برمک در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۴ در پاسخ به محمد دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:
از اینها که گفتی تنها دو سه تاش در شاهنامه امده و باقی از فردوسی نیست
بویژه ان چهار واژه نخست که در ان بیت سست امده
فردوسی از نخست میخواسته سرود ملی ایرانیان را با زبان پارسی بسراید
تا انجا که واژگان دجله و بیت المقدس را هم به پهلوی اروند رود و خانه پاک میگوید
البته فردوسی با کسی دشمنی نداشته مگر نمیدانم اگر کسی با زبان خودش سخن بگوید چه گناه و جرمی ازش صادر شده ؟
برمک در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:
این بنگریمو زان پس چو جنبنده آمد پدید
همه رستنی زیر خویش آورید
خور و خواب و آرام جوید همی
و زان زندگی کام جوید همی
نه گویا زبان و نه جویا خرد
ز خاک و ز خاشاک تن پرورد
چمندگان از خاک و خاشاک تن نپرورند در ورژن خالقی نیز امده ز خاشاکها خویشتن پرورد که این نیز ناراست است تازگی گزیده ای کهن( سده پنج) از شاهنامه چاپ شده گزیدار بسیار در شاهنامه دست برده و همچنین دستنویس هایش سره نیست با اینهمه برخی از بیتهای که از دستش در رفته کهن اسا می نمایند
مانند همین لت
بدینگونه امدهنه گویا زبان و نه جویا خرد
ز هر خاشه ای خویشتن پرورداین راست است مگر نمیدانم خاشه را درست خوانده اند یا نه ، بدینجا خاشه شاید و چاشه فراشاید
بگمان من جدا از پذیرش یا ناپذیرش خاشه این راست است
ز هر ..... خویشتن پرورد
چاشه به چم لذت و مزه و غذا و تغذیه است واژه چاشت و اچار از انست
هنگامه حفیظی در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
به می سجاده رنگین کن ،در صورتی که شما انتظار داری بگه آلوده کن چون می سجاده رو آلوده می کنه اما رنگین گویا یک واژه مثبت است و این نهایت اعتماد به دل و بیان می کنه البته دل انسان عاشق
برمک در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان:
پیداست که در « اگر شیر جنگی » سخن فراوان است آنگونه که در گزیده کهن(سده پنج) آمده بجای کنام کناب آمده بدینگونه «کنابش کند گور در دشت شور»
با اینهمه این به دوگونه تواند بود
۱-
اگر شیر جنگی بیازد بگور
کنامش کند گور در دشت شور
شیر کنام گور را گور خواهد کرد و انهم در شوره زار
۲-
اگر شیر جنگی بیازد بگور
کنابش کند گور در دشت شور
گور از ترش شیر کنابش را به شورزار خواهد برد
کناب/کناو گوداب است
ز لشکر زبانآوری برگزیدکه گفتار ایشان بداند شنید
بدو گفت ز ایدر برو تا بروم
میاسای هیچ اندر آباد بوم
به قیصر بگو گر نداری خرد
ز رای تو مغز تو کیفر برد
اگر شیر جنگی بیازد بگور
کنابش کند گور در دشت شور
ز منذر تو گر دادیابی بسست
که او را نشست از بر هر کسست
چپ خویش پیدا کن از دست راست
چو پیدا کنی مرز جویی رواست
چو بخشندهٔ بوم و کشور منم
به گیتی سرافراز و مهتر منم
همه آن کنم کار کز من سزد
نمانم که بادی بدو بروزد
تو با تازیان دست یازی بکین
یکی در نهان خویشتن را ببین
و دیگر که آن پادشاهی مراست
در گاو تا پشت ماهی مراست
اگر من سپاهی فرستم بروم
تو را تیغ پولاد گردد چو موم
فرستاده از نزد نوشینروان
بیامد به کردار باد دمان
گذشته از این سخنان نوشیروان در پشتبانی منذر چه زیباست
پارسا پورسلطانی در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله:
عشق به اتش تشبیه شده
هوا اینجا حوس هست
این عشقی که داری به هوا و حوس آلوده نکن
پارسا پورسلطانی در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله:
شخص عاشق به مانند یک بیمار است
عشق سختیها و محنتهای بسیاری رو تحمل میکند
ورزش باد صبا که باعث بازشدن گلها میشه به مجروح شدن غنچه ها تعبیر شده
پارسا پورسلطانی در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله:
مسیح+دوا --»مراعات نظیر مسیح کسی بود که بیماران رو شفا میکرد
مسیح : جسم معنوی بر روی زمین
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۸ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۱ - حکایة العابد الذی قل الصبر لدیه فتفوق الکلب علیه:
درود
عشاء با کسره ع به معنای وقت نماز در اولین تاریکی شبانگاهی و عشاء با فتحه ع به معنای غذای شبانگاهی یا شام میباشد مثل عشای ربانی
شاد باشید
عباس بخشی در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:
عرض سلام!
مصرع اول بیت اخیر در کلمهای «حیوانات» فتحه لازم نیست باشد چون یک هجای بلندی «حی» برابر است با دو هجای کوتاه « حَ یَ». و در این بیت راحت میتوان خواند «حیوانات» نه «حَیَوانات». با درود.
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۵۶ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۱ - حکایة العابد الذی قل الصبر لدیه فتفوق الکلب علیه:
درود
قبل از هر چیز به زیبایی این مثنوی بنده معترفم ولیکن نکته ای که جالب وقابل تامله اینه که چرا عرفا وعلمای مسلمان همواره زرتشتیان گرامی وشاید بهتر بگم سایر پیروان ادیان الهی را در آثار خود به عنوان دشمن خدا معرفی کرده اند این نوعی خود شیفتگی نیست؟ وبقول خود جناب شیخ بهایی
با همه خود بینی وکبر ومنی
لاف تقوی وعدالت میزنی
ما مسلمین اگر تنها به کتاب آسمانی خود هم یقین داشته باشیم هرگز نباید چنین باوری را قبول داشته واشاعه دهیم در ابتدای قرآن سوره بقره خداوند این کتاب را راهنمای پرهیزکاران معرفی کرده سپس یکی از شروطی را که برای پرهیزکاران معرفی نموده چنین است :
وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ
آنها به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین نازل گردیده) ایمان میآورند، و به رستاخیز یقین دارند. (۴ بقره ) حال جای این سوال باقی است کسانی که اولین شروط خدا را رعایت نمیکنند آیا واقعا پرهیزکارند کسانی که گبر وترسا را دشمن خدا مینامند. آیا واقعا ایشان دشمن خدایند مثلا دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری . نوع دین هر فرد قبل از اینکه انتخابی باشد به نوعی از خانواده ومحدوده جغرافیایی او کسب میشود و اطلاق کلمه دشمن خدا بنظر نه جالبه ونه منصفانه .
برمک در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۵:
ایت را هم بنگرید به گشتاسپ آورده بود از بهشت (به = برای)
یکی نغز پولاد زنجیر داشت
نهان کرده از جادو آژیر داشت
به بازوش در بسته بد زردهشت
به گشتاسپ آورده بود از بهشت
برمک در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۵:
پارسی گویی را باید از فردوسی اموخت
چو پیراهن زرد پوشید روز
سوی باختر گشت گیتی فروز
سپه برگرفت و بنه بر نهاد
ز یزدان نیکی دهش کرد یاد
شب تیره لشکر همی راند شاه
چو خورشید بفروخت زرین کلاه
چو یاقوت شد روی برج بره
بخندید روی زمین یکسره
سپه را همه بر پشوتن سپرد
یکی جام زرین پر از می ببرد
یکی ساخته نیز تنبور خواست
همی رزم پیش آمدش سور خواست
برمک در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰:
هرکه امشب می نمینوشد به ما منسوب نیست
پارسا در حلقه مستان نشستن خوب نیست
در چنین فصلی که بلبل مست و گلشن پرگل است
گر همه پیمانه عمرست خالی خوب نیست
شهپر شاه هوا در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۸:
بیت دهم، تکرار ببت نهم است و احتمالا باید حذف شود
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۵۳ در پاسخ به اشکان دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۴ - فِی التَّأَسُّفِ وَ النّدامَةِ عَلیٰ صَرْفِ الْعُمرِ فیما لایَنْفَعُ فِی الْقِیامَةِ وَ تأْویلِ قَولِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم: «سُؤْرُ الْمُؤْمِنِ شِفاءٌ»:
درود بر شما
عزیزم لته به معنای پارچه کهنه درسته
احمد اسدی در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:
هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز
ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز
در مصراع اول این بیت پرش ضمیر اتفاق افتاده است. در کلمه "خویشت" واژه "خویش" به شاعر اشاره دارد و ضمیر "ت" به مخاطب غزل که معشوق است. حافظ شکرگزار است که معشوق را به کام خودش ( به مراد حافظ) میبیند. مصراع دوم هم دمساز بودن معشوق با اوست از روی صدق و صفا که بیانگر آن است که معشوق به کام حافظ رفتار کرده است.
جدای از تناسب معنایی مصراع اول و دوم که موید آن است که واژه "خویش" به شاعر برمیگردد. در موارد زیادی در ادبیات فارسی این واژه با پرش ضمیر به سیاق همین بیت به کار رفته است. ابیات زیر نمونه هایی است که در آن واژه " خویش" به شاعر و ضمیر "ت" به مخاطب شاعر اشاره میکند:
بر آتش تیزم بنشانی بنشینم
بر دیدهٔ خویشت بنشانم ننشینی
سنایی
گر باز بیایم به مراد خویشت
اقبال رساند به من درویشت
سید حسن غزنوی
چراغ دیده گریان خویشت گفته بودم من
چه دانستم که داغ سینه بریان من باشی
اوحدی
خوش آن مردن که بر بالین خویشت بینم و باشد
اجل در قبض جان تن مضطرب من در تماشایت
محتشم کاشانی
امیرحسین صباغی در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مسمطات » جمهوری نامه:
اصلا چنین زبانی، زبان شعر ملک الشعرا نیست. احتمالا برای همان میرزادۀ عشقی باشد.
سید مهدی smb۱۳۴۷@gmail.com در ۲ ماه قبل، جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۸ در پاسخ به تیمور دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:
سلام تیمور عزیز
از قول خودتان صحبت کنید نه همه ایرانیان
محیا شریعت در ۲ ماه قبل، جمعه ۲۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱:
جای خالی شاعرانی چون: حنظله بادغیسی،شهید بلخی و... به شدت در این سایت -کنار جناب رودکی- احساس می شه.
برمک در ۲ ماه قبل، شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۱۴ در پاسخ به Mahdi Zare دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر: