گنجور

حاشیه‌ها

احمد رحمت‌بر در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۴:

نشمیدن: عیش و نوش کردن

احمد رحمت‌بر در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۴:

شیوه زن: در تداول عامه ، شیوه زننده. اهل فرقه. کسی که دارای عادتهای زشت و ناپسند اخلاقی است.

احمد رحمت‌بر در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۰۳ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۴:

مِترِس، از فرانسوی، به معنی معشوقه.

maîtresse

فرخ مردان در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶:

انوشه که کردید گوهر پدید

درود از شما خود بدین سان سزید

مصرع دوم یعنی درود بمعنای پیام. فریدون به ریشخند میگوید که چنین پیامی هم واقعا شایسته شخضیت شما بود

ابراهیم ازبک در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۵ - بیان آنک آنچ بیان کرده می‌شود صورت قصه است وانگه آن صورتیست کی در خورد این صورت گیرانست و درخورد آینهٔ تصویر ایشان و از قدوسیتی کی حقیقت این قصه راست نطق را ازین تنزیل شرم می‌آید و از خجالت سر و ریش و قلم گم می‌کند و العاقل یکفیه الاشاره:

می فرماید من همچون  کوه طورم که  خداوند اراده فرمود و خود را بدو نمایاند، از آن تجلیات الهی در حیرت بوده و بانگ مولانا از سرچشمه‌ی ذات باری تعالی است

 

توکل در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

حافظ خیلی زیبا در مصراع سوم میگوید معشوق چشمان بزرگی داشت که عربده می زد و همه را جذب می کرد همه نگاهش میکردند اما لبانش کوچک بود شکل غنچه و بوسه  داشت .افسوس را اگر تلفظ کنیم دهان حالت غنچه می گیرد و لب حالت بوسه می گیرد .و امروز هم می گویند بگو هلو تا لبانت حالت غنچه شود اما  حافظ میگوید افسوس که هم حالت غنچه بودن لب را نشان دهد هم حالت بوسه و هم ناراحتی و افسوس زا به همراه داشته باشد  لب حالت بوسه داشته باشد  و نتوانی ببوسی افسوس  میخوری که نمی توانی ببوسی یا خود معشوق افسوس می خورد که لبانش حالت بوسه گرفته و یار در کنارش نیست او را ببوسد و این مصراع نشان می دهد در زمان حافظ هم مثل الان چشم درشت و لب و دهان کوچک و لب نازک و غنچه ای نشانه زیبایی زنان بوده و دلربا بوده حالا شما تو خیال خودت فرض کن معشوقه ای زیبا رو را ببینی با زلف های باز و پریشان و لباسش هم باز و عرق کرده و چشمان درشت و  لب های غنچه ایش هم خندان باشه و همه یک طرف مست هم باشه 

توکل در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۲۶ در پاسخ به شادان کیوان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

افسوس کنان در این مصراع معنای ریشخند و تمسخر ندارد منظور حالت لب ها در هنگام بوسه است و لب غنچه . افسوس را تلفظ کنید لب حالت بوسه میگیرد مثل اینکه بگوییم معشوق خنده کنان نزد من آمد یعنی نقش خنده بر لب داشت و اینجا شاهکار حافظ است نمی گوید افسوس کنان آمد میگوید با لبش افسوس کنان بود یعنی نقش افسوس بر لبانش بود یعنی لب های غنچه ای داشت وقتی افسوس را تلفظ کنیم دهان و لب حالت بوسه و غنچه می گیرد حافظ در این مصراع میگوید  چشمانش بزرگ بود اما دهانش کوچک بود خیلی زیبا می گوید چشم درشت و لب غنچه ای بود  این صفت معشوق زیبا رو است همین امروز هم چشم درشت و دهان کوچک و لب غنچه ای از صفات زنان زیبا است اما حافظ زیباتر گفته یعنی چشمانش از بس زیبا بود گویا داد می زدو همه را  جذب می کرد و لبانش نازک و غنچه ای بود و همه افسوس می خوردند که یکبار ببوسندش  لب غنچه حالت بوسه هم دارد لبانش حالت بوسه دارد اما افسوس من نمیتوانم ببوسمش  امروز هنگام عکس گرفتن به شوخی میگویند بگو هلو یا بگو سیب که لبت خندان بشه یا غنچه بشه . خیلی زیبا حافظ صفت عربده جوی را برای چشم و افسوس کنان را برای لب آورده است 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۲۳ در پاسخ به فرزاد دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:

کاملا درست می فرمایید

سعدی دارد از شیرینی سخن خودش تمجید می کند و این مسبوق به سابقه است

سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی /باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند

طبق فرموده آقا هادی باید سعدی را نهاد بگیریم (مبتدای عربی)

ولی چنین نیست

سعدی در اینجا مخاطب است : ای سعدی شیرین سخنی تو حد و اندازه ندارد

و سپس آن را کامل می کند:

تا به بستان ضمیرت گل معنی بشکفت / بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند

در جای دیگری تعبیری بس زیباتر در وصف شیرین سخنی خودش دارد:

من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس

زحمتم می‌دهد از بس که سخن شیرین است

 

این که فرموده اند سعدی دارد مدح کسی دیگر می کند، صحیح نیست. چون نمی تواند مدح شیرین سخنی کسی دیگر را بکند و در ادامه  که یک باره به سراغ مدح خودش برود. در همه غزل هایی که مدحی از خودش کرده چنین بوده است

امین در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۵۶ در پاسخ به محمد حسین اصولی نژاد دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

درود بر شما
بله میتوان گفت ولی معمولا یک وزن با پایه های مشخص تعیین میشود و تمامی اشعاری که در آن وزن باشند را دربرمیگیرد. این که شما میفرمایید نه که غلط باشد ، ولی وزن اصلی این شعر نیست.
برخی اوزان هستند که به اصطلاح دوگانه اند که با رکن مفعول یا مستفعل (گاهی هم مستفعلن) آغاز میشوند.
مثلا مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن ( که در گنجور این گونه است ) را میتوان این گونه نیز گفت : مستعفلن مفاعلُ مستفعلن فعل
یا وزن رباعی : مفعول مفاعیل مفاعیل فعل => مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ فع
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن => مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن
اینها هم خب گونه های خاصی از اوزان هستند که همیشه هم اینطور نیست. مثلا رجز مثمن سالم همیشه مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن است. نمیتوانیم بگوییم مفعولُ فع مفعولُ فع مفعولُ فع مفعولُ فع. این بدان معنا نیست که نادرست است. نادرست نیست ولی با اصل وزن تفاوت دارد.

باقر رجبی ویسرودی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » نیلوفر:

با تشکر از خوانش عندلیب

باقر رجبی ویسرودی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » نیلوفر:

با سلام در بیت چهارم" سینه ی صدپاره" به نظرم درست تر و موزون تر است . باتشکر باقر رجبی ویسرودی

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۴۸ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

با درود جناب برگ بی برگی 

پس از مدتها بطور اتفاقی (البته هیچ چیز اتفاقی نیست!) در مراجعه به سایت گنجور به این غزل برخوردم و با مرور حاشیه ها به نوشتار حضرتعالی رسیدم و الحق که همچون سابق حق کلام را در تفسیر این غزل بیان فرموده اید. بی شک جویندگان  حقیقت کمال استفاده و لذت را از تفاسیر شما خواهند برد. پویا و مانا باشید.

احمد نیکو در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۱۶:

عبارت مصراع چهارم بدین گونه صحیح می باشد:

هر نقد که بود در میان آوردم

احمد زینلی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱:

این شعر بیان می کند که خداوند انسان ها را طالب است در حالیکه ما آدم ها  واقعا هیچ نمی دانیم و فقط باید طبق اوامر او رفتار کنیم 

میترا کیهان زاد در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:

درود بر شراب خواران خردمند که معنای حقیقی زندگی را دریافته اند 

احمد زینلی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۷ در پاسخ به رامین تیموری دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » حدیث جوانی:

آزاده من صحیح هست نه آزاده منم چون وزن به هم می خورد 

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۶ در پاسخ به هو۱۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

اینکه حضرت حافظ درویش مسلک بوده  به احتمال قوی درست باشد ولی نه درویش نعمت اللهی بلکه گفته شده از ملامتیان بوده است . در ضمن ملامتیان جزو دراویش اهل طریقت نیستند بلکه از اصحاب حقیقت می باشند که در مراتب سلوک بالاترین درجه یعنی سیر فی الله (و نه سیر الی الله ) است.

احمد زینلی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۵ در پاسخ به Mohammad faraji rad دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » حدیث جوانی:

مردم ندیده یعنی انسان ندیده و از ادم ها آزار دیده  

افسانه چراغی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۲۴ در پاسخ به سعادت دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترجیعات » ترجیع بند - ما گوشه نشینان خرابات الستیم:

البته وحشی بافقی بر شیخ بهایی تقدم دارد.

Mahmood Shams در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۱۵ در پاسخ به مایکل دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷:

با سلام و احترام ، کاش غلط ها رو بیان می کردید و تصحیح می فرمودید تا ما هم استفاده کنیم و لذت ببریم ، بنده با اینکه علاقه بسیاری به شعر کهن دارم  و زیاد می خوانم‌ بخصوص از حضرات مولانا ، سعدی و حافظ ،اما خود را صاحب نظر نمی دانم اما در همین فهم و درک ناچیز خود شباهت زیادی به قلم مولانا می بینم بخصوص در مصرع غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده ، ضمن اینکه شاعر بزرگ و گرانقدر و صاحب نظری چون صائب تبریزی همانطور که دوستان اشاره کردند این غزل را از مرشد روم و مولانا می دانند و همچون استقبال و ردیف هایی که از شعر حضرت سعدی و حافظ داشته اند ، و سندهایی که از کتاب های قدیمی موجوده نشان می دهد شاعر این غزل مولوی نه شخص دیگه ای ،  بر خلاف میل و سلیقه بعضی از دوستان !

۱
۹۱۴
۹۱۵
۹۱۶
۹۱۷
۹۱۸
۵۴۵۴