گنجور

 
سعدی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «به کدام دل صبوری، کنم ای نگار بی‌تو» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «و» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
د
ر
ز
م
و
ی

شماره ۱: ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا - به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را

شماره ۲: می‌ندانم چه کنم چاره من این دستان را - تا به دست آورم آن دلبر پردستان را

شماره ۳: ای مسلمانان فغان زان نرگس جادو فریب - کو به یک ره برد از من صبر و آرام و شکیب

شماره ۴: قیامتست سفر کردن از دیار حبیب - مرا همیشه قضا را قیامتست نصیب

شماره ۵: چشم تو طلسم جاودانست - یا فتنه آخرالزمانست

شماره ۶: حالم از شرح غمت افسانه ایست - چشمم از عکس رخت بتخانه ایست

شماره ۷: خسته تیغ فراقم سخت مشتاقم به غایت - ای صبا آخر چه گردد گر کنی یکدم عنایت؟

شماره ۸: می‌روم با درد و حسرت از دیارت خیر باد - می‌گذارم جان به خدمت یادگارت خیر باد

شماره ۹: ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد - غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد

شماره ۱۰: بخت و دولت به برم زآب روان باز آمد - وز سعادت به سرم سرو روان باز آمد

شماره ۱۱: رفت آن کم بر تو آبی بود - یا سلام مرا جوابی بود

شماره ۱۲: یاد دارم که روزگاری بود - که مرا پیش غمگساری بود

شماره ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید): خسرو من چون به بارگاه برآید - نعره و فریاد از سپاه برآید

شماره ۱۴: باد بهاری وزید، از طرف مرغزار - باز به گردون رسید، ناله هر مرغ‌زار

شماره ۱۵: ایا نسیم سحر بوی زلف یار بیار - قرار دل ز سر زلف بی‌قرار بیار

شماره ۱۶: اگر چه دل به کسی داد، جان ماست هنوز - به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز

شماره ۱۷: چه درد دلست اینچه من درفتادم - که در دام مهر تو دلبر فتادم؟

شماره ۱۸: من از تو هیچ نبریدم که هستی یار دلبندم - تو را چون بنده‌ای گشتم به فرمانت کمر بندم

شماره ۱۹: من این نامه که اکنون می‌نویسم - به آب چشم پر خون می‌نویسم

شماره ۲۰: دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم - چه کنم با که بگویم چه خیال اندیشم؟

شماره ۲۱: بیا بیا که ز عشقت چنان پریشانم - که می‌رود ز غمت بر زبان پریشانم

شماره ۲۲: من خسته چون ندارم، نفسی قرار بی‌تو - به کدام دل صبوری، کنم ای نگار بی‌تو

شماره ۲۳: ای یار ناسامان من، از من چرا رنجیده‌ای؟ - وی درد و ای درمان من، از من چرا رنجیده‌ای؟

شماره ۲۴: چنان خوب رویی بدان دلربایی - دریغت نیاید به هر کس نمایی

شماره ۲۵: هر شبی با دلی و صد زاری - منم و آب چشم و بیداری

شماره ۲۶ - ترکیب بند: در عهد تو ای نگار دلبند - بس عهد که بشکنند و سوگند

شماره ۲۷: می‌میرم و همچنان نظر بر چپ و راست - تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟

شماره ۲۸: از روی نکو صبر نمی‌شاید کرد - لیکن نه به اختیار می‌باید کرد

شماره ۲۹: خفتی و به خفتنت پراکنده شدیم - برخاستی و به دیدنت زنده شدیم

شماره ۳۰: نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت - تو زیبایی به نام ایزد چرا باید که بربندی؟

شماره ۳۱: می‌شنیدم به حسن چون قمری - چون بدیدم از آن تو خوب‌تری