ساقی به یاد دوست کرم کن پیالهای
درویش را ز سفره یغما نوالهای
برخیز زلف و رخ بنما و بچم که دل
خواهد بنفشهزار و گل و سرو و لالهای
محتاج درس و حکمت یونانیان چراست
خواند از کتاب عشق تو هرکس نوالهای
طغرای خط به گرد رخت دل چو دید گفت
دارد به کف به فتوی خونم رسالهای
خوی بر گل عذار تو گویی به صبحدم
بر برگ گل ز ابر چکیده است ژالهای
گفتم که ماهی و نبود ماه را کلاه
سروی به سر ز مشک نبسته کلالهای
بهر کساد حسن خطت میزند سلاح
وقت کسادیست مه آرد چه هالهای
مطرب ز زخمهای که تو بر پرده میزنی
هر زخم دل به نغمه او داشت نالهای
آشفته سرنوشت ازل داده لاجرم
ما را به پیر بادهفروشان حوالهای
آن پیر باده خانه وحدت علی که بود
امکان تمام از خم جودش فضالهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف عشق و زیباییهاست. شاعر از ساقی میخواهد تا به یاد دوست، پیالهای به او بدهد و درویش را از سفره یغما سیراب کند. او به زیبایی زلف و رخ محبوب اشاره میکند و نارضایتی دل را از بینظمی طبیعت بیان میکند. در ادامه، شاعر به جستجوی حکمت و عشق یونانیان میپردازد و به زیبایی خط و دلنوشتهها اشاره میکند. محبت و زیبایی محبوب را با گلها و چمنها مقایسه میکند و به موسیقی و نغمهای که از زخم دل برمیخیزد میپردازد. در نهایت، به پیر بادهفروش اشاره میکند که نماد وحدت و خیرات است و از فیض وجود او بهرهمند میشود. این شعر ترکیبی از عشق، زیبایی و عرفان را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، به یاد دوست، لطف کن و یک پیاله به این درویش بده، تا از سفرهی یغما سهمی بگیرد.
هوش مصنوعی: برخیز و زیباییهای خود را به نمایش بگذار، زیرا دل به داشتن زیباییهایی همچون بنفشه، گل، سرو و لاله نیاز دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق تو نگاهی بیندازد، دیگر نیازی به یادگیری و حکمت یونانیان ندارد.
هوش مصنوعی: خط زیبای تو وقتی به دور گردنت افتاد، دل طغرای خط گفت که با این زیبایی، خون من به پای تو فدای میشود و رسالهای در دل نوشت.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو مانند صبح زود است که بر روی گلبرگها، قطرههای شبنم از ابرها باریده است.
هوش مصنوعی: گفتم که ای ماه، ولی تو ماه نیستی. به جای تو، کلاهی از مشک بر سر سرو گذاشتهام که در انتهایش دمی مانند کلاله است.
هوش مصنوعی: برای کسانی که از زیبایی خط تو سود میبرند، سلاح نیست، بلکه زمان رکود است که چه شکوه و جلوهای میتواند بوجود آورد.
هوش مصنوعی: خواننده با نواختن چنگ، در دلهای بسیاری که زخمهایی دارند، ناله و غم را به وجود میآورد. هر زخمی که بر پرده موسیقی میزند، بازتابی از درد و رنج آن دلهاست.
هوش مصنوعی: سرنوشت ما که از ابتدا دچار آشفتگی بوده، ما را ناگزیر به سمت پیر بادهفروشان رهنمون کرده است.
هوش مصنوعی: آن پیر که در میخانهی وحدت علی حضور دارد، به خاطر بخششهای فراوانش، تمامی امکانات را فراهم میکند. مانند فضلهای از خم شراب که به برکت آن، نعمتها به دست میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از جان وصل خویش فرستم نواله ای
بر لعل می فروش خودم کن حواله ای
زانگه که لعل دلکش تو می فروش شد
ما را بده ز لعل لب خود پیاله ای
تا خال دلفریب تو دیدم به چشم دل
[...]
آن را که هست گردش چشم غزالهای
در کار نیست رطل گران و پیالهای
ما را ز کهنه و نو عالم بود کفاف
معشوق نو خطی و می دیر سالهای
تا گل شکفته شد گرو میفروش کرد
[...]
ای مو بر آفتاب تو مشکینکلالهای
ای خط به ماه عارض دلدار هالهای
از احسن القصص نکند یاد یوسفش
خواند از کتاب حسن تو هرکس مقالهای
از ماه تا به ماهی و از عرش تا به فرش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.