عبدالله در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹:
عمر تو اگر فزون شود ...
عبدالله در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:
گویی نرسد مرگ ...
نبی اله اراضی جمکرانی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۷:
بیت نهم ودرمصرع اول بین زنار وشماس اضافه است.
به زنارشماس وروح القدس صحیح است.
عباس در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶:
در جواب به روفیای عزیز: در فرهنگ لغت oxford advanced learner's dictionaryبرای واژه through گفته شده که از ریشه آلمانی durch یا هلندی door به معنی ((در)) آمده و در مقطعی از تاریخ ، d به thr تبدیل شده است و تغییرات دیگری روی آن صورت گرفته تا به این شکل در آمده است .
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:
ای دل بچه زهره خواستی یاری را
کو کرد هلاک چون تو بسیاری را
دل گفت که تا رسد جهان یکتا را
جز عشق خدا چه کار این دنیا را
علی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:
به نظر من کلمه (قسمم)نادرست به جایش باتوجه به مفهوم رباعی باید نوشت (قسمتم)
محسن ، ۲ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:
کیوان جان
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایه این در به آفتاب رود؟
اگر مصرع دوم را سؤالی بخوانی معنی میدهد.
میگوید : دریوزگی درِ خانه ی یار از سریر پادشاهی با ارزش تر است هیچ کس از سایه ی این در که از آفتاب والاتر است به سوی خورشد نمی رود.
یا شنیده ای که کسی این در را رها کند و به سوی آفتاب مایل باشد؟
کیوان در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:
گدایی در جانان به سلطنت نفروشد
کسی که زسایه این در به آفتاب رود
درست تر هست و معنی میده و الا معنی نداره اونیکه نوشته شده
درویش در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
درود بی دریغ
به نظر من "سخن" صحیح و به جا می باشد
هیچ استدلال خاصی در گریبان عقل ندارم .
و فقط در زمزمه قلبم "سخن" به گوشم می رسد
.
.
و صد آه از عبدالله
هادی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:
سلام معنی بیت آخر رو لطفا بنویسید اگر کسی میدونه
خسروساسان در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱ - خبر بردن کندرو ضحاک را از بساط فریدون:
درود بر همه دوستان.
1- در بیت «که او داشتی گنج و تخت و سرای/ شگفتی به دل سوزگی کدخدای» مصرع دو به چه ماناست؟
2- در بیت «ورا کندرو خواندندی بنام
به کندی زدی پیش بیداد گام» آیا به کندی به مانای به آرامیست؟ جایی خواندم به مانای شکوه است.
3- در بیت «بدو گفت ضحاک چندین منال
که مهمان گستاخ بهتر به فال» مصرع دوم به مانای اینست که مهمان گستاخ شگون و آمد دارد؟
4- آیا منظور از این بیت «شب تیره گون خود بتر زین کند
به زیر سر از مشک بالین کند» فریدون است؟ اگر آری، چرا باید شب تیره گون خود را بدتر کند؟ او که کنون بر تخت نشسته و جهاندارشده و همه چیز به کام اوست. پس نباید بختش تیره گون باشد.
5- در بیت «همه بند و نیرنگت از رنگ برد
دلارام بگرفت و گاهت سپرد» گاهت سپرد به چه ماناست؟
پیشاپیش برای این همه پرسش پوزش میخواهم و از شما سپاسگزارم.
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۳:
در بیت ما قبل آخر
بجهان مناسبتر است .
علی سبزی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن:
استاد شهرام ناظری این ابیات:
باز دیوانه شدم من ای طبیب
باز سودایی شدم من ای حبیب
آنچنان دیوانگی بگسست بند
که همه دیوانگان پندم دهند...
رو در آهنگی به نام آواز شوشتری و لیلی و مجنون خونده.
omid در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:
با درود، امیدوارم سایت زیبا و جامع گنجور بهاتفاق بزرگان و صاحبنظران، در رفع اصلاحات
نیمفاصلهها،
کاماها،
تشدیدها،
(ی)ها
تمامفاصلهها
و...
برآید تا علاوه بر خوانشی سهلتر برای دوستاران، لذت دیداری و بصری را دوچندان کرده و از ایهامهای لفوی (هماننده ماه پاره (تکهی ماه) و ماهپاره (ماهروی)) برای خوانشگران میتدیتر بکاهد.
با سهپاس بیکران
سیامک در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۲۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:
محبت بفرمایید بیت هشتم را اصلاح کنید. نظر آقای فریدون درست است.
همایون در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:
جلال دین با دوستی با شمس نگاه دیگری و چشم دیگری پیدا میکند و از عالم عقلانی که نیازمند دیدن با چشم سر است به عالم دیگری میرود که آن را دیوانگی مینامد که در آن جا چشم نیاز به خوابیدن ندارد و نگاه او پی سود و زیان نیست و میان پدیدهها به دنبال اندازهها و دست آوردها نمی گردد بلکه این دیدن هر بار جان تازهای به انسان میبخشد و توانائی دیگری پدید میآورد، چنین ددیدهای چرا باید به خواب رود، من این دیده را از شمس به دست آوردم، او قادر است که دنیا را هر بار با نور تازهای و به صورت دیگری به تو نشان دهد، چنین توانائی را عقل هرگز باور نمی کند زیرا عقل دنیا را همیشه به همان صورت که خود عادت کرده است میبیند و فکر میکند که واقعیت هم همان است
محسن ، ۲ در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰ - آزاد شدن دختران جمشید از بند ضحاک به دست فریدون:
خسرو جان
طلسمی که ضحاک سازیده بود
سرش به آسمان برفرازیده بود
فریدون ز بالا فرود آورید
که آن جز به نام جهاندار دید، درین ماناست:
طلسم و جادوی ضحاک که بسیار بزرگ بود ، به دست فریدون باطل شد چون آن جادو را در راه رضای خداوند ندید.
همی خون دام و دد و مرد و زن
بریزد کند در یکی آبدن
مگر کاو سرو تن بشوید به خون
شود فال اخترشناسان نگون
درین مانا: که ضحاک خون همگان میریزد و در ظرف بزرگی می ریزد تا سرو تن خویش بشوید تا گفته ی ستاره شناسان باطل شود.
دَن به مانای خمره و ظرفی بزرگ است که می توان در آن شستشو کرد، و آبدن نیز ظرفیست که پر از آبش کنند و استحمام کنند.
متاسفانه در نسخه ی آقای خالقی مطلق چنین آمده :
بریزد کند در یکی آب زن
که ایشان معنای آبدن را نمیدانسته و به” آب زن “تغییر داده
همایون در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۴:
از غزلهای کلاسیک عرفانی است و نشانهای از حرفی نو و تازه که از ویژگیهای جلال دین در دوران پس از دوستی با شمس است ندارد.
هر چند تعبیر شمع گدازن به چشم روشن و بینا، تعبیر بسیار زیبائی است، شمع روشن موجب دیدن میشود و در محفلها نیز حضور دارد پس محرم اسرار نیز هست و در بیت اول اشاره میکند که این بنده که بارها جویای عشق بوده است این بار چون شمعای گدازن و افروخته آمده است، پس روی خود را به او نشان بده چون لیاقت دیدن پیدا کرده است، هر چند که معشوق میتواند تا هر وقت که میخواهد ناز کند و زمان او با زمان عاشق یکی نیست، کار عاشق نیاز است و بس
اما من اصلا فرقی برایم نمی کند چون نگاه من عوض شده است، من خود را پیش معشوق احساس میکنم و نیازی به سفر ندارم چون به وحدت رسیده ام، در حقیقت این عاشق است که به واسطه عشق دگرگون میشود و دیدی تازه پیدا میکند و دیدن معشوق بهانهای بیش نیست، عشق شمع خاموش انسان را روشن میکند و دید او را تازه و دیگرگون میسازد، چون دیدن معمولی را حیوان هم دارد، انسان را نگاه دیگری سزاوار است، این راز بزرگی است که در این غزل به آن اشاره میشود
خسروساسان در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۰ - آزاد شدن دختران جمشید از بند ضحاک به دست فریدون:
درود بر همگی دوستان. نوروز پیروز باد.
دوستان مصرع دوم «فریدون ز بالا فرود آورید/ که آن جز به نام جهاندار دید» را اندرنمیابم؟
همچنین مصرع دوم «همی خون دام و دد و مرد و زن/ بریزد کند در یکی آبدن» را نیز اندرنمیابم.
از راهنمایی شما بسیار سپاسگزارم.
علی معصومی در ۶ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱: