گنجور

حاشیه‌ها

کامران هیچ در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:


این یکی از اندیشه های بسیار بسیار پیوند به وبگاه بیرونی خیام است
از آن سرسری نگذرید
خیام میگوید حقیقت و یقین اگر هم وجود داشته باشد در دسترس مانیست و ما از آن بی‌خبریم
چونکه هر کس آمد به بهانه اینکه حقیقت در دست اوست جنایات بسیاری کرد
روزی هیتلر گفت فقط حقیقت در نزد اوست روزگار  ، روزی دیگر استالین ، روزی دیگر پیامبری و...الی آخر
هر کدام به بهانه دریافتن حقیقت جنایات بیشماری کردند و خون‌های بسیاری ریختند

کامران هیچ در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:

چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
نتوان به امید شَک همه عمر نشست

هان تا ننهیم جامِ می از کف دست
در بی‌خبری مُرد چه هشیار و چه مست

علی احمدی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:

خوشتر ز عیش و صحبت  باغ و بهار چیست؟       

ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟

بهتر از خوشی و صحبت در باغ و فضای بهاری چه چیزی هست؟ ساقی کجاست و چرا منتظر است ؟

بیایید به پرسش حافظ پاسخی بدهیم او از ما می خواهد ساقی باشیم و طبیعت را عاشقانه نگاه کنیم تا عیش واقعی را دریابیم.بارها در همین جا  دیده ام که شارحان محترم هریک از سویی به غزلهای حضرت حافظ نگریسته اند.و نتیجه کار ترجمانی یک سویه بوده است .من اگر بخواهم فقط خوشی و شادمانی حافظ را در نظر بگیرم با گریه های سحری او چه کنم ؟ اگر او را ملحد بخوانم با نگاه اصلاح گرای او به مذهب چه کنم ؟ اگر بخواهم او را مذهبی بدانم با چار تکبیری که بر همه چیز زده است باید چه تاویلی را بپذیرم؟ می بینید که با چه مجموعه متکثری مواجهیم . تنها برداشت من این است که در بیان منظور خواجه از اطمینان پرهیز کنیم و در این یک موضوع تردید ندارم که حافظ با ابهام و ایهام خواسته تا به ما زندگی با عدم اطمینان را بیاموزد.چیزی که مردم دنیا آن را نمی دانند و اگر بدانند این همه خونریزی رخ نخواهد داد .این همه تعارض و تعصب دیگر نخواهد بود . حافظ به ما می آموزد که حتی باید به باورهایمان با دیده عدم اطمینان نگاه کنیم و این را متشرعین یا فلاسفه نمی پسندند.او بر این باور است که در عین عدم اطمینان باید به سوی اطمینان بیشتر حرکت کرد و طرحی نو در انداخت و زندگی خوشی مطلق نیست و گاهی باید خون دل خورد و خلاقیت به خرج داد.پس بیایید ما هم ساقی باشیم.

هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست

ما از پایان کار خود مطمئن نیستیم . اینکه در آینده خوشبخت یا بدبخت باشیم معلوم نیست پس فرصت حال را غنیمت بدان همین حالی که از آینده اش مطمئن نیستی به تو درس عدم اطمینان می دهد پس به جای ترس سعی کن خوش باشی که در آینده هم همین عدم اطمینان وجود دارد.

پیوندِ عمر بسته به مویی‌ست هوش دار

غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟

همین عدم اطمینان به تو می گوید که زندگی به مویی بسته است و ممکن است فردا را هم نبینی پس به جای غم خوردن درباره هست و نیست ها و داشته ها و داشته ها و چیزهایی که در دست تو نیست غمخوار خودت باش و خود را از غم آزاد کن اما چگونه؟

معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم

جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟

راهش مشخص است تو به ادامه زندگی نیاز داری و آب حیات می خواهی و به بهشت خوشبختی می اندیشی اینها همه بوی اطمینان می دهد و در این دنیا از این خبرها نیست بیا کنار همین جویبار در این نزدیکی  و شراب گوارا نوش کن و مستی را تجربه کن تا غم و ترس ناشی از عدم اطمینان به سراغت نیاید و با امید بتوانی برای آینده تصمیم بگیری .

مستور و مست هر دو چو از یک قبیله‌اند

ما دل به عشوهٔ که دهیم اختیار چیست؟

چون همه انسانها چه مست باشند و چه مستور از یک جنس هستند.خیلی جالب است که مست را در مقابل مستور قرار داده است. مستور یعنی پوشیده در پرده وقتی مست باشی یعنی این پرده برداشته می شود این پرده مانعی برای دیدن راههای جدید است . در علم فیزیولوژی مغز بخشی از قشر مغز در ناحیه پیشانی حالت مهاری نسبت به فعالیتهای انسان دارد . به هر دلیلی وقتی رفتار خود را مهار می کنیم از این بخش استفاده می کنیم .حال این مهار می تواند تعقل باشد یا مهار ناشی از پرهیزکاری همه از این ناحیه سرچشمه می گیرد و البته این در زندگی روزمره باعث حفاظت ما از خطر هم می شود ولی منظور حافظ این است که این مهار باعث می شود تا خیلی از حقایق لازم را هم نبینیم. مستی باعث می شود که این بخش مغز غیر فعال شود و بسیاری از کارهای خلاف عرف که در بدمستی رخ می دهد ناشی از عدم فعالیت این بخش مغز است . حافظی که آسیبش به کسی نمی رسد هرگز با بدمستی موافق نیست و غرض وی از مستی نوعی هشیاری فراتر است که عقل و پرهیزگاری مانع آن هستند.می فرماید ما نه اهل مستوری هستیم نه اهل بدمستی و هرکدام عشوه خود را دارند ولی راه میانه این است که حقایق  و راه هایی که برما روشن می شود را ببینیم و این خارج از اختیار است مستی ما باعث روشن شدن راه ها می شود و ما از قبل آن راهها را نمی شناختیم.

راز درونِ پرده چه داند فلک، خموش

ای مدعی نزاعِ تو با پرده‌دار چیست؟

در اینجا منظور از پرده،  پرده ایست که بین ما و آینده هست   و درون پرده یعنی آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد.همانطور که گفتم راز درون این پرده را روزگار هم نمی داند و ما از آینده خبر نداریم پس نزاع نکنید و خاموش باشید انتظار نداشته باشید پرده دار این پرده عدم اطمینان را بردارد هر توجیه و تفسیری که می کنید اگر با اطمینان کامل باشد بی اساس است .

سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست

معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟

و در چنین فضایی که با عدم اطمینان مواجهیم اشتباه از بنده اعتبار خواهد داشت یعنی عجیب نیست که ما انسانها ( حتی خود حافظ) اشتباه کنیم چون از آینده خبر نداریم . اصلا عفو و بخشش خداوند هم برای همین است چون ما همیشه در خطر اشتباه و گناه هستیم .پس ترس از اشتباه و احساس گناه دایمی جایی ندارد .

زاهد شرابِ کوثر و حافظ پیاله خواست

تا در میانه خواستهٔ کردگار چیست

زاهد پرهیزکار به دنبال شراب کوثر است تا خیالش راحت باشد ( از عدم اطمینان می ترسد) حافظ هم به دنبال پیاله ای است که به همان مستی برسد تا ببینیم در آینده خواسته خداوند که همه چیز را می داند چه باشد ( شاید خواسته خداوند با خواسته حافظ مطابقت داشته باشد)

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:

او پس از تو زاد و از تو بگذرید

تو چنین خشکی ز سودای ثرید

 

سودای ثرید یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۲ - حکایت در تقریر آنک صبر در رنج کار سهل‌تر از صبر در فراق یار بود:

بس بجوشیدی درین عهد مدید

ترک‌جوشی هم نگشتی ای قدید

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۲ - حکایت در تقریر آنک صبر در رنج کار سهل‌تر از صبر در فراق یار بود:

ور نگوید کت نه آن فهم و فن است

لیک آن ذوق تو پرسش کردنست

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۶ - مضاحک گفتن درزی و ترک را از قوت خنده بسته شدن دو چشم تنگ او و فرصت یافتن درزی:

ای فرو رفته به گور جهل و شک

چند جویی لاغ و دستان فلک

 

منظور از دستان فلک چیست 

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۴ - قال النبی علیه السلام ان الله تعالی یلقن الحکمة علی لسان الواعظین بقدر همم المستمعین:

شب چو روز رستخیز آن رازها

کشف می‌کرد از پی اهل نهی

 

منظور از اهل نهی چیست ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۵۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۳ - جواب قاضی سؤال صوفی را و قصهٔ ترک و درزی را مثل آوردن:

مستمع چون یافت جاذب زان وفود

جمله اجزااش حکایت گشته بود

 

منظور از زان وفود چیست

 

 

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۳ - جواب قاضی سؤال صوفی را و قصهٔ ترک و درزی را مثل آوردن:

گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی

خالی از فطنت چو کاف کوفیی

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:

لیک حاضر باش در خود ای فتی

تا به خانه او بیابد مر ترا

ورنه خلعت را برد او باز پس

که نیابیدم به خانه‌ش هیچ کس

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:

بدگمانی نعل معکوس ویست

گرچه هر جزویش جاسوس ویست

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:

گر بگویی از پی تعلیم بود

عین تجهیل از چه رو تفهیم بود

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:

عقل گوید کین نه آن حیرت سراست

که سزا گستاخ‌تر از ناسزاست

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را:

ضد و ندش نیست در ذات و عمل

زان بپوشیدند هستیها حلل

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۰ - سؤال کردن آن صوفی قاضی را:

وحدتی که دید با چندین هزار

صد هزاران جنبش از عین قرار

 

یعنی چه 

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را:

خویشتن را ساز منطیقی ز حال

تا نگردی هم‌چو من سخرهٔ مقال

 

مصرع اول یعنی چه

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را:

هین مشو شارع در آن حرف رشد

که سخن زو مر سخن را می‌کشد

 

مصرع اول یعنی چه

 

۱
۶۵
۶۶
۶۷
۶۸
۶۹
۵۶۲۲