فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۲: این جواب غزل حافظ شیراز که گفت - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷: فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳: این غزلم جواب آنکه عارف روم گفته فیض - آمدهام که سر نهم عشق ترا بسر برم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۳: آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم - ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳: عزم دیدار تو دارد، جان بر لب آمده - بازگردد یا برآید، چیست فرمان شما؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲: عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده - باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲: بهر بغض و حسد خارجیان غصه مخور - که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزهسرشت - که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲: من به دل کاشتم این مهر تو خود میدانی - هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰: من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش - هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶: نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد - عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴: نفسِ بادِ صبا مُشکفشان خواهد شد - عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷: دلم چو گشت مصیقل به صیقل مهرش - بود ز زنگ حوادث بر آینه مصقول
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶: دل از جواهرِ مِهرت چو صیقلی دارد - بُوَد ز زنگِ حوادث هر آینه مَصقول
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳: نماز شام غریبان چو گریه آغازم - به مویههای غریبانه قصه پردازم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳: نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم - به مویههایِ غریبانه قِصه پردازم
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵: گرچه افتاد ز هجرش گرهی در کارم - همچنان چشم کرم از کرمش میدارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴: گرچه افتاد ز زلفش گرهی در کارم - همچُنان چشمِ گشاد از کَرَمَش میدارم
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵: دیده بخت به افسانه او شد در خواب - کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴: دیدهٔ بخت به افسانهٔ او شد در خواب - کو نسیمی ز عنایت که کُنَد بیدارم؟
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱: «گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر - آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم»
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱: گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر - آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا برم؟
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰: کتبت قصّة شوقی و مدمعی باکی - بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱: کَتَبتُ قِصَّةَ شَوقی و مَدمَعی باکی - بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱: بسی شوق تو در دل هست و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱: بسی سرگشتهاند این فرقه حق در فراق تو - مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است - مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱: نداند قدر تو سنّی که از اوهام بیرونی - نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق - نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱: ملک در سجده آدم زمین بوسید و نیت کرد - که در حسن تو چیزی یافت پیش از طور انسانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴: ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد - که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲: دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است - بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰: دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است - بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲: سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی - خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰: سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی - خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲: قلم را آن زمان نبود که سرّ عشق گوید باز - ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰: قلم را آن زبان نَبوَد که سرِّ عشق گوید باز - ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: از تیر شب هجر تو جانم به لب آمد - وقت است که همچون مه تابان به درآئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد - وقت است که همچون مه تابان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: گر از روش حافظ و قرآن به در آئی - هر ره که روی باز پشیمان به در آئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی - هر جا که روی زود پشیمان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح - باشد که چو خورشید درخشان به در آئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح - باشد که چو خورشید درخشان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: تا کی چو صبا بر تو گمارم دم همت - کز غنچه چو گل خرم و خندان به در آئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: چندان چو صبا بر تو گمارم دم همّت - کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳: ای فیض مخور غصه که این پرده غیبت - برخیزد و از کلبه احزان به درآئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴: حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مهرو - بازآید و از کلبه احزان به درآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶: ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی - دل بی تو به جان آمد وقتست که باز آئی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳: ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی - دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹: دانم دلت ببخشد بر اشک شبنشینان - گر حال ما بپرسی از باد صبحگاهی»
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹: دانم دلت ببخشد بر عجز شبنشینان - گر حال بنده پرسی از باد صبحگاهی
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹: در طلعت تو پیدا انوار پادشاهی - در غیبت تو پنهان صد حکمت الهی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹: ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی - در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی