خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند
سوی آرامگه عشق براتم دادند
یار مستان خرابات الستم کردند
از دم روح فزاشان برکاتم دادند
عشق بگرفت مرا از من و بنشست بجا
سیئاتم ستدند و حسناتم دادند
فیض هر نشاه زفیض دگری بهتر بود
وقت شان خوش که نشان نشئاتم دادند
عشق صوری عجبی در دل افسرده دمید
مرگ را سر ببریدند و حیاتم دادند
هر چه دادم بعوض خوبتری بگرفتم
چون گذشتم زصفت جلوهٔ ذاتم دادند
جون سپردم صفت و ذات باهلش یکیک
نو بنو خلعتی از ذات و صفاتم دادند
بار عقلی که از اندوش دلم بود گران
چون فکندم زغم و غصه نجاتم دادند
زیرخط آب حیات از لب اونوشیدم
ره بسر چشمهٔ خضر از ظلماتم دادند
چه گشادی که شد از دولت عشقم روزی
شکرلله که در این شیوه ثباتم دادند
هر چرا یافتم از دولت شبخیزی بود
کام جان از برکات خلواتم دادند
کاسهٔ فقر گرفتم بکف عجز و نیاز
چون بدیدند فقیرم صدقاتم دادند
فیض تبدیل صفت کن بصفات معشوق
کاین مقامات زتبدیل صفاتم دادند
این جواب غزل حافظ آگاه که گفت
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربهای عمیق و دگرگونکننده در ارتباط با عشق سخن میگوید. او توضیح میدهد که چگونه عشق به او نجات داده و او را از غم و اندوه آزاد کرده است. شاعر به زیبایی و برکتهایی اشاره میکند که از طریق عشق نصیبش شده و بیان میکند که عشق، درد و مرگ را به زندگی و حیات تبدیل کرده است. او همچنین به تبادل صفات و هویتش با معشوقش اشاره میکند و بیان میکند که هر آنچه از دست داده، به بهتری بدل شده است. در نهایت، شاعر شکرگزاری خود را از این تحول در زندگی ابراز میکند.
هوش مصنوعی: خوشحالم از روزی که مرا از دست عقل و تفکر آزاد کردند و به آرامش عشق راهنماییام کردند.
هوش مصنوعی: دوستان مان در خرابات (محل شادی و عیش) مرا با روحی که در خود دارند، به خوبی راهنمایی کردند و برکات و نعمتهایی را به من عطا کردند.
هوش مصنوعی: عشق مرا از خودم جدا کرد و در جایی دیگر قرار داد. گناههایم را گرفتند و به جای آن، نیکیها را به من بخشیدند.
هوش مصنوعی: هر حالت خوشی از خوشی دیگر بهتر است، و زمانهای خوب آنجا هستند که نشانههای خوشی به من نشان داده شدهاند.
هوش مصنوعی: عشق ظاهری و حیرتانگیزی در دل غمگین من جوانه زد، به گونهای که مرگ را از من دور کرد و به جای آن زندگی جدیدی به من بخشید.
هوش مصنوعی: هر چه که به دیگران دادم، در عوض چیزهای بهتری دریافت کردم. وقتی از ویژگیهای دنیوی عبور کردم، جلوهای از وجود خود را به من نشان دادند.
هوش مصنوعی: من تمام وجودم را به عشق او تقدیم کردم و او نیز به من هدایایی از ویژگیها و صفاتش عطا کرد.
هوش مصنوعی: بار سنگینی از فکر و اندیشهای که بر دل من نشسته بود، وقتی که از غم و ناراحتی رها شدم، باعث آزادی و نجاتم شد.
هوش مصنوعی: من از لب آن نوشیدم که پایین خط آب حیات قرار دارد و در مسیر چشمهٔ خضر، از تاریکیها به من راهنمایی کردند.
هوش مصنوعی: عشقم به من برکت و خوشبختی بخشید و باعث شد که در این مسیر به ثبات و آرامش برسم. سپاسگزارم که این احساس شیرین را نصیبم کردند.
هوش مصنوعی: هر کجا که به موفقیتی رسیدم، دلیل آن بیداری در شب بوده است و لذت زندگیام را از برکات تنهایی و انس با خود دریافت کردهام.
هوش مصنوعی: من ظرف فقر را در دست دارم و به شدت محتاج و ناتوان هستم. وقتی دیگران فقیر بودن مرا دیدند، برایم صدقه و کمک کردند.
هوش مصنوعی: به منجمد کردن ویژگیهای خود به ویژگیهای معشوق بپرداز، زیرا این جایگاهها و مراحل، نتیجهی تغییر صفات من است.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجربهای اشاره میکند که در وقت سحر از ناراحتی و غم رهایی یافته است. او از کسی که به او کمک کرده و از غصهاش نجاتش داده، قدردانی میکند. این لحظه تغییر و آرامش برای او دلیل امیدواری و شادی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند
بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند
باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
[...]
دوش بر سوز دل و سینه براتم دادند
سر چو شمعم ببریدند و حیاتم دادند
ناله کردم به نهان عشوه خموشم کردند
گریه کردم ز شکرخند نباتم دادند
درد و صاف غم و شادی به من ارزانی شد
[...]
داروی بیهشی از جام صفاتم دادند
سرمه خامشی از نقطه ذاتم دادند
گرد راه عدم از خویش نیفشانده هنوز
تنگ چشمان حوادث به براتم دادند
منم آن رهرو لب تشنه که از صدق طلب
[...]
بهر مهر تو به فردوس براتم دادند
وز جهنم به ولای تو نجاتم دادند
در شب هجر تو بودم چو خضر در ظلمات
تا که از چشمه شوق آب حیاتم دادند
سرخوش از دوستی آل پیمبر گشتم
[...]
از ازل در رحم آنگه که حیاتم دادند
یکنفس چاشنی عمر ثباتم دادند
بزم آفاق نمودند به من چون شطرنج
آن زمان جای در این عرصه ماتم دادند
صبر و آرام و دل و هوش ز من بگرفتند
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.