صوفی مولانا در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و ششم:
اصلاحیه
آن ترک سلامم کند و دیرد : « سن کیم سن »
گویم که: « خمش کن که نه کندیم بیلم و ن بنی می »
مجید در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:
این شعر بر نظریه ماتریکسی بودن دنیا تاکید میکند و هیچ توضیحی نیاز ندارد، برای درک بیشتر مطلب در مورد واژه های کوانتوم ، کوارک، استرینگ تحقیق کنید.
مسعود در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۶:
دورد به فرهیختگان و دوستان عزیز
مطلبی که در اشعار حضرت مولانا میباشد اینست
همانطوریکه همه میدانند مولانا به قافیه بودن شعر اعتنا نمینمود بلکه هدف ایشان برای ما انسانها فهم و درک شعر میباشدکه اگر ملاحظه نمایید در یکایک ابیات شفاف میباشد.
این هدف و اصل و تفکر مولانا بوده و میباشد.
با درود و سپاس فراوان مسعود
Javad در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۹:
درود و وقت بخیر
در هر مبحثی انسان باید درست و منطقی صحبت کنه براهین بیاورد و آنها را بسنجد
در مورد شاعران پر آوازه ایرانی که بسیار و بسیار گفته شده چیزی که مهم است این است که تقریبا تمامی این شاعران نتوانستند چرایی این جهان را درک کنند و با الفاظ شاعرانه یک جریان فکری و اندیشه رو به نا کجا را ترسیم کردند
شاعری که میتوانیم گفت مکتب درستی را انتخاب کرد تنها خیام بود نوع فکر و اندیشه ایشان بسیار نزدیک به ایده آلیسم هست
صوفی مولانا در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و ششم:
بیت
آن ترک سلامم کند و گوید: « کیسن »
گویم که: « خمش کن که نه کی دانم و نی بی
به صورت
آن ترک سلامم کند و دیرد : « سن کیم سن »
گویم که: « خمش کن که نه کینیدم بیلم و ن بینی می»
چون benim یعنی من ذهنی و بدنی و kendim به معنای خویشتن که بصورت کنیدم خط فارسی و بنیمی به صورت بینی می درست باشه و کیسن و ن کی احتمالا اشتباه (منظور گم شدن و فنا که در این مرحله سالک ن هوشیار ن بیهوش ن در ذهن ن در آگاهی او به فراآگاهی رسیده به همین جهت را حل شده و ن خویشتن میداند ن من ذهنی را
مهرداد پارسا در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵:
تصحیح: در نوشته بالا: ابتدای بیت «آنان که...« باید باشد.
مهرداد پارسا در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵:
به نظرم آقای حسین ذاکری بهتر از همه به اصل موضوع پی برده. این رباعی با این شکل که اینجا درج شده بی معنا و مغشوش به نظر می رسد. در حقیقت شکل درست آن «آناناپ که به صحرای علل تاخته اند» بوده؛ و تاخته اند به معنای اولیه و روشن خود به معنای حمله بردن است. خیام می خواهد بگوید که درنهایت نظم و ماهیت ذاتی جهان فارغ از توصیفاتی ذهنی ما از آن است و در نهایت جهان راه خود را می رود فارغ از خواسته ها و نگرش های مابعدالطبیعی بشر.
Tannaz در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۶:
درودبرسعدی شیرین سخن که اسطوره ادب فارسی است اگربه بچه هامون گلستان سعدی تومدارس درس میدادیم خیلی باسوادتروباهوشترمیشدن ودرآموختن زبان اصیل دری پایشون بسیارقوی میشد باتشکر⚘
م.م در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:
این مصرع “همه خاکهای شیراز به دیدگان برفتم” ، اندکی سکته داره و از استاد غزل بعیده .
شاید اینگونه بوده باشه :
“همه خاکهای شیراز به دو دیدگان برفتم”
و اما راجع به دو مصرع این بیت :
به امید آنکه جائی قدمی نهاده باشی
همه خاکهای شیراز به دو دیدگان برفتم
من در اسفند 1379 در حج تمتع مشرف بودم .
گاهی در سکوهای مسجدالحرام می نشستم و هر بار یک ساعتی به کعبه نظر میکردم .
در بحر نظر که بودم میرفتم تو این اندیشه که چه شخصیت های بزرگی در طول تاریخ بشریت در این جایگاه قدم نهاده اند . شاید جائی مشابه این مکان پیدا نشود که پیامبران ، ائمه و اولیاء عظام در آن قدم نذاشته باشن .
لذا یک بار رفتم و از درب کعبه تا حدود 15 متر را عمود بر کعبه رُفتم که افتخار نصیبم شود که جای پای آن اعاظم قدم گذاشته ام .
دوستان ایراد نگیرند . دست خود آدم نیست .
م.م در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:
این مصرع "همه خاکهای شیراز به دیدگان برفتم" ، اندکی سکته داره و از استاد غزل بعیده .
شاید اینگونه بوده باشه :
"همه خاکهای شیراز به دو دیدگان برفتم"
حسن از آباده در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۴۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:
آیا درمصراع 2 بیت سوم « یا آینه ی روشن » درست تر نیست؟
( ی+ا)
آرش در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
اندیشه خداپرستی (به هرشکل آن چه چند خدایی چه تک خدایی ) یک اندیشه کهنه به قدمت تاریخ است که هیچ تفاخری در آن نیست که برعکس از دل سیاه تاریخ برآمده زمانی که انسان در جهل غوطه ور بود و برای سوال های بیشمار خود بدنبال جوابی می گشت و از سر جهل فقط یک جواب داشت آن هم خالق، از چند خالقی شروع شد و تا یک خالقی هم آمد ولی اندیشه نو قرن معاصر بی خالقی است اندیشه ای که پروفسور استیون هاوکینگ به زیبای آن را شرح داد. به نظر من اندیشمندانی مثل خیام اگر در زمان ما می زیستند همچون دانشمندان به نام امروزی منکر وجود خدا میشدن آنها با بضاعت اندیشه آن زمان بدین زیبای شک کردند قطعا اگر این زمان بودن در کنار هاوکینگ بودند
کاظم ایاصوفی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۲۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷:
بیت چهارم مصراع اول بلاها صحیح است
سپیده در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵:
در بیان معنای اشعار مولوی همان که خودش فرموده:گوش خر بفروش و دیگر گوش خر ، در نیابد این سخن را گوش خر
این اشعار برون فکنی تجربه های نیروانا گونه جناب جولوی است که در بازی کلمات پیچیده شده و جز تجربه کننده کسی از سر آن آگاه نیست.
س م ساعد ح در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۵:
آبا سامان (سامان داداش بزرگ) درود و تحیت بر شما.
چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا
مانیز هم به شعبده دستی برآوریم
(پیر پارس)
اما معنی :
آب ماییم به هر جا که بگردد چرخی
عود ماییم به هر سور که مجمر گیرند
چنین است که مصرع اول کنایه از آن دارد که همچون آب که عامل
چرخش هر چرخی (چرخ آسیاب آبی و غیرآن) است مانیز عامل هر کار و فعلی هستیم.مصرع دوم نیز اشاره ای مشابه دارد بدین قرار که طیب و تزئین هر مجلس شادمانی مائیم که همچون عود در آتشدان های مجالس می سوزیم و باعث شادی و سرور دیگر مجلسیان میشویم.(جان فدای عشقیم)
تقدیم به شما از یک دوست کرد سنندجی عاشق فرهنگ و ادب پارسی
س م ساعد ح در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۵:
آبا سامان (سامان داداش بزرگ) درود و تحیت بر شما.
چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا
مانیز هم به شعبده دستی برآوریم
(پیر پارس)
اما معنی :
آب ماییم به هر جا که بگردد چرخی
عود ماییم به هر سور که مجمر گیرند
چنین است که مصرع اول کنایه از آن دارد که همچون آب که عامل
چرخش هر چرخی (چرخ آسیاب آبی و غیرآن) است مانیز عامل هر کار و فعلی هستیم.مصرع دوم نیز اشاره ای مشابه دارد بدین قرار که طیب و تزئین هر مجلس شادمانی مائیم که همچون عود در آتشدان های مجالس می سوزیم و باعث شادی و سرور دیگر مجلسیان میشویم.(جان فدای شقیم)
میلاد در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
علمای گرانقدر اینم ب احادیث و قرآن ربطش دادید؟؟؟!!!
واقعا چرا؟؟؟ مگه مجبورید ک تفسیر میکنید
روان تر از این شعر وجود نداره ب هیچ عنوان نیاز ب توضیح و تفسیر نداره خواهش میکنم تفسیر نکنید هرچیزی ک ب ذهنتون میاد رو نگید
کامران کمیلی پور در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۸:
با سلام.
محمد بیرانوند عزیز!
برجه فعل امر از مصدر جهیدن است. یعنی بپر (پریدن)
مولانا در غزل دیگری گفته است:
درتاز درجهانش اما نه در جهانش
یعنی حمله کن. آن را بپران اما نه در جهان او
در غزل بسیار زیبای آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن گفته است:
حیله کن و ازو بجه دفع دهش بهانه کن
بجه (جهیدن) یعنی بپر، فرار کن، دوری کن.
میثم قرایی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
تصحیح میکنم. هجای کوتاهی که از انتهای ارکان غیرپایانی حذف شده ، طبق چه قاعدهایست؟
میم الف در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۳ - جذب هر عنصری جنس خود را کی در ترکیب آدمی محتبس شده است به غیر جنس: