رهاییت باید، رها کن جهان را
نگه دار ز آلودگی پاکجان را
به سر برشو این گنبد آبگون را
به هم بشکن این طبل خالیمیان را
گذشتنگه است این سرای سپنجی
برو بازجو دولت جاودان را
ز هر باد، چون گرد منما بلندی
که پست است همت، بلند آسمان را
به رود اندرون، خانه عاقل نسازد
که ویران کند سیل آن خانمان را
چه آسان به دامت درافکند گیتی
چه ارزان گرفت از تو عمر گران را
ترا پاسبان است چشم تو و من
همیخفته میبینم این پاسبان را
سمند تو زی پرتگاه از چه پوید
ببین تا به دست که دادی عنان را
ره و رسم بازارگانی چه دانی
تو کز سود نشناختستی زیان را
یکی کشتی از دانش و عزم باید
چنین بحر پروحشت بیکران را
زمینت چو اژدر به ناگه ببلعد
تو باری غنیمت شمار این زمان را
فروغی ده این دیدهٔ کمضیا را
توانا کن این خاطر ناتوان را
تو ای سالیان خفته، بگشای چشمی
تو ای گمشده، بازجو کاروان را
مفرسای با تیرهرایی درون را
میالای با ژاژخایی دهان را
ز خوان جهان هرکه را یک نواله
بدادند و آنگه ربودند خوان را
به بستان جان تا گلی هست، پروین
تو خود باغبانی کن این بوستان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به انسانها توصیه میکند که از دنیای مادی و آلودگیهای آن رها شوند و به پاکی جان و حقیقت بپردازند. او تأکید میکند که زندگی دنیوی فانی و گذراست و باید به دنبال معنای جاودان و حقیقت وجودی خود باشند. شاعر میگوید که انسان نباید به ظواهر دنیا دل ببندد، زیرا این دنیا همچون طعمهای است که به آسانی انسان را فریب میدهد. او همچنین به اهمیت آگاهی و بیداری از خواب غفلت اشاره میکند و انسانها را به جستجوی حقیقت و رشد درونی دعوت میکند. درنهایت، او از باغبانی ذهن و جان سخن میگوید و تأکید میکند که باید به زیباییهای درونی و معنوی خود رسیدگی کنیم.
هوش مصنوعی: آزادی تو باید اهمیت داشته باشد، پس دنیا را رها کن و از آلودگیها محافظت کن تا جان پاکت سالم بماند.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی دعوت به افزایش آگاهی و شکستن مرزهای ظاهری و بیمحتواست. به نظر میرسد گوینده خواهان آن است که از محدودیتهای موجود عبور کرده و واقعیتهای عمیقتری را کشف کند. گنبد آبگون نماد زیبایی و ظاهری فریبنده است و طبل خالی به بیمحتوایی و سطحی بودن امور اشاره دارد. در نتیجه، این بیان سعی در تشویق به درک و بینش عمیقتر از زندگی و هستی دارد.
هوش مصنوعی: این دنیا محل گذر و فانی است، بنابراین به دنبال حقیقت جاودانه و ابدی باش.
هوش مصنوعی: هر وقت که به توفانی برخورد کردی، به یاد داشته باش که بلندی همت تو میتواند از هر بلندی دیگر بالاتر باشد، حتی اگر در لحظهای به نظر برسد که در شرایط دشواری قرار داری.
هوش مصنوعی: انسان عاقل نباید در کنار رودخانه خانه بسازد، زیرا ممکن است سیل آن خانه را ویران کند.
هوش مصنوعی: دنیا به راحتی تو را در دام خود میافکند و عمر باارزش تو را به قیمت کمی میگیرد.
هوش مصنوعی: چشم تو نظارت میکند بر من و من در خواب هستم و میبینم که این نگهبان (چشم تو) مراقب من است.
هوش مصنوعی: اسب تو در لبه پرتگاه چه نیازی به دویدن دارد؟ ببین این عنان را به دست کی سپردی.
هوش مصنوعی: تو که هیچ چیز از اصول تجارت نمیدانی، چگونه میتوانی بفهمی که سود چیست و زیان چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: برای عبور از دریای وسیع و پرخطر جهالت، به یک کشتی از دانش و اراده نیاز داریم.
هوش مصنوعی: اگر زمین به ناگاه تو را ببلعد و به کام خود بگیرد، این لحظه را غنیمت بشمار.
هوش مصنوعی: ای روشنایی، این چشمان کمنور را روشن کن و این دل ناتوان را قوی و توانا ساز.
هوش مصنوعی: ای سالهای خوابآلود، چشمانت را بگشا! ای کسی که گم شدهای، به دنبال کاروان برو و آن را پیدا کن.
هوش مصنوعی: با انسانهای بیمحتوا و پرحرفی که فقط از روی ظاهر صحبت میکنند، همنشینی نکن و به دل خود نزن.
هوش مصنوعی: هر که از سفرهٔ دنیا لقمهای برداشت و سپس آن سفره را از او برداشتند، به نوعی از نعمتها و فرصتها بیبهره مانده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی و زیباییهایی در اطراف وجود دارد، از آن بهرهبرداری کن و خودت را در پرورش و مراقبت از این زیباییها مشغول کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
به چشم نهان بین نهان جهان را
که چشم عیانبین نبیند نهان را
نهان در جهان چیست؟ آزاده مردم
ببینی نهان را، نبینی عیان را
جهان را به آهن نشایدش بستن
[...]
همی تا بقا ممکن است آسمان را
بقا باد سلطان سلطان نشان را
خداوند عالم که بفزود رتبت
زتختش زمین را ز تاج آسمان را
شهنشاه سنجر که بستد به خنجر
[...]
گران آمده کار و بارم جهان را
سبک اعتبار وجودم زمان را
ندیده وفا عهد من آسمان را
نموده من خسته ناتوان را
نقابی بر افکن ز پی امتحان را
که تا بینی از جان لبالب جهان را
چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی
برقص اندر آری زمین و زمان را
بروی زمین مهروار ار بخندی
[...]
منه بر دل زار بار جهان را
سبک ساز بر شاخ گل آشیان را
نفس آتشین کن به تسخیر گردون
که آتش کند نرم، پشت کمان را
چو شد زهر عادت، مضرت نبخشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.