امید در ۶ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷۸:
آرمان درست گفته؛ ویرایش نمایید.
رضا صدر در ۶ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی:
نمیدانم چرا فکر می کنم که سه بیت معروف زیر را هم در این حکایت خوانده ام. هم از نظر وزن و هم از نظر مضمون با آن سازگارند. میدانم که این سه بیت در یک حکایت گلستان هم آمده، ولی نمونه هایی هست که سعدی در گلستان ابیاتی از بوستان را می آورد.
اگر درست باشد، جای این سه بیت احتمالاً در اواخر حکایت و مثلاً قبل از سه بیت آخر است.
بنیآدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بهدرد آورَد روزگار
دگر عضوها را نمانَد قرار
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
امیرحسین در ۶ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۴:
منظور از پیغامبر در این غزل پیامبر اسلام است و مراد از استون، ستون حنانه.
بیت ششم به داستان ناله ی ستون حنانه در مسجد النبی اشاره دارد، روایت است قبل از تکمیل ساختمان مسجد، پیامبر اکرم هنگام ایراد خطابه به ستونی که از تنه ی نخل ساخته شده بود تکیه میداد، زمانی که تصمیم گرفت بالای منبر سخنرانی کند، ستون حنانه شروع به نالیدن کرد. ابیات زیادی در شعر فارسی به این داستان تلمیح دارند، مانند بیت زیر از مولوی:
بنواخت نور مصطفی آن اُستُن حنانه را کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
محسن ، ۲ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود غزنوی گوید:
محمد جان
همان ” شبا “ درست است،
شبی یک شب است و شبا ممکن است شبهای بسیار را در بَر بگیرد.
به این بیت نگاه کن :
به روز نیک کسان، گفت: تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومندست،
به جای کسا ، کسی نمی توان گذاشت
عزیز الله ظفری در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:
بیدل در این غزل زیبا و رسایش تلاش نموده است به آدمی بفهماند که آفرینش هستی یک کنش بیهوده و بیهدف نیست. ظلمت و گمراهی و ذات طبیعت وجود ندارد. جهان هستی سر تا پا از فضلیت و مرحمت آفریدگار حرف میزنند.
محسن ، ۲ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱:
بهرام جان
آبروی مهندس بهرام مشیری با اشتباه تو و نامی که وام گرفته ای نمی رود ، از اظهار نظرت پیداست که مهندس بهرام مشیری نیستی،
به اشعار بزرگان خرده مگیر
عادل میباشم در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:
اول: گوگل کنید آزمون مارشملو؟
دوم: فکر کنم مشخصه چی گفته. بچسب به چیزی که داری، هرچند بد، مادی، فانی، و... چون هر بهشت و حور و هر چی هم که باشه نسیه است و معلوم نیست باشه یا نه. پس بچسبیم به کمِ نقد، نه به زیادِ نسیه.
شاهین در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶:
گویا استاد ما احسان اصلا از رباعیات جناب خیام نخوانده اند و فقط از روی عادت این حرف را میزنند
منظور از شراب همان چیزی است که ایشان را از غم دنیا دور میکند .یعنی خود شراب
سام در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹:
“عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذران
تا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت“
صائب عزیز ، هر کاری کنیم باز تا لحظه مرگ بارها خواهیم گفت که روز و روزگار از دست رفت.
سعید فاضلی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - تجدید مطلع:
اشتباه املایی در مصرع اول از بیت دوم :
ز فیض ابر آزاری زمین مرده شد زنده
ابر آذاری صحیح است .
دیگر مپرس از من نشان در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:
گهگه به آب دیده خرسند کردمی دل
کار آنچنان شد اکنون آن هم نمیتوانم :(
دیگر مپرس از من نشان در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۴ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۲:
گر نیست وصولم به سراپردهٔ وصلت :(
زینجا که منم میل دل و جان من آنجاست
دیگر مپرس از من نشان در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۸۰:
جانم بشود ز غیرت ای جان و جهان
گر زانکه شبی کسی به خوابت بیند :( :( :(
فروغ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۲:
شهری زن و مرد در رخت مینگرند
وز سوز غم عشق تو، جان در خطرند
هر جامه که سالی پدرت بفروشد
هر روزه جماعتی دوان می بدرند
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:
سلام و عرض تبریک سال 98
هر که سودای تو دارد چه غم از «هر که جهانش»
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش
در بیت اول اگر به این شکل که در گنجور عزیز وارد شده است «هر که جهانش» بخوانیم می شود با توجیه و تفسیر آن را پذیرفت ولی چه دلیلی دارد که سعدی بگوید هرکس که سودای تو دارد از افرادی که دنبال دنیا هستند یا دنیا دار هستند غمی ندارد.
روانی سخن سعدی را مُکدّر نکنیم. درست است که سعدی گاه حذفیات زیبایی دارد ولی حذفی که خود به خود، بخش حذف شده را در ذهن خواننده القاء می کند و نیاز نیست دیگران شرح و توصیفش کنند.
در مثالی که دوست عزیزمان فرموده اند:
شب چو عقد نماز میبندم
چه خورد بامداد فرزندم
دقیقا در ابیات قبل، بخش حذف شده این بیت را بیان کرده است. سری به این بخش بزنید.
اما اگر «هر دو جهانش» بگیریم هم معنا واضح تر و سعدیانه تر است و هم مفهوم بهتری دارد.
هرکسی که سودای تو را دارد غم دو جهان را ندارد. اینجا بحث معامله است نه ترس و خوف از کسی.
یعنی کسی که به دنبال توست غم هر دو جهان را ندارد، هر دو جهان در این سودا از دست برود غمی نیست دقیقا معادل کلمه رند که حافظ استفاده می کند و در این معانی از ابداعات شخص لسان الغیب است.
چند نمونه در همین معنا را از جناب خداوندگار کلام، سعدی بزرگ مرور می کنیم:
دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد
از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست
از دل برون شو ای غم دنیا و آخرت
یا خانه جای رخت بود یا مجال دوست
هر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیا
بعد از غم رویت غم بیهوده خورانند
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید
به خاک پای عزیزان که از محبت دوست
دل از محبت دنیا و آخرت کندم
وفای یار به دنیا و دین مده سعدی
دریغ باشد یوسف به هر چه بفروشی
ایام عزت مستدام
مجتبی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶۴:
وزن شعر {فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)} است لطفاً تصحیح بفرمایید.
نادر در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
در مضرع :مال را در در زندگی از خویش کن کم کم جدا، کلمه "در" دوبار آمده ست
۸ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱:
جناب مشیری
چنین می می نماید که تکرار ' همی ' در نیم بیتی که سرکار آورده اید حشو اندر حشو باشد، و نه همیدون به دل گفت دیو سپید ....
محمد طهماسبی دهنو(هانا دایی) در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود غزنوی گوید:
شبی گذاشته ام دوش خوش به روی نگار
خوشا شبی که مرا دوش بود با رخ یار
سیستانی
مصرع دوم اشتباهی رخ داده و شبی رو شبا نوشتید
حسینی بیدگلی AZMOON.OLY@GMAIL.COM در ۶ سال و ۴ ماه قبل، سهشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰: