گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

ای سراپا فتنه وی فتنه بر روی تو من

آفت پیر و جوانستی بلای مرد و زن

چهره یک گلزار کابل جلوه یک کشمیر سرو

زلف تو یک ملک تبت چشم یک کشور فتن

وصف آن رخساره و لب تا صبا در باغ گفت

گل دریده جامه و غنچه فروبسته دهن

روی تو ماهست و خطت مشک ای شمع چگل

گر بیامیزند با مه مشک و سنبل یاسمن

هندوان تو بهشتی زنگیان تو ز روم

عقربانت ماه منزل چشمت آهو خط ختن

حسن تو ملک سلیمان نوبت حشمت مکوب

لعل تو انگشتری و زلف جادو اهرمن

خیل غمزه در کمین و چشم جادو پرفسون

الامان زان شبروان و الحذر زین راهزن

گرگ بدنام است ای یعقوب دیده باز کن

حیله اخوان دریده یوسفت را پیرهن

تا چه دید از حالت پروانهٔ پرسوخته ‏

شمع را کو دیده گریان بود اندر انجمن

طلعت لیلاست این یا داغ مجنون توامان

لاله‌های داغداری کو بروید از دمن

کشتگان عشق را هر یک نشانی داده‌اند

داغ حیدر روید آشفته چو گل از خاک من

مدعی تا چند می‌کوشی تو در آزار منم

رحمتی ناید تو را بر ناله‌های زار من

من سگ کوی مغانم رتبه من پاس دار

طوق اخلاسم به گردن بین بدان مقدار من

سر عشقی بود پنهان در درونم سال‌ها

از چه ای دیده دریدی پرده اسرار من

نه شهاب ثاقب آمد آفت دیو رجیم

تو نه پرهیزی چرا از آه آتشبار من

من که چون زر تفته‌ام از آتش اخلاس عشق

چون محک ای دل سیه جویی چرا معیار من

رخت سالوسم نباشد بت‌پرستم برملا

فخرها بر سبحهٔ تو دارد این زنار من

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن

سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان

ناصرخسرو

ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن

خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن

همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون

نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن

راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو

[...]

ازرقی هروی

سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من

سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن

سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه

در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن

نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام

[...]

منوچهری

ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن

جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن

هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند

گویی اندر روح تو مضمر همی‌گردد بدن

گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب

[...]

قطران تبریزی

ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن

روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن

مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق

سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن

از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه