گنجور

حاشیه‌ها

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۶:

ویرایش و تصحیح به استناد نسخه مرجع انجام شد.

 

*از دستکاری اسناد هویت ملی–به هر بهانه‌ای–پرهیز کنیم.

سینا شفیع زاده در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۰:

البته جَهد یا جُهد 

سینا شفیع زاده در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۰:

درود . به گمانم هر دو عزیزی که شعر رو دکلمه کردند در بیت سوم  واژه جُهد رو اشتباه جَهَد بیان کردند .. جُهد به معنی تلاش و کوشش  ... اما من جستجو کردم با تلفظ جَهَد معنی ایی پیدا نکردم .. و اتفاقا با تلفظ جُهد وزن درست هم درسته .. 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۵:

در مصرع دوم بیت نخست، «سرنگون» درست نیست. آخر مگر روز هم سرنگون می‌شود؟ دستکاری تا این حد؟

ویرایش به استناد نسخه مرجع و نیز نسخه دیگری از وحید دستگردی، انجام می‌شود.

 

*از دستکاری اسناد هویت ملی–به هر بهانه‌ای–پرهیز کنیم.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۹:

به استناد نسخه مرجع و نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی، شکل درست دوبیتی به شرح زیر است:

کریمی که مکانش لامکان بی/صفابخش جمال گلرخان بی

پدید آرندۀ روز و شُوِ خلق/به هر جنبدنده‌ای روزی رسان بی

 

*از دستکاری اسناد هویت ملی به هر بهانه‌ای–زیبا سازی، به روز رسانی یا ویرایش–پرهیز کنیم.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۵:

به استناد نسخه مرجع و نیز نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی، در مصرع نخست بیت شماره 1، «بستان» (به جای «زندان») درست است.

 

از دستکاری اسناد هویت ملی بر پایۀ سلیقه شخصی و به بهانه ویرایش، خودداری کنیم.

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۳:

این دو بیتی به نوعی تکرار دوبیتی 302 می‌باشد و به این شکل، در نسخه مرجع و نیز نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی وجود ندارد.

رضا از کرمان در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴:

چشم حرام‌خواره من دزد حسن ...

 درود بر شما 

حاشیه قبلی بنده اشتباها حذف شد ولی به صورت خیلی ساده معنی بیت میشه :

ای جان من ، تو چرا به این چشم من که دزدانه و زیر چشمی تو را نظاره میکند  ودچار فعل حرام میگرده قدرت بینایی میدهی این کار را نکن 

رضا از کرمان در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۳ در پاسخ به سید عماد آریافر دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - ای گربه:

عماد جان درود 

بنظر نمیاد این قطعه ربطی به ایران وانگلیس داشته باشه ضمن اینکه دوران حکومت رضا شاه   دوره رشد وترقی ومدرنیته ایران بوده نه دوره  تاریک ایران واتفاقا ایشان کاملا پایبند به مشروطه بوده اند.

شاد باشی عزیز

سوره صادقی در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۵۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمین‌بوس:

کند هر پهلوی خسرو نشانی تو خود هم خسروی هم پهلوانی

پهلو به معنای پهلوان است. خسرونشان کسیست که نشان پادشاهی دارد. هر پهلوانی دوست دارد  خود را بزرگ و معظم همچون پادشاه جا بزند. طغرل ارسلان نه تنها سلطان است بلکه پهلوان و جوانمرد هم هست. پادشاهی و خسروی نماد قدرت و پهلوانی نماد اخلاق و جوانمردیست که نظامی می‌گوید طغرل ارسلان هر دو را دارد.

سید مهدی smb۱۳۴۷@gmail.com در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۹:

دقیقا در رباعیات مولانا نیز آمده‌است. 

سید عماد آریافر در ‫۱ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - ای گربه:

مسمط " گربه " پروین اعتصامی از قدرنادیده ترین اشعار تاریخ ادب پارسی است.

پروین در این شعر از استعاره های گوناگونی برای توضیح وضعیت سیاسی و اجتماعی زمانه پر از آشوب خود سود جسته که در اوان حکومت رضاخانی و گذر از سالیان تاریک پسامشروطه می باشد.

گربه ما روشن ترین استعاره شعر است و نماد ایران است. نماد سیاستمداران شجاع آن هم فرزندان نژند او هستند.

موش نماد جاسوسان و همچنین دولت انگلیس است که از آفت او نه پحته بجا ماند نه خام.

پروین در مسمط گربه به سبک علامه دهخدا در شعر یادآر سروده شده، به بیان دغدغه های ملی میهنی خویش پرداخته

محسن در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۲:

فلسفه ی بردن کره اسب بر میگرده به یک داستان فولکلور  در مورد اسکندر که قدیمی ها میگفتند.

 

اسکندر که جوان و مغرور بوده می‌خواسته تاریکستان (شاید حوالی قطب شمال) رو فتح کنه .

حرف جوانی که بهش گفته بود بگذار پدر پیرم رو به همراه بیارم تا راهنمایی مون کنه ولی اسکندر قبول نمیکنه و میگه اون طاقت این سفر رو ندارها.

 

اما جوان پیرمرد رو در خورجین اسب پنهان می‌کنه و همراهش میاره ،وقتی به تاریکی می‌رسند اسبها از حرکت می ایستن و قدم از قدم برنمیدارن.

اسکندر حیران میمونه تا اینکه جوان سر از راز خود برمیداره و میگه که پدرش رو در خورجین پنهان کرده.

اسکندر از پیرمرد چاره جویی می‌کنه ، پیرمرد میگه کره اسب  رو بغل کنید و ببرید مادرش به دنبال کره اش خواهد آمد.

اون مصرع معروف حافظ هم می‌تونه اشاره به همین داستان داشته باشه که میگه:

بی پیر مرو به خرابات ،هرچند سکندر زمانی

یا فولکلورش 

بی پیر مرو به زندگانی ،هرچند سکندر جهانی

محمد تدینی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۱:

درود بر شما 

جمله:  "دین به دنیا فروشان خرند، یوسف بفروشند تا چه خرند؟!" را نمی‌توانم معنی کنم. آیا معنای "خرند" در اولین عبارت دلالت بر خر بودن می‌کند؟! سپاسگزارم 

رضا از کرمان در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۲ در پاسخ به همایون دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۲:

درود بر شما همراه گرامی 

  از حسن توجه حضرتعالی ممنونم  

برقرار وپاینده باشی 

ابوتراب. عبودی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲:

با سلام و عرض ادب محضر استادان عزیز و فرهیخته فعال در گنجور.

 

‏باسلام

گر با می و مطرب دل خود شاد کنی
  یا با صنمـــی دل ز غم آزاد کنــی

از جور زمان خلاص گشتن هیهات
جـز اینکه دلـــی خـراب آباد کنـــی

رباعی دیوان ابوتراب عبودی

همایون در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۲۳ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۲:

رضا عزیز شاد شدم، من هم از سمنان هستم، دور و بر کویر و دشتیم، چه خوب!

راست میگویی بیت آخر خیلی سنگین است و برمیگردد به تابوت آتشین و رمیدن از زمین و ابر پاره پاره و خط کشیدن بر دو کون  

 پیش از این از گزینشی  میگوید و هجرانی و سپس پرسش از چشم خود و جان خود میکند که چه دیده اند و به کجا رسیده‌اند  

تبریز و شمس دین (با تاکیدو مکث)

و دگرها بهانه‌هاست (غیر از او همه چیز دگر بهانه است)

کز وی ( یعنی شمس‌دین تبریز )

دو کون را تو خطی درکشیده‌ای ( تو،خطاب به دل و جان خود)

HRezaa در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۲ در پاسخ به فرهود دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان:

درود بر شما

 

کل عرائض من در این دو حاشیه موجود و قابل بازخوانی است

 

عرض کرده‌ام سرودن این ۴ شعر در مدح یا ثنای (یا تعریف خوبی کردن، یا هرچه شما ادیبان میدانید) حاکمان وقت، بعید است از روی رضایت خاطر باشد

کجا گفتم ایشان مدیحه‌سرا بوده؟!

اصلا من کی باشم که بخوام چنین گستاخی به آن بزرگوار کنم؟!؟!

 

من شروع کردم به خواندن اشعار ایشان، و لذت میبرم و به اندازه‌ی درک خودم شاید بهره‌ای ببرم، شاید هم نبرم....

 

علی میراحمدی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

قرآن که مهین کلام خوانند آن را

گه‌گاه نه بر دوام خوانند آن را

بر گِردِ پیاله، آیتی هست مقیم

کاندر همه‌جا مدام خوانند آن را

شاعر هر کسی که باشد گفته است: بر گرد پیاله آیتی هست مقیم
که اگر بخواهیم آن را به نثر برگردانیم میشود:
بر گرد یا اطراف جام شراب آیت و نشانه ای مقیم است و بر دوام و همیشه هست و همه جا هم آن را میخوانند.
ما که هر چه فکر کردیم این مطلب را تعبیر عرفانی نکنیم نتوانستیم.
یعنی نتوانستیم در عالم صورت توضیحی منطقی و عقلی بیابیم در تعریف آن آیت گرد جام شراب !
در تجربیات  غیر عرفانی خویش از همنشینی با دختر رز هم هر چه قدر گشتیم آیتی گرد پیاله شراب ندیدیم  و از دیگران هم نشنیدم که دور وبر جام شراب یا دیگر مسکرات آیتی دیده باشند .اگر هم منظور از آن آیت، مستی باشد که مستی شراب هم که دایمی نیست و بر دوام نمیباشد!
دوستانی که نقد عقل خود را کابین داده اند و دختر رز را به عقد خویش درآورده اند به ما بگویند آن آیت گرد پیاله و جام شراب چیست و ما را از نادانی خویش به درآورند تا اگر بار دیگر مهمان رندان شدیم و شاهد مستی را در آغوش کشیدیم لااقل آن آیت را دریابیم .

در غیر این صورت ما مجبور میشویم مقداری معرفت و معنا بار این رباعی کنیم که شاید به مذاق عده ای خوش نیاید.
علی الحساب  یک بیت عرفانی  از حافظ پای این رباعی ثبت میکنیم تا کمی باعث تنویر افکار شود و امید که روزنه ای از تنگنای صورت به عالم معنا باز کند:
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما

سوره صادقی در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمین‌بوس:

به ذره آفتابی را که گیرد‌؟ به ...

استفهام انکاری. به کسی گرفتن به نظرم کنایه از: ایراد گرفتن از کسی، گیر دادن به کسی. معنای بیت باین ترتیب: اگر ذره بتواند آفتابی را هدیه آورد چه کسی می‌خواهد و می‌تواند به او ایراد بگیرد؟ بهمین ترتیب اگر گنجشکی، عقابی را تقدیم کند.

۱
۶۱
۶۲
۶۳
۶۴
۶۵
۵۵۴۹