گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
پروین اعتصامی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «در خانه شحنه خفته و دزدان بکوی و بام» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «م» است.

حرف آخر قافیه

الف
ت
د
ر
ش
گ
م
ن
ی

قصیده شماره ۱: ای دل عبث مخور غم دنیا را

قصیده شماره ۲: کار مده نفس تبه کار را

قصیده شماره ۳: رهاییت باید، رها کن جهان را

قصیده شماره ۴: یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی

قصیده شماره ۵: ای کنده سیل فتنه ز بنیادت

قصیده شماره ۶: ای دل، فلک سفله کجمدار است

قصیده شماره ۷: آهوی روزگار نه آهوست، اژدر است

قصیده شماره ۸: ای عجب! این راه نه راه خداست

قصیده شماره ۹: گویند عارفان هنر و علم کیمیاست

قصیده شماره ۱۰: شالوده کاخ جهان بر آبست

قصیده شماره ۱۱: آنکس که چو سیمرغ بی نشان است

قصیده شماره ۱۲: اگرچه در ره هستی هزار دشواریست

قصیده شماره ۱۳: عاقل از کار بزرگی طلبید

قصیده شماره ۱۴: ای دل، بقا دوام و بقائی چنان نداشت

قصیده شماره ۱۵: دل اگر توشه و توانی داشت

قصیده شماره ۱۶: فلک، ای دوست، ز بس بی‌حد و بی‌مر گردد

قصیده شماره ۱۷: سوخت اوراق دل از اخگر پنداری چند

قصیده شماره ۱۸: سر و عقل گر خدمت جان کنند

قصیده شماره ۱۹: ای دوست، دزد حاجب و دربان نمی‌شود

قصیده شماره ۲۰: دانی که را سزد صفت پاکی:

قصیده شماره ۲۱: هفته‌ها کردیم ماه و سالها کردیم پار

قصیده شماره ۲۲: کارها بود در این کارگه اخضر

قصیده شماره ۲۳: ای سیه مار جهان را شده افسونگر

قصیده شماره ۲۴: ای شده شیفته گیتی و دورانش

قصیده شماره ۲۵: ای بی خبر ز منزل و پیش آهنگ

قصیده شماره ۲۶: در خانه شحنه خفته و دزدان بکوی و بام

قصیده شماره ۲۷: نخواست هیچ خردمند وام از ایام

قصیده شماره ۲۸: نفس گفتست بسی ژاژ و بسی مبهم

قصیده شماره ۲۹: تا ببازار جهان سوداگریم

قصیده شماره ۳۰: بد منشانند زیر گنبد گردان

قصیده شماره ۳۱: حاصل عمر تو افسوس شد و حرمان

قصیده شماره ۳۲: دزد تو شد این زمانه ریمن

قصیده شماره ۳۳: دگر باره شد از تاراج بهمن

قصیده شماره ۳۴: پرده کس نشد این پرده میناگون

قصیده شماره ۳۵: گرت ایدوست بود دیده روشن بین

قصیده شماره ۳۶: تو بلند آوازه بودی، ای روان

قصیده شماره ۳۷: گردون نرهد ز تندرفتاری

قصیده شماره ۳۸: سود خود را چه شماری که زیانکاری

قصیده شماره ۳۹: ای شده سوخته آتش نفسانی

قصیده شماره ۴۰: اگر روی طلب زائینه معنی نگردانی

قصیده شماره ۴۱: بسوز اندرین تیه، ای دل نهانی

قصیده شماره ۴۲: همی با عقل در چون و چرائی

 
sunny dark_mode