افسانه چراغی در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی:
یاوگیان به معنی کسانی که بدون سر و سردار و نظم و ترتیب معین جنگ میکردهاند. سپاهی یله و سرخود. جمع یاوگی. گروهی سپاهی بودهاند که بدون فرمانده و بیمقصد در جنگها شرکت میکردهاند و در بلاد میگشتهاند.
یاوگیان رایگانگرد در این بیت کنایه از حیواناتی است که همنشین مجنون بودند و پس از مرگش هم او را تنها نگذاشتند؛ اطراف او ایستاده بودند و نگهبانی میدادند.
ناورد: میدان، عرصه
مجتبی قدیانی در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:
چو بلبل آمدمت تا چو گل ثنا گویم
چو لاله لال بکردی زبان تحسینم
بسیار زیباست، البته مشخص نیست زبان عاشق در عظمت معشوق لال شده یا در درشتی و تندی او...
مجتبی قدیانی در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
عجب است اگر توانم که سفر کنم ز کویت
به کجا پرد کبوتر چو اسیر باز باشد
فرم بهتری داره ولی ظاهراً در هیچ نسخهای اینطور نیست و باب میل شیخ سعدی نبوده.
افسانه چراغی در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی:
کلاله بهمعنی موی پیچیده و تابدار است و اینجا کلاله خاک یعنی توده خاک.
توده خاک مانند مارهای روییده بر دوش ضحاک، لابهلای چمن میپیچد.
اشاره است به این که بخشهایی از چمن در خزان خشک میشود و از بین میرود.
همایون در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۵:
غزل مشکوک، بی حال و بی معنی و درهم و برهم و نازیبا ساختگی
احمد خرمآبادیزاد در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۷:
مصرع نخست بیت شماره 1 به دلایلی که به آنها اشاره خواهد شد، به شکل زیر است:
<کُمیت سخن را ضمیر است میدان>
1- به دنبال این مصرع، در مصرع دوم همین بیت یک پرسش و سپس پاسخ آن را میبینیم: «سوارش چه چیز است؟ جانِ سخندان». پرسش یاد شده تنها و تنها زمانی منطقی خواهد بود که به اسب (=کُمیت) اشاره داشته باشد.
2- در مصرع دومِ بیت شماره 2، با اصطلاح «اسب زبان» روبرو میشویم که با «کُمیت سخن» هم مفهوم است.
3- در بیت سوم، به کار بردن «اسب سخن» (دقیقا همارز «کُمیت سخن») را میبینیم که شاعر میگوید: «اسب سخن را، اگر چابکسوار هستی، در میدان بگردان!».
4- در بیت شماره 4، و پشتبند بیت سوم توصیه میشود: «مراقب باش که در میدان تنگ، کُره اسب را پیش سواران نتازی!»
5- جالب است که در بیت شماره 5 و در پی توصیه بیت شماره 4 میگوید: «در این میدان بزرگ، خوب به انواع تازندگان نگاه کن!»
6- در نسخه خطی مجلس به شماره ثبت 64926، مصرع نخست بیت 1 چنین است: <کُمیتِ سخن را ضمیر است میدان>
7- در دیوان ناصر خسرو (چاپ مجلس، سال 1307-1304) نیز به همین شکل دیده میشود. در تهیه این دیوان، تقی زاده، مجتبی مینوی و دهخدا سهم داشته اند.
محمدمتین عبدالهی در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹:
این غزل زیباست
بسیار زیباست
بسیار...
سپاس فرخی...
nabavar در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۰:
گرامی فاطمه بانو
بداند تنِ خویش را در نهان
به چشم خرد جست راز جهان
خردمند باچشم خرد درپی یافتن راز جهان است. و بر آنچه در وجودش نهان دارد داناست.
nabavar در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۹:
گرامی فاطمه بانو
هر آن کس که رُخ زیرِ چادر نهفت
چنان دان که گشتست با خاک جفت
«معنای چادر درین جا کَفن است: هرکس زیر کفن پنهان شد،با خاک یکسان است.
منظورش زیبا رویانی بودند که در گذشتند.
مجتبی قدیانی در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۳۶ - در صفت جود و سخا و بذل و عطای وی:
در بیت ششم، مصرع دوم، بنظر میاید که واژه مبخل درست باشد که به بخل نسبت دهد، مدخل معنای درستی نمیرساند.
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۰:
گرامی گنجوریان
بداند تنِ خویش را در نهان
به چشم خرد جست راز جهان
این بیت به چه ماناست?
nabavar در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:
گذشت
همه انگشت به لب در غم عمری که چه بی هوده گذشت
خار، روییده در اندیشه و، افکار غم آلوده گذشت
آنچه حاصل شده از عمرِ تبه گشته، پشیزی نخرند
آخر کار نگر کاین همه تب بر تن فرسوده گذشت
هر طرف باغ پر از مریم و نسرین و شقایق در کار
بانگ بلبل به سراپرده ی گلزار چه نشنوده گذشت
آنکه دل در گرو عشق نهاد و سر و دستار بداد
توسن عمر به در برد ازین وادی و پیموده گذشت
ای خوشا انکه نه در بند هوس بود و نه دلبسته ی مال
چون ” نیا “ آنچه خزف بود بیانداخت و آسوده گذشت
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۰:
در ستایش خرد
فزون از خرد نیست اندر جهان
فروزنده یِ کهتران و مهان
هرانکس که او شاد شد از خرد
جهان را به کردارِ بد نسپرد
رهاند خرد مرد را از بلا
مبادا کسی در بلا مبتلا
نخستین نشان خرد آن بود
که از بد همهساله ترسان بود
--- همه ساله: همیشه و پیوسته
بداند تنِ خویش را در نهان
به چشم خرد جست راز جهان
خرد افسر شهریاران بود
همان زیور نامداران بود
بداند بد و نیک مرد خرد
بکوشد به داد و بپیچد ز بد
ز ما باد بر جانِ آنکس درود
که داد و خرد باشدش تار و پود
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۹:
گرامی گنجوریان
هر آن کس که رُخ زیرِ چادر نهفت
چنان دان که گشتست با خاک جفت
به چه معناست مصرع اول?!
افسانه چراغی در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون:
گذارش: گذراندن و ترک دادن
ماهان آریا در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰ - مثال دنیا چون گولخن و تقوی چون حمام:
غبت به دنیا مانند یک کوره است،
که در آن حمام تقوی روشن میشود.
اما افراد متقی از این گرما پاک میشوند،
چنانکه کوره، آلودگیها را میسوزاند.
افراد ثروتمند مانند کسانی هستند که آتش را میافروزند،
برای ایجاد گرمای حمام.
طمع آنها مانند آتش است،
که کوره را گرم نگه میدارد و لحن را زنده نگه میدارد.
ترک این کوره، وارد حمام میشوند،
با دانستن اینکه خود کوره کلید پاکی است.
افرادی که با صبر و اراده تحمل میکنند،
تنها کسانی هستند که میتوانند تجربه پاکسازی کنند.
کسانی که حمام کردهاند، تصویر آنها نشان میدهد،
وضوح در نور حقیقت.
حتی کسانی که حمام نکردهاند، بویی از خود میدهند،
رایحهای از حکمت که دیگران باید یاد بگیرند آن را شناسایی کنند.
کسانی که در مورد ثروت خود فخر میفروشند،
مانند کسانی هستند که طوال روز خاک را حمل میکنند،
بیخبر از اینکه ثروتی که دارند چیزی جز کثافت نیست.
امیرعلی مهدی پور در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۴۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۳:
درود
مصراع اول از بیت پنجم لطفا ویرایش شود به
گر کمند وحدتی ...
مرتضی کبیری در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۴ - دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا:
آزمودم عقل دوراندیش را
بعد از این دیوانه سازم خویش را
سیدسینا حسینی در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۴ در پاسخ به فرهاد دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
برداشت شما واقعا عجیبه!
منظور مشخصه؛ خیام میگه قرآن رو گهگاه میخوانند نه دائم ( یعنی وقتی به نفعشان باشد ذکرش میکنند_که این مفهوم در قرآن چندین بار ذکر شده) اما پیاله (یا شراب) که به انسان لذت میدهد و مستش میکند همیشه برقرار است!
شما اگر دنبال برتر دانستن شراب هستی مشکلی نیست، ولی اینکه خیام قرآن را با شراب مقایسه کند عجیب است و به عقلش باید شک کرد. مفهوم نمایان هست و اصطلاحی رایج؛
Kako Kalahan در ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۵ - در طلبِ اسب از نظام السلطنه: