بخش ۱ - سر آغاز: اگر هوشمندی به معنی گرای
بخش ۲ - گفتار اندر نواخت ضعیفان: پدرمرده را سایه بر سر فکن
بخش ۳ - حکایت ابراهیم علیهالسلام: شنیدم که یک هفته ابنالسبیل
بخش ۴ - گفتار اندر احسان با نیک و بد: گره بر سر بند احسان مزن
بخش ۵ - حکایت عابد با شوخدیده: زباندانی آمد به صاحبدلی
بخش ۶ - حکایت ممسک و فرزند ناخلف: یکی رفت و دینار از او صد هزار
بخش ۷ - حکایت: بزارید وقتی زنی پیش شوی
بخش ۸ - حکایت: شنیدم که پیری به راه حجاز
بخش ۹ - حکایت: به سرهنگ سلطان چنین گفت زن
بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل: یکی را کرم بود و قوت نبود
بخش ۱۱ - حکایت: یکی در بیابان سگی تشنه یافت
بخش ۱۲ - گفتار اندر گردش روزگار: تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت
بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت: بنالید درویشی از ضعف حال
بخش ۱۴ - حکایت: یکی سیرت نیکمردان شنو
بخش ۱۵ - گفتار اندر ثمره جوانمردی: ببخش ای پسر کآدمی زاده صید
بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان: به ره بر یکی پیشم آمد جوان
بخش ۱۷ - حکایت درویش با روباه: یکی روبهی دید بی دست و پای
بخش ۱۸ - حکایت: شنیدم که مردی است پاکیزه بوم
بخش ۱۹ - حکایت حاتم طائی و صفت جوانمردی او: شنیدم در ایام حاتم که بود
بخش ۲۰ - حکایت در آزمودن پادشاه یمن حاتم را به آزادمردی: ندانم که گفت این حکایت به من
بخش ۲۱ - حکایت دختر حاتم در روزگار پیغمبر (ص): شنیدم که طی در زمان رسول
بخش ۲۲ - حکایت حاتم طائی: ز بنگاه حاتم یکی پیرمرد
بخش ۲۳ - حکایت: یکی را خری در گل افتاده بود
بخش ۲۴ - حکایت: شنیدم که مغروری از کبر مست
بخش ۲۵ - حکایت: یکی را پسر گم شد از راحله
بخش ۲۶ - حکایت: ز تاج ملکزادهای در مناخ
بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی: یکی زهره خرج کردن نداشت
بخش ۲۸ - حکایت: جوانی به دانگی کرم کرده بود
بخش ۲۹ - حکایت در معنی ثمرات نکوکاری در آخرت: کسی دید صحرای محشر به خواب
بخش ۳۰ - حکایت: شنیدم که مردی غم خانه خورد