گنجور

حاشیه‌ها

محمد طهماسبی دهنو(هانا دایی) در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود غزنوی گوید:

شبی گذاشته ام دوش خوش به روی نگار
خوشا شبی که مرا دوش بود با رخ یار
سیستانی
مصرع دوم اشتباهی رخ داده و شبی رو شبا نوشتید

علی‌رضا شجاعی در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:

من همه نظرات را خوندم چکیده سخنم در برخی حاشیه ها بود از جمله حاشیه جناب نوید فقط اضافه میکنم بیشتر کسانی که بر مولانا خرده گرفتند کم دانش یا حتا بی دانش اند به ویژه آنها که ادبیات زمانه مولانا را با ادبیات امروزی مقایسه و حتا ادبیات ائمه بزرگ شیعه مقایسه می کنند. من در اینجا لازم می دانم ادبیات زمان ائمه را بیاورم تا ببینم عکس العمل این منتقدان بی اطلاع حتا نسبت به ائمه خودشون چیه. عبارت هایی که اینجا خواهم آورد کاملا میتند هستند میتومنید تحقیق کنید که البته از روایات ما حذف شده اند چون با ذائقه و ادبیات ایرانی سازگاری ندارند، یعنی ای ها:
پیشاپیش عذخواهی میکنم:

بهنام در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » حدیث جوانی:

سلام ، حاشیه بعضی شعرها بقدری حرفه ای و پرملات (ملاط؟) و غنی شده که خواندن آن اندازه نشستن در کلاس درس ادبیات مفید و مکیف است. لطفا با اظهارنظر فضایی این سایت را مخدوش نکنید. حیف است.

نادر.. در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶:

همی
معشوق ما با ماست....

امین در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۰:

سلام دوستان
این شعر هم از لحاظ وزن و ریتم( از جهت موسیقیایی) ، و هم تا حدودی از لحاظ معنی، با شعر ٭٭ ای عاشقان پیمانه ها پر خون کنید** استاد هوشنگ ابتهاج خیلی شباهت داره... خواستم بپرسم به نظر دوستان استاد هوشنگ ابتهاج از این شعر مولانا الهام گرفته؟

بهرام مشیری در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱:

بیت : همیدون به دل گفت دیو سپید
که از جان شیرین شدم نا امید
در نسخه های کهن تر چنین است:
همیدو ن همی گفت دیو سپید
که از جان شیرین شدم نا امید
رستم در بیت قبل از این گفته است
به دل گفت رستم گر امروز جان.....
بنا بر این تکرار به دل حشو است و همیدون کافی است .همیدون یعنی همچنین. معنی مصراع این است که دیو سپید نزد خود همان سخن رستم را تکرار می کرد.

بهمن در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳ - زکات زندگی:

تا تو نگاه می کنی کارمن آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
شب همه بی تو کار من، شکوه به ماه کردن است
روز ستاره تا سحر، تیره به آه کردن است
متن خبر که یک قلم ،بی تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر ، نامه سیاه کردن است
چون تو نه در مقابلی، عکس تو پیش رو نهم
این هم از آب و آینه خواهش ماه کردن است
ای گل نازنین من، تا تو نگاه می کنی
لطف بهار عارفان، در تو نگاه کردن است
لیک چراغ ذوق هم اینهمه کشته داشتن
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه کردن است
من همه اشتباه خود جلوه دهم که آدمی
از دم مهد تا لحد، در اشتباه کردن است

برگرفته از tarabnak.blog.ir

Enigmatic Girl در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:

تو قسمت معرفی آهنگ نشد که بنویسم گفتم اینجا بنویسم، هنرمند آلمانی به اسم کریستوفر ون دیلین با اسم هنری شیلر Schiller که یکی از هنرمندای درجه یک و بزرگ موسیقی الکترونیک هستش و چند باری هم تو تهران کنسرت گذاشته بود تو سال 97، تو جدیدترین آلبومش که 3 فروردین 98 منتشر شد از این شعر تو آهنگ das goldene tor استفاده کرده و خانم نیلوفر پارسا اول آهنگ این شعرو دکلمه کرده و همچنین از سازهای ایرانی مثل دف و سنتور تو آهنگاش استفاده کرده این اولین باره که تو دنیا یه ساز ایرانی تو یه آهنگ تراز اول موسیقی الکترونیک استفاده میشه و موسیقی سنتی ایرانی و الکترونیک تلفیق میشن پیشنهاد میکنم این آهنگ رو گوش کنین حتما

علیرضا در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

به نیکی نرفتی سخن جز به راز
اینجا هم به نیکی "نبودی" سخن جز به راز. این درست تر هست بنظرم. هم مفومی.

علیرضا در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

نهاد گشت آیین فرزانگان...
چرا کردار فرزانگان دارید؟ ضمن اینکه بنظرم در تمامی متنها منبع رو ذکر کنید و اگر امکانش هست از اساتید پرس و جو کنید. من سعی میکنم از این به بعد بجای فقط استفاده هم شرکت کنم در حاشیه. اساتید سن بالا هستند و برای اینجور کارا سختشونه. ولی باید درستش ثبت شه.

علیرضا بخشی زاده روشنفکر در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۷:

درود،
غزلی دیگر در این وزن عروضی منتسب به مولانا هست که متاسفانه من در گنجور ندیدم و احتمالا از موارد مشکوک هست، بنده منافاتی با قلم و مضمون مطلوب اون حضرت بزرگوار نمی بینم، اما نظر رو به صاحب‌نظران می سپارم و شما رو به خواندن این غزل دعوت می کنم.

بیایید بیایید به میدان خرابات
مترسید مترسید ز هجران خرابات
شهنشاه شهنشاه یکی بزم نهاده است
بگویید بگویید به رندان خرابات
همه مست در آیید در این قصر در آیید
که سلطان سلاطین شده مهمان خرابات
همه مست و خرابید همه دیده پر آبید
چو خورشید بتابید بر ایوان خرابات
همه دیده و جانند همه لطف و امانند
همه سرو روانند به بستان خرابات
در آیید در آیید ، مترسید مترسید
گنهکار ببخشید به سلطان خرابات
چون آن خواجه وفا کرد همه درد دوا کرد
گنهکار رها کرد سلیمان خرابات
زهی امر رهایی زهی بزم خدایی
زهی صحبت شاهی و زهی جان خرابات
زهی مفخر تبریز زهی شمس شکر ریز
که بر راند فرس را سوی ایوان خرابات

علیرضا بخشی زاده روشنفکر در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۳:

درود بر شما دوستان اهل ادب.
این غزل و در کل این وزن عروضی چنان شور و قلیانی در من پدید میاره که هر زمان و هر مکان که می شنوم از خود بیخود می شم. در همین وزن عروض و با حال هوای کمی متفاوت یک غزل از مرحوم فریدون مشیری بجا مانده که تقدیم می کنم:
چه زیباست که چون صبح، پیام ظفر آریم
گل سرخ، گل نور، ز باغ سحر آریم.
چه زیباست، چو خورشید، درافشان و درخشان
زآفاق پر از نور، جهان را خبر آریم .
همانگونه که خورشید، بر اورنگ زر آید،
خرد را بستاییم و بر اورنگ زر آریم.
چه زیباست، که با مهر، دل از کینه بشوییم.
چه نیکوست، که با عشق، گل از خار برآریم.
گذرگاه زمان را، سرافراز بپوییم.
شب تار جهان را، فروغ از هنر آریم.
اگر تیغ ببارند، جز از مهر نگوییم
وگر تلخ بگویند، سخن از شکر آریم.
بیایید، بیایید، ازین عالم تاریک
دل‌افروزتر از صبح، جهانی دگر آریم
شاعر: فریدون مشیری

هادی مختاری در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۵۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۱۹:

چون سایه مرغان هوا در سفر خاک...
این بیت زیبا از این شعر زیبای صائب تبریزی را "امیر جعفری" در نقش آقای تجنگی در قسمت سیزدهم سریال ممنوعه خواندند و یادی از این غزل زیبا شد اما ایشان شعر را بصورت زیر خواندند :
چون سایه مرغان هوا بر گذر خاک...
که طبق تخقیقی که من کردم همان "در سفر خاک" صحیح و ثبت شده است.
** حال که درمورد این بیت شعر می نویسم خواستم احساس خودم را درموردش هم بگویم که شاعر چقدر این مفهوم آمدن و رفتن ما را در این جهان زیبا و محشر و شاعرانه و درعین حال صحیح و دقیق تشبیه و تصویرسازی کرده است...
چون سایه مرغان هوا در سفر خاک
آرام و روان.. بی صدا و بی اثر... بی ردپا...
بینهایت زیبا و دقیق...
هادی مختاری - 23 مارچ دوهزار و نوزده... لندن

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:

انجیر فروشی برای انچیرفروش مثال ما انسانها را گوید که در مستی و سادگی عمر را طی کرده و به مقام انسانی خود هم نمی رسیم.

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:

همانطورکه در حاشیه قبل عکس این را آوردم که دل آرام یا با تقوی را ذکر واجب نباشد در اینجا ذکر خدا را برای به یقین رسیدن لازم میداند جناب عارف

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

حال را تیره و بد و آینده را بدون جهنم میبیند آنکه با تقوی و نکونام است و ساده تر که درستکار به عشق نیازمند نیست یا به ستایش معبود نیاز ندارد چون خدا در دل او به یقین است.

سلمان آزاد اندیش در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سر‌آغاز:

قدیمان یعنی بازنشستگان و از کار افتادگان
هَرَم : پیری
دم در کشید : مُرد

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

با پوزش اصلاحیه
شرم جفاکردن مرد یا انسان مرد را ترم یا آب میکند.

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

از آتش عشق در جهان گرمیهاست
وز شرم جفاش مرد در گرمیهاست
میتواند شرم یا شر باشد که یعنی مرد از شرم جداکردن در عشق ترم میشود که البته احتمالا چنین بوده است.

ه طالبی در ‫۶ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب:

لطفاً مطلب پیش را پاک کنید. اشتباهی اینجا آورده شده است.

۱
۲۴۷۹
۲۴۸۰
۲۴۸۱
۲۴۸۲
۲۴۸۳
۵۵۰۲