گنجور

حاشیه‌ها

کوروش در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزی‌طلب بی‌واسطهٔ کسب:

گردد آنگه فکر نقش نامه‌ها

این بطانه روی کار جامه‌ها

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزی‌طلب بی‌واسطهٔ کسب:

خفض و رفع این مزاج ممترج

گاه صحت گاه رنجوری مضج

 

ممترج یعنی چه ؟

 

حمزه حکمی ثابت در ‫۱ ماه قبل، شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۸ در پاسخ به یوسف شیردلپور دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

سلام و درود بی کران خدمت شما استاد عزیز و گرامی 

از جنابعالی کمال تشکر را دارم و از خداوند منان پیروزی و سربلندی را برای شما و همه خوبان جهان خواستارم و امیدوارم که همیشه دلتان از آثار هنرمندانی چون حافظ و شجریان عزیز و دیگر بزرگان هنر شاد و مسرور باشد. پاینده باشید.

🌹🌷🌺💐

کوروش در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۸ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۶ - شنیدن داود علیه السلام سخن هر دو خصم وسال کردن از مدعی علیه:

گفت داودش بگو ای بوالکرم چون تلف کردی تو ملک محترم

سلام

محترم معمولا به شخص انسان گفته میشه نه به اشیا پس وصفی نیست

شَـــهــباز در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۸ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:

خدا خیرتون بده.. بسیار لذت‌بخش و واقع‌نما بود

و با تشکر که از ابیات جناب مولانا هم شاهد مثال آوردید، ببش از پیش مشتاق‌شان شدم

خداوند بر علم و معرفت و حکمت و صدق‌ و خلوص شما بیفزاید

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:

گر بهر دم نت بهار و خرمیست

هم‌چو چاش گل تنت انبار چیست

چاش گل تن فکر تو هم‌چون گلاب

منکر گل شد گلاب اینت عجاب

 

تفسیر لطفا

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:

چون فرو گیرد غمت گر چستیی

زان دم نومید کن وا جستیی

 

یعنی چه ؟

 

کوروش در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل:

هر دو گون تمثال پاکیزه‌مثال

شاهد عدل‌اند بر سر وصال

هر دو گون حسن لطیف مرتضی

شاهد احبال و حشر ما مضی

 

یعنی چه 

 

دکتر حافظ رهنورد در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:

چشمم آن دَم که ز شوقِ تو نَهَد سر به لَحَد

 

تا دَمِ صبحِ قیامت نگران خواهد بود

 

در برخی نسخ این بیت را همین‌گونه نوشته‌اند که در معنا مبهم است؛ چراکه چشم سر بر لحد نمی‌گذارد. متوفی سر بر لحد می‌گذارد و منظور خواجه از این بیت آن بوده که وقتی سر بر لحد بگذارم چشمم از انتظار مقدمت باز خواهد ماند؛ پس در مصرع اول به‌جای کلمه‌ی نهد باید نهم باشد.

 

 

یوسف شیردلپور در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳:

از طرف محمد طاها شیرزاد 

گرچه سن من کم وکلاس چهارم ابتدایی هستم 

اماهین امشب که با پدربزرگم شعری وشاعری و برنامه گنجور را مرور میکردیم به شعر وغزل وادبیات علاقه مند شدم و در آینده هم این برنامه مفید را دنبال خواهم کرد روح حضرت سعدی شاد❤️✌️

ساکن خرابات در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - درستایش اصفهان:

در سال ۵۵۱ مجیرالدین بیلقانی - که در شاعری شاگرد خاقانی شروانی بود - در هجو مردم سپاهان (اصفهان) رباعی زیر را سرود (که اینجا در گنجور قابل دسترسی است):

 

گفتم به صفاهان مدد جان خیزد ------------ لعلی است مروت که از آن کان خیزد
کی دانستم که اهل صفاهان کورند ----------- با این همه سرمه که از صفاهان خیزد


مردم اصفهان این اهانت را از خاقانی دانستند و شاعران این شهر شروع به هجو خاقانی کردند. خاقانی در این زمان در سفر در شهر موصل بود و خبر را شنید. برای عذرخواهی قصیده‌ی بالا در مدح اصفهان سرود و مجیر بیلقانی را دیو رجیم نامید و گله کرد که چرا سخندانان اصفهان، استاد (خاقانی) را به جرم شاگرد (مجیر) نکوهیده‌اند. برای مثال نگاه کنید به این بیت قصیده که مشخصا در جواب بیت دوم رباعی است:

 

دیده‌ی خورشید چشم درد همی‌داشت ----------- از حسد خاک سرمه‌زای صفاهان

 

نقل از این وبلاگ

 

پرویز شیخی در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

در این غزل زیبا تحریفی صورت گرفته 

با توجه به نظریه تفکیک نفس و بدن در بیت شماره ۳  بجای تن از واژه نفس استفاده شده .... چون تن میراست ولی نفس نامیراست پس بیت شماره۳ باید بدین شکل تصحیح شود

بمیرید بمیرید و زین تن ببرید

که این تن چو بندست و شما همچو اسیرید

 

حمید استکی در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۴ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۲ - پسرِ بی هنر:

دربیت پنجم "بسکه بودآن پسرک خیره وبد" درست است اینجوری وزن شعرهم درست می شود. 

روباه @ در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۱۴ در پاسخ به Arian485 Jesmani دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

ممنون آرین جان 

Arya Khosravinia در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

درود. من گمانی دارم که از صحتش آگاهی ندارم اما به عقیده‌ی خودم قابل توجه هست.

منظور از تمامی افراد نام برده شده مثل زاهد خلوت‌نشین، صوفی مجلس، پروانه و ... خود شخص حافظ هست. روزی به چنان راهی میرفته و اما حالا با یک جرعه میِ عشق و معرفت، عاقل شده. و میانه‌ی غزل، از اتفاقاتی که به او کمک کردند تا راه درست خودش را پیدا کند یاد میکند و حتی از سختی این مسیر میگوید. همینطور در نهایت شکر میکند که گریه‌ی شام و سحر ضایع نشد و حالا دیگر حافظ به مراد خودش رسیده است.

سعید حبیب زاده در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۲۳ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:

ممنونم از شما دوست عزیز ، ای کاش خودتون رو معرفی کنید تا بیشتر با شما آشنا بشیم . باز هم بابت زحمت های بی چشم داشتتان متشکریم .

هوشنگ در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » مستدرکات » تکه ۲:

در زبان ترکی گولی به معنی گربه به کار می رود 

علی میراحمدی در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

آن پیکِ ناموَر که رسید از دیارِ دوست

آورد حِرزِ جان ز خطِ مُشکبارِ دوست

خوش می‌دهد نشانِ جلال و جمالِ یار

خوش می‌کند حکایتِ عِزّ و وقارِ دوست

پیک نامور اشاره به انبیا و رسولان الهی بخصوص نبی اکرم است. در صحیفه آسمانی رسولان این خبر جانبخش را میخوانیم که مرگ پایان کار آدمی نیست بلکه آغاز حیاتی گسترده تر و ژرف تر است و حیات حقیقی یا حقیقت حیات هنوز در انتظار آدمی است که در عرصه ای دیگر بدان خواهد رسید. این پیام به راستی حرز امان و نگهبان جان ماست و نیز این رسولان همگی هم از جلال و عظمت و کبریا و استغنای حضرت احدیت سخن گفته اند و هم وصف جمال او را در همه لیلی های جهان نشان داده اند.

اسماء جلال در اصطلاح عارفان نامهایی است که از آنها به اسماء تنزیه و تعطیل تعبیر شده است یعنی او از هرگونه مشابهت و سنخیت با مخلوقات خود منزه است و هرگونه تلاش برای یافتن نشانی از او معطل و بیکار خواهد بود.

اما اسماء جمال نامهایی است که او را در آیینه آفاق و انفس نشان میدهد و نظر عارفان این است که سالک باید هم تنزیه و هم تشبیه را در کنار هم ملاحظه کند و حق هریک را به جا آورد.

365روز در صحبت حافظ

حسین الهی قمشه ای

 

اسماعیل شوشتری در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱ - آغاز:

بیتِ (جهان را بلندی و پستی تویی...) از فردوسی و شاهنامه نیست و آن را باید از مشهورترین و پرتکرارترین بیت‌های الحاقیِ منسوب به حکیم طوس بدانیم که افسانه‌ی فردوسی و شیخ ابوالقاسم سبب اصلیِ اشتهارش به نام فردوسی بوده و در متونِ منثورِ متعدّد بدان استشهاد شده است.

علی میراحمدی در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

من و دل گر فدا شدیم چه باک

غرض اندر میان سلامت اوست


«خانم امیلی برونته در آخرین سروده خویش به گوشه هایی از آن هستی بیزوال اشاره کرده است:
اگر زمین و جمله آدمیان از میان بروند
و خورشیدها و جهانهای بی پایان محو و نابود گردند
و تنها تو بر جای باشی
جمله ،موجودات هستی خود را در تو

باز می یابند.
در حیات جاودانه تو جایی برای مرگ نیست
و هیچ ذره ای را بیم فنا و هراس نیستی نخواهد بود.
ذات هستی تویی و جان و نفس عالم تویی
و آنچه تو هستی هیچ گاه به باد فنا نخواهد
رفت.»
365روز در صحبت حافظ
حسین الهی قمشه ای

۱
۶۲
۶۳
۶۴
۶۵
۶۶
۵۶۲۱