وه که به ناف خون شود نافه آهوان چین
تا که به باد دادهای طره و زلف عنبرین
گر ببری هزار دل نیست خبر ز هستیم
بسکه شکنج زلف تو، خم به خم است و چین به چین
یار ز راه میرسد غالیه سوده بر سمن
باد ز باغ میوزد مشک ختن در آستین
گرد لبت چه دید خم، وهم فتاد بر غلط
گفت هجوم مور بین باز بهگرد انگبین
کاخ تمام لاله شد تا تو کشیدهای نقاب
بزم پر از ستاره شد خوی چو فشاندی از جبین
پرده عشق ساز کن مطرب بزم عاشقان
تا که به مزد چنگ تو بذل کنیم عقل و دین
سرو چمان من چو خضر ار گذرد بهسوی دشت
جای گناه سر زند ناز و کرشمه از زمین
زلف سیاه هندویش غمزه چشم جادویش
آن ز یسار میبرد، وآن کشدم سوی یمین
منع نظر نمیکند آشفته زاهدم دگر
بنگرد ار به چشم ما آینه خدای بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این
بیش فلک نمیکشد درد مرا و نی زمین
این دل من چه پرغم است وان دل تو چه فارغ است
آن رخ تو چو خوب چین وین رخ من پر است چین
تا که بسوزد این جهان چند بسوزد این دلم
[...]
شد ز جفای آسمان قامت ماه در کمین
چشم کشاده سیدا گردش چرخ را بوبین
کار فلک به بیدلان هست مدام جور و کین
وحشی اگر چنین بود طور زمانه بعد از این
چون به معلق ایستد آن مه و سر در آستین
سرو بروید از فلک، ماه بجوشد از زمین
دوش که شاه اختران والی چرخ چارمین
کرد ز اوج آسمان میل به مرکز زمین
من ز پس ادای فرض اندر خانهٔ خدا
بر نهجی که واردست از در شرع و ره دین
کردم زی سرای خود میل و زدم قدم برون
[...]
مفتی شفتی شقی شد به جهنم از جهان
مرد و فزود مرگ او رونق شرع و رنگ دین
غاصب حق اولیاء رهزن منهج هدی
عار علی مرتضی، ننگ محمد امین
حجت جوق اشقیا، حاکی سمعه و ریا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.