دست از جان بشوی
چون سر آشفته بار عشق یا بر جان بنه
یا مه ره در دلت مهر بتان تندخوی
از ولی عصر جو درویش آشفته مرا
درد دل جز با مسیحای زمان هرگز مگوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال و هوای عاشقانه و شوق وصل میپردازد. شاعر از زیباییهای طبیعت همچون لاله و گل و سبزه یاد میکند و دعوت به نوشیدن میکند. او به سرخوشی عاشقان و سکوت عارفان اشاره دارد و از حال شورانگیز خود میگوید. شاعر به زاهدان هشدار میدهد که از دنیا و رنگ و بوی آن پرهیز کنند و بر عشق متمرکز شوند. در نهایت، او از درد دل و عشق واقعی صحبت کرده و میگوید که در جستجوی معنویت و حقیقت باید به مسیحای زمان، یعنی ولی عصر، رجوع کرد.
هوش مصنوعی: لاله از باغ بیرون آمده و گل از چمن روییده است. سبزهای که در کنار جوی آب است را بچش و به دنبال سرو خوشرو هم برو.
هوش مصنوعی: عاشقان از نوشیدن شراب خوشحال و سرخوشاند، اما عارفان در سکوت و آرامش به سر میبرند. زاهدان نیز در شلوغی و هیاهو گرفتارند.
هوش مصنوعی: روح انسانی در پی نوشیدن می از محبوبش به مستی و شادابی افتاده است. در این مرحله، زیبایی و طراوت دل مانند باغی سرسبز است که در آن سرو و گل میروید و این شادابی نباید کاهش یابد.
هوش مصنوعی: به فکر وصال کعبه نباش و دلت را از اندوه رها کن، حتی اگر پاهایم خسته شوند. ای زاهد، با تمام وجود به جستجوی حقیقت برو.
هوش مصنوعی: تو با رنگ زیبا و خاصی که داری مانند پوششی از گل، عاشق من هستی. من مانند بلبل نیستم که تنها در دام رنگ و بوی تو گرفتار شوم.
هوش مصنوعی: به جستجوی معشوق برو، ای کسی که عشق برایت مهم است. اگر عاشق ترکها هستی، یا باید از علاقه به آنها دست بکشی یا اینکه دین و احساساتت را نادیده بگیری.
هوش مصنوعی: ای مردم، از نگاههای نافذ و عمیق خود آگاه باشید؛ زیرا این نگاهها همچون سیلابی خروشان و خطرناک از دجله، جیحون و عمان هستند و نه چیزی ساده مثل آب یک جوی.
هوش مصنوعی: اگر به وصل دوست فکر میکنی، باید تمام وجودت را به آن بسپاری و از محبوب خود جدا نشوید؛ اگر از جان خود نیز میگذری، باید واقعاً جان را فدای عشق کنی.
هوش مصنوعی: زمانی که به خاطر عشق و دلواپسیها وضعیت درهم و برهمی داری، یا باید بار این عشق را بر دوش بکشی یا در دل خود محبت معشوقانی که خوی تند و تیزی دارند را بپذیری.
هوش مصنوعی: از ولی عصر، اندیشهای در دل آشفتهام است؛ درد و دل من را جز با کسی که مظهر نجات و درمان است، هرگز نگو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این کهن گیتی ببرد از تازه فرزندان اوی
ما کهن گشتیم و او نو اینت زیبا جادوی!
مادری دیدی که فرزندش کهن گردد هگرز
چون کهن مادرش را بسیار باز آید نوی؟
هرکه را نو گشت مادر او کهن گردد، بلی
[...]
آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی
اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی
گاه بر رفتن چو مرغ و گاه پیچیدن چو مار
گاه رهواری چو کبک و گاه برجستن چو گوی
چون نهنگان اندرآب و چون پلنگان بر جبال
[...]
چون بطرف باغ بنماید گل خودروی روی
دست دلبر گیر و جای اندر کنار جوی جوی
برده از مرجان بگونه لاله نعمان سبق
برده از مطرب بدستان بلبل خوشگوی گوی
بستد از یاقوت بسد لاله و گلنار رنگ
[...]
تا بروید لاله سوری چو لاله دار روی
جام چون لاله کن از روی چو لاله کام جوی
جز به گرد باغ عیش و گرد قصر عزمپوی
جز پی رامش مگیر و جز گل دولت مبوی
صفهای را نقش میکردند نقاشان چین
بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی
اوستادی نیمهای را کرد همچون آینه
اوستادی نیمهای را کرد نقش مانوی
تا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمهای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.