بخش ۱ - سرآغاز: خوشا وقت شوریدگان غمش
بخش ۲ - تقریر عشق مجازی و قوت آن: تو را عشق همچون خودی ز آب و گل
بخش ۳ - در محبت روحانی: چو عشقی که بنیاد آن بر هواست
بخش ۴ - حکایت در معنی تحمل محب صادق: شنیدم که وقتی گدازادهای
بخش ۵ - حکایت در معنی اهل محبت: شنیدم که بر لحن خنیاگری
بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق: یکی شاهدی در سمرقند داشت
بخش ۷ - حکایت در فدا شدن اهل محبت و غنیمت شمردن: یکی تشنه میگفت و جان میسپرد
بخش ۸ - حکایت صبر و ثبات روندگان: چنین نقل دارم ز مردان راه
بخش ۹ - حکایت: شنیدم که پیری شبی زنده داشت
بخش ۱۰ - حکایت: یکی در نشابور دانی چه گفت
بخش ۱۱ - حکایت در صبر بر جفای آن که از او صبر نتوان کرد: شکایت کند نوعروسی جوان
بخش ۱۲ - حکایت: طبیبی پری چهره در مرو بود
بخش ۱۳ - حکایت در معنی استیلای عشق بر عقل: یکی پنجه آهنین راست کرد
بخش ۱۴ - حکایت در معنی عزت محبوب در نظر محب: میان دو عم زاده وصلت فتاد
بخش ۱۵ - حکایت مجنون و صدق محبت او: به مجنون کسی گفت کای نیک پی
بخش ۱۶ - حکایت سلطان محمود و سیرت ایاز: یکی خرده بر شاه غزنین گرفت
بخش ۱۷ - حکایت: قضا را من و پیری از فاریاب
بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری: ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست
بخش ۱۹ - حکایت دهقان در لشکر سلطان: رئیس دهی با پسر در رهی
بخش ۲۰ - حکایت: ثنا گفت بر سعد زنگی کسی
بخش ۲۱ - حکایت صاحب نظر پارسا: یکی را چو من دل به دست کسی
بخش ۲۲ - گفتار اندر سماع اهل دل و تقریر حق و باطل آن: اگر مرد عشقی کم خویش گیر
بخش ۲۳ - حکایت: شکر لب جوانی نی آموختی
بخش ۲۴ - حکایت پروانه و صدق محبت او: کسی گفت پروانه را کای حقیر
بخش ۲۵ - مخاطبه شمع و پروانه: شبی یاد دارم که چشمم نخفت