میم در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۵۲ دربارهٔ حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۵:
شراب شوق هر کس جلوه در پیمانهای دارد
حسن رضائی در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۱۵ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
سلام و عرض ادب دوباره ممنون از لطف و بزرگواری شما بابت وقتی که میذارید
انشاا.. زحمات حضرت حافظ ها و شما که سخنان این بزرگوارن رو برای دیگران شرح میدین که به حدود درک ما نزدیک بشه سببی بشه تا ما هم از این اوضاع خسته و پژمردگی رهایی پیدا کنیم
برگ بی برگی در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۸ در پاسخ به حسن رضائی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
سلام و درود بر شما جناب رضایی، برخی از ابیات و غزلها بسیار دشوار و در حالِ حاضر با بضاعتِ بی برگی ام از شرح آنها عاجزم، اما بعضی از آنها در تند بادِ حوادث و گذشتِ روزگار توسطِ کاتبان و تصحیح کنندگانِ بزرگوار آنچنان دستخوشِ تغییراتِ اساسی گردیده که بنظر می رسد به ابیاتی از هم گسسته و بی ارتباط و غیرِ قابلِ شرح مبدل شده اند، و همچنین هستند ابیات و غزلهایی که اصولن حافظانه بنظر نمی رسند، اما در این بین کاهلی و تنبلیِ این نگارنده غزلهایی را نیز به شاید وقتی دیگر موکول کرده است که انشاالله به آنها باز می گردم. ضمنِ اینکه لازم است از درگاهِ میکدهٔ ارزشمندِ گنجور تشکر کنیم که امکانِ ویرایش و اصلاحِ خطا در شرح هایِ متون را فراهم کرده اند.
سعید سعادت در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸:
✍ حکیم ابوالقاسم فردوسی میگوید: کسی که خدانَشناس باشد، بیخِرَد و دلش تاریک است. با او همنشین و هم سفره نشوید. چون چنین کسی اصلاً آدم نیست:
🔹نَشایَد خور و خواب با آن نشست
🔹که خَستو * نباشد به یزدان که هست
🔹دِلَش کور باشد، سَرَش بیخِرَد
🔹خردمَندَش از مردمان نَشمُرَد
📗📔کتاب شاهنامه فردوسی، چاپ مسکو - تصحیح اسمیرنوا - تحت نظر ع نوشین - صفحه ۲۰۳
حکیم فردوسی عزیز خداشناس و شیعه بوده اند واین شعر برگرفته از احادیث است که میگوید با هرکسی بی خدا هم نشینی نکن دلیل اعتراض برخی دوستان را متوجه نمیشوم
همایون در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۵:
نیمه غزل از عشق و ویژگی هایش میگوید و سپس از بتی حقیر میگوید که گویی در دست عشق فقیر است
خود را از آن بت برحذر میدارد ولی راه خود را هم بسته میبیند، اینجاست که شاعر باید یک ساغر جانانه گیرش بیاد از یک شمس دیوانه تا حالش جا بیاد و پخته بشه که بد جوری فتیر است او
همایون در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۶:
شاعر قاطی کرده، خدا رحم به پروردگار کنه!! حال خوشی نداشته حتمن کسی اذیتش کرده، تکلیفش با خودش هم روشن نیست.
ماهان در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۱۶ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۴۸:
این شعر از خیام است
افسانه چراغی در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
که عشق آسان نُمود اول: عشق ابتدا آسان به نظر رسید.
از مصدر نُمودن به معنای نشان دادن، دیده شدن، جلوهگر شدن، به نظر رسیدن
نردشیر در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۵:
شش پنج و نرد و مات و شترنج ...
حسن رضائی در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۱۸ در پاسخ به برگ بی برگی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
سلام بر برگ بی برگی عزیر
استاد با عرض معذرت اگه امکانش باشه غزلهایی رو که شرح ندادین رو زحمت بکشین شرح بدین به هر غزلی که میرسم شرح شما رو پیدا نمیکنم ضد حال میخورم
بماند به یاد در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۵ در پاسخ به امید صادقی دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱:
کُنج به معنای گوشه و زاویه میباشد اینجا کنج صبر به معنای آن مرزی است که صبر در آن تمام میشود
رهاوی آزاد در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:
سلام بر پرسنل عزیز گنجور. من از ویرایشگر متن هم استفاده کردم اما جواب دادید که صحیح نیست. لطفا دوباره ببینید، در متن حاضر نوشته شده:« زن خوب و خوش طبع رنج است و بار » چطور زن خوب میتونه رنج و بار باشه. در همین منابع تصویری هم که گذاشته اید در نسخه دکتر خزائلی نوشته :« زن خوب خوش طبع گنج است و یار» و در نسخه های مسعود کاشانی و بابا شاه بن سلطان آمده:« زن خوب خوش طبع بختست و یار» هر کدام از این دو مناسب تر و صحیح تر از رنج و بار است. لطفا ملاحظه بفرمایید
کوروش در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷ - بیان آنک الله گفتن نیازمند عین لبیک گفتن حق است:
حزم آن باشد که گویی تُخمهام
یا سقیمم خستهٔ این دخمهام
یعنی چه
میرپویان مسلم در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۴۹ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۷۱ - ذکر حسین منصور حلاج قدس الله روحه العزیز:
گرم به باده بشویید حق به دست شماست...
حضرت حافظ
محمد یاسین شریفی در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:
بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
کوروش در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۱۲ - جواب گفتن روبه خر را:
ور بدی بد آن سگالش قدرا
عفو فرمایند یاران زان خطا
یعنی چه
کژدم در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبهها) » شمارهٔ ۲ - تیمورتاش نامه:
سعید پورعظیمی که تصحیح حائری را آکنده از تغییر و تحریف میداند، در صفحهٔ ۲۹۰ تصحیح خود از دیوان عارف پایان این شعر را با چند بیت بیشتر و اندکی تفاوت بدین گونه نقل کرده است:
همان به که این رشته کوته کنم
دعا بر بقای شهنشه کنم
شهنشهپرستان در این مردمند
که در کشور خویش سردرگمند
دعاشان به درگاه پروردگار
جز این نیست دربارهٔ شهریار
که شه را دهد عمر چندان خداش
که هر خائنی را نشاند به جاش
کَنَد شرّ بیگانه زین آب و خاک
کند دشمن خانگی را هلاک
خدایا به ره آر گمراه را
صد و بیست سال عمر ده شاه را
کیمیا خاتون در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - حکایت:
به به چه شعری،چه پندی،چه شاعر بزرگ منشی
نیمه پنهان ماه در ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:
به نظرم در بیت :
زمین را بلندی نبدجایگاه
یکی مرکزی تیره بود و سیاه
میشه در کلام فردوسی بزرگ به حقیقت زمین اشاره کرد.
که زمین دارای جایگاهی بلندمرتبه نبود، این معنا را در مفهوم هبوط انسان نیز میتوان دید.
و تیره و سیاه بودنه زمین نیز باز به هبوط انسان و دور شدن از حقیقت هستی اشاره دارد. چراکه حقیقت، نور است و روشنایی بخش و دور شدن از حقیقت، فرو رفتن در سیاهی و تاریکی.
و انسان هبوط کرد تا با تجربه ی واقعیت ( از طریق رویدادها و وقایع) به درک حقیقت برسد و هر فرد زمین تاریک را برای خود، با طی مسیر دانش و تحقیق و تآمل بررسی و ایمان به نور حقیقت روشن نماید.
و لایق رستاخیز وجود حقیقی خود و حقیقت وجودی خویش ( خویشتن خویش ) شود.
همان داستان آشنای ققنوس شدن.
همایون در ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۹: